کتاب نیمه تاریک وجود اثر دبی فورد
شما باید برای شکوفا کردن استعداد خود وارد تاریکی شوید. وقتی ما هر احساس یا انگیزه ای را سرکوب می کنیم، قطب مخالف آن را نیز سرکوب می کنیم. اگر ما زشتی خود را انکار کنیم، از زیبایی خود کم می کنیم. اگر ترس خود را انکار کنیم، از شجاعت خود کم می کنیم. اگر طمع خود را انکار کنیم، از بخشش خود می کاهیم. اندازه کامل ما بیشتر از چیزی است که حتی بتوانیم آن را تصور کنیم» – برگرفته از نیمه تاریک دنبال کنندگان نور، می ۱۹۹۸
دبی فورد، در پرفروش ترین روزنامه نیویورک تایمز، به بررسی فرآیند شگفت انگیز طرح می پردازد – جایی که ما ویژگی های ناخواسته خود را به دیگران منتقل می کنیم – و نشان می دهیم که چگونه تاریک ترین تمایلات ما، وقتی که در بر گرفته می شوند، می توانند برای تغذیه رویاهای ما استفاده شوند. شما می توانید به معنی واقعی کلمه احساس کنید که شانه هایتان و میزان عصبانیت شما بعد از انجام تمرین های انتقالی در پایان هر فصل کم شده است. این سفر شجاعانه را در نیمه تاریک خود انجام داده و کلید پذیرش خود را پیدا کنید.
چه چیزی را از خود پنهان می کنید؟
چرا در برابر خودخواهی یک دوست، تنبلی یک همکار، تکبر یکی از اعضای خانواده – یا حتی بی ادبی یک غریبه عصبانی می شویم؟ چرا چیزهای مشابه قدیمی برای ما به راحتی و به شدت اتفاق می افتد؟ دبی فورد میگوید که عبارت «چیزهای مشابه قدیمی» ما سرنخ هایی به نمیه های تاریک ما هستند – و سرنخ هایی به احساسات و رفتارهایی که ما در درون خود بیشترین ترس را از آن ها داریم.
در این راهنمای روشنگرانه، دبی فورد توضیح می دهد که چگونه – آگاهانه یا ناخودآگاه – ما نیمه تاریک خود را پنهان کرده یا نادیده می گیریم، که باعث امتناع از این جنبه های طبیعی صحیح ما می شود تا اینکه به خود آزادی بدهیم تا به صورت اصیل زندگی کنیم. او در اینجا نشان می دهد که تایید و پذیرش به اصطلاح ضعف ها ما امکان پذیر است – و اینکه در حقیقت، ممکن است که ثابت شود این ویژگی ها مهم باشند، قدرت های پنهان. شاید لمس «تنبلی» فقط چیزی است که یک معتاد به کار به آن نیاز دارد؛ شاید «خودخواهی» بخردانه از ما در برابر خستگی و خشم محافظت کند. از طریق نشان دادن داستان ها و تمرین های عملی در این کتاب، دبی فورد نشان می دهد که ما چگونه انگیزه های تاریک تر خود را مطابقت داده، هدیه هایی که آن ها پیشنهاد می دهند را می یابیم – تکامل خود را یکبار دیگر بازپس می گیریم.
چرا کتاب نیمه تاریک وجود را نوشتم؟
بعد از سال ها تحمل و اعتیاد، تلاش کردم تا دوباره کامل شوم. من پنج سال و ۵۰ هزار دلار برای یافتن «جواب» صرف کردم. من همه اطلاعات روحی و فرآیندهای انتقالی را همزمان امتحان کردم. من کنترل ذهن، درمان، هیپنوتیزم، تولد دوباره، سمینارهای تحول، عزلت نشینی های بودایی، رقص صوفی، نوشیدن علف گندم، آویزان کردن کریستال روی سرم و برنامه های پنهان را هنگامی که نوارهایی آماده می کردم که بارها و بارها تایید می کردند که من مهربان، عاشق، صلح جو و شاد بودم، را امتحان کردم. من هر روش درمانی را که موجود بود امتحان کردم. اما هنوز، بعد از پنج سال، بعد از صرف مقدار زیادی پول و سفرهای زیاد به همه نقاط جهان، وقتی که دست از کار کشیدم، فهمیدم که بخش هایی از کسی که بودم را دوست ندارم. من احساس خوبی نسبت به خود نداشتم. در مورد خود و دیگران قضاوت می کردم. خودم و دنیا را سرزنش می کردم. آرامشی که من باور داشتم امکان پذیر است چیزی بود که همیشه من را فراموش کرده بود. نماز به من یک نگاه اجمالی از سفر قدرتمندانه از ترس به ایمان داد. من می دانستم که سطحی از آگاهی نسبت به همه ما وجود دارد، جایی که به ما اجازه می دهد تا خودمان را به خاطر کسی که هستیم دوست بداریم. تحقیقات من منجر شد تا من بفهمم انسان چه باید باشد، چرا ما رنج می کشیم، چرا این صدا در ذهن ما هست که اگر چیزی نیست که به آن گوش دهیم و چرا ما چیزها را در دنیای بیرونی دنبال می کنیم به جایی اینکه به راهنمای درون خود و بینش خد در دنیای درونی خود گوش کنیم. شگفتی من از این کشف و نیز گفتگویی که دیپاک چاپرا در باره اینکه چگونه ما جهان کوچکی از جهان بزرگ هستیم، منجر شد تا من به دنبال توضیحی باشم که در بیرون از نظریه روانی سنتی وجود داشت. من به خاطر اموزش احساسی و خرد روحی شروع به نماز خواندن کردم. و در یکی از آن لحظات الهی بود که فهمیدم چگونه دنیای درونم را درآغوش بگیرم. این فرآیندی است که من آن را در این کتاب نیمه تاریک وجود با شما در میان می گذارم.
مطالب مرتبط:
معرفی رمان بابا لنگ دراز - جین وبستر
اتحادیه ی ابلهان رمانی از جان کندی تول
10 کتاب کمیاب چند میلیون دلاری
معرفی کتاب های پلیسی و تاریخچه کتاب ها در ایران و جهان
منبع: کاروژ