نقد و بررسی کتاب هنر سیر و سفر
چرا به سفر میرویم؟ سفر چه تاثیراتی بر زندگیمان میگذارد؟ بروشورهای تبلیغاتی پیشنهادات زیادی برای مقصدهای گوناگون دارند که مخاطبانشان را وسوسه میکند تا بیدرنگ کولهبارشان را ببندند و تن به سفر بدهند. اما بارها پیش آمده وقتی سفری را که آن همه از آن تعریف شده میرویم و مقصد را از نزدیک میبینیم، مایوس میشویم. علت چیست؟ آلن دوباتن، فیلسوفی که به مسائل روزمره علاقهمند است در کتاب هنر سیر و سفر به این سوالات پاسخ میدهد. به نظر او چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید
خلاصه کتاب هنر سیر و سفر
کتاب هنر سیر و سفر با عنوان اصلی The Art of Travel از آلن دوباتن در سال 2004 منتشر شد و مانند سایر آثار او، مضمونهای فلسفی مدرن دارد. این کتاب به دلیل اصالت و نبوغ در اندیشه و محتوایش مورد ستایش قرار گرفت. درونمایهی کانونی هنر سیر و سفر، جزئیات ظریف و درهم پیچیدهی فلسفهی سفر است.
برخلاف تبلیغات صنعت گردشگری، دوباتن به خواننده نمیگوید کجا سفر کند و برایش نسخه تجویز نمیکند، بلکه به او میگوید که چطور سفر کند. دوباتن با استفاده از مهارت نویسندگی خود، دانشش از فلسفه و استفاده از هنر، جنبهای عمیقتر و دلرباتر از سفر را بازمینماید. سفری که در آن فراتر از گرفتن عکسهای زیبا از مناظر، تجربهی ژرف و لذتبخش بودن در مکان و مناظر جدید امکانپذیر باشد. هنر سیر و سفر دربارهی چگونه کشف کردن است. دوباتن تلاش میکند خواننده را به کسب مهارت بیشتر در توجه به همه چیز ترغیب کند، بهطوری که از همهی فضاها از محیط شخصی گرفته تا مناظر و مردمان غافل نماند. برای این منظور، دو باتن از هنر و پتانسیل فلسفی آن استفاده میکند. او با ذکر مثالهایی از ادبیات، نقاشیها و سفرهای شخصی خود و دیگران مفهوم مورد نظرش را شفاف و واضح شرح میدهد.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«عواطف ناشی از دیدن مکانهایی که برای تعریفشان واژگانی واحد وجود داشته باشد، اندک است: ما برای تشریح کمرنگ شدن نور در غروبی پاییزی یا در برخورد با برکه آرامی در فضایی باز، باید کلی کلمات عجیب و غریب به هم ببافیم.
لیکن در اوایل قرن هیجدهم واژهای اهمیت یافت که میشد به وسیلهی آن در برابر کوههای سر به فلک کشیده، یخبندانهای عظیم، آسمان شب و صحراهای بایر، واکنش خاصی را بیان کرد. به احتمال قوی اگر در حضور این مناظر احساسی متعالی تجربه میکردیم، میتوانستیم آن را با این واژه بیان کنیم و بدانیم که بعدها هم درک میشویم. اصل واژه برمیگردد به رسالهای با عنوان «در باب متعالی بودن» منسوب به نویسندهی یونانی لانگینوس در 200 سال بعد از میلاد، هرچند تا سال 1712 انجامید تا ترجمه مجدد این رساله به انگلیسی علاقه جدی منتقدان را به آن جلب کند. با وجود اینکه نویسندگان در تحلیل دقیقشان از واژه اختلاف نظر داشتند، برداشت کلیشان شگفتانگیزتر بود. آنها مجموعهای از مناظر تاکنون به هم نامرتبط را در مجموعهای گرد آوردند، که وجوه اشتراکشان حجم ، تهی بودن یا مخاطرهآمیز بودنشان بود، و بحث کردند که این قبیل مکانها احساسی قابل تشخیص برمیانگیزند که در آن واحد هم لذتبخش و هم اخلاقا خوب است. ارزش این مناظر دیگر تنها با وجوه زیباییشناختی آنها (هماهنگی رنگها و تناسب خطوط)، و یا برحسب کاربرد اقتصادیشان ارزیابی نمیشد، بلکه بر حسب قدرتشان در برانگیختن تعالی ذهنی بود.
جوزف اَدیسون، در مقاله «در باب لذات تخیل» از سکونی روحافزا و شگفتی نوشت که در برابر تصور دیدن فضاهای باز روستایی، صحرایی گسترده و دست نخورده، سلسله کوهها، صخرههای سر به فلک کشیده، تنگههای عمیق و دریاهای بیانتها احساس کرده بود. هیلدبِراند جیکوب در مقالهای با عنوان «ذهن چگونه با تعالی متوسع میشود»، فهرستی از مکانهایی عرضه کرد که میتوانستند این حس بیبدیل را بر بیانگیزند: اقیانوسها، چه آرام و چه توفانی، غروب آفتاب، تنگههای عمیق، غارها و کوههای سوییس.
مطالب مرتبط:
معرفی سفرنامه برگ اضافی
معرفی سفرنامه چای نعنا
معرفی سفرنامه از کاپ تا کیپ - رضا پاکروان
بررسی سفرنامه شهر یک نفره
معرفی کتاب سفرنامه مارک دو پلو نوشته منصور ضابطیان
معرفی چند کتاب سفرنامه جذاب و خواندنی
منبع: فیدیبو