هفته آگاهی از اختلالات خوردن : 10 واقعیت تغییردهنده ذهن
اختلالات خوردن مانند بی اشتهایی و پرخوری عصبی 1.25 میلیون نفر از ما را در جهان تحت تاثیر قرار می دهد و به طور متوسط 149 هفته می گذرد تا کسانی که علائم اختلال خوردن را تجربه می کنند به دنبال کمک باشند. به این ترتیب، مهم است که سرنخ بزنید. در اینجا، باورهای غلط در مورد اختلالات خوردن آورده شده است در ادامه با ما همراه باشید
1 اختلالات خوردن بالاترین میزان مرگ و میر را در بین هر بیماری روانی دارد - حتی بیشتر از افسردگی. این هم از خودکشی و هم از عوارض پزشکی مرتبط با بیماری است. یکی از این موارد می تواند حمله قلبی باشد که توده بدن بیمار به دلیل کمبود تغذیه بسیار کم می شود و ماهیچه های بدن از جمله ماهیچه های قلب شروع به خوردن خود می کنند. این به طور طبیعی به قلب فشار وارد می کند. علاوه بر این، هنگامی که فردی به طور مکرر خود را بیمار می کند، مقدار زیادی از پتاسیم بدن را از دست می دهد که می تواند باعث ایجاد آریتمی قلبی (ضربان نامنظم قلب) شود و دوباره خطر حمله قلبی را افزایش دهد.
در صورت بروز مشکلات قلبی می توانید به پزشکان فوق تخصص قلب و عروق در شیراز مراجعه نمایید.
2 هم مردان و هم زنان ممکن است دچار اختلالات خوردن شوند، که شامل بی اشتهایی، پرخوری عصبی و پرخوری می شود اگرچه حدود 90 درصد آنها را زنان تشکیل می دهند. از جنبه مثبت، ما می دانیم که زنان بهتر از مردان در جستجوی درمان هستند.
3 بسیاری از مردم تفاوت بین بی اشتهایی و پرخوری عصبی را اشتباه می دانند. این به این سادگی نیست که بی اشتها خودشان را گرسنگی می کشند و مبتلایان به بولیمیک پرخوری می کنند و سپس پاک می کنند – افراد بی اشتها اغلب خودشان را بیمار می کنند. تمایز بالینی بر اساس وزن بدن بیمار است. کسانی که شاخص توده بدنی (
BMI) 17.5 یا کمتر دارند (
BMI بین 18.5 تا 24.9 نرمال در نظر گرفته می شود) بی اشتها تلقی می شوند. به بیمار با
BMI نرمال بولیمیک گفته می شود.
4 اختلالات خوردن هرگز فقط به شکلی که بیمار فکر می کند به نظر می رسد یا احساس چاق بودن نیست. آنها به طور کلی در مورد کنترل هستند اغلب به این دلیل ایجاد می شوند که فرد احساس می کند قدرتی بر سایر زمینه های زندگی ندارد. به عنوان مثال، شغل یا رابطه آنها.
5 به خوبی مستند شده است که داشتن والدین کمال گرا یک عامل خطر برای ابتلا به اختلال خوردن است. تحقیقات دیگر نشان میدهد داشتن والدین بیش از حد محافظتکننده که سعی میکنند کودک خود را از همه چیز محافظت کنند، ممکن است با افزایش خطر ابتلای فرزندانشان به اختلال خوردن مرتبط باشد. این نشان می دهد که یک رویکرد آرام تر به فرزندپروری می تواند به کاهش خطر آینده فرزند شما کمک کند.
6 اگرچه میانگین سنی برای ابتلا به اختلالات خوردن حدود 15 سال است، اما فقط جوانان نیستند که تسلیم آن می شوند. در واقع، آنها می توانند در هر سنی رشد کنند حتی در 70 سالگی. ما گمان میکنیم که این بیماران مسنتر همیشه مستعد بیاشتهایی بودهاند، اما شاید قبلاً تجربه استرسزای کافی برای شروع آن نداشتهاند. می دانیم که استرس شدید اغلب می تواند محرک اختلال خوردن باشد. برای مثال، به دنبال یک رویداد مهم زندگی مانند شکست ازدواج، سوگواری یا تعدیل شغل.
7 ما هنوز ژن خاصی را شناسایی نکردهایم، اما گمان میکنیم که عوامل ارثی نیز نقش مهمی در دیکته کردن افراد مبتلا به اختلالات خوردن دارند. ما می دانیم که اختلالات خوردن در خانواده ها وجود دارد، و اگر مادر یا مادربزرگ شما با غذا خوردن مشکل داشتند، فاکتور خطر شما بیشتر است.
8 تحقیقات نشان می دهد که تقریبا نیمی از بیماران به طور کامل بهبود می یابند و به زندگی عادی ادامه می دهند. ما می دانیم که هر چه زودتر کمک دریافت کنید، پیش آگهی شما بهتر است. اما این نیز درست است که میتواند فرآیندی کند باشد و سالها طول میکشد تا به طور کامل غلبه کند.
9 اولین درگاه تماس همیشه باید پزشک عمومی شما باشد. تحقیقات نشان میدهد که موفقترین درمانها «گفتاردرمانی» هستند، مانند درمان شناختی رفتاری (
CBT) و خانواده درمانی. اینها به رفع ترس از افزایش وزن کمک می کند و به بهبود روانی کمک می کند. دارو همچنین می تواند به کنترل افکار وسواسی کمک کند. بسیاری از بیماران نیز به متخصص تغذیه ارجاع داده می شوند.
10 اگر نگران هستید که شخصی که برایتان مهم است اختلال خوردن داشته باشد، به آرامی او را تشویق کنید که به دنبال کمک باشد. و به آنها اطمینان دهید که این وضعیت نادر نیست، بنابراین آنها نباید احساس خجالت کنند.
همچنین برای درمان اختلال خوردن می توناید به مراکز مشاوره روانشناسی و روان درمانی دز شیراز مراجعه نمایید.