نقد و بررسی کتاب عشق خرکی
به کارناوال شگفتانگیز بینوسکیها خوش آمدید! جایی که کلی آدم استثنایی و خارقالعاده دور هم جمع شدهاند، تا جذابترین و عجیبترین داستانها را برایتان تعریف کنند. نویسندهی این کتاب «کترین دان» در کتاب «عشق خرکی» هر چه در چنته داشته رو کرده و در خلق شخصیتها و ماجراهای آنها از تمام مهارتها و استعدادهایش استفاده کرده است. این کتاب، معجونی از احساسات متعارضی مانند ترحم، همدردی، انزجار، شادی و ناراحتی را به خورد خواننده میدهد. و خواننده که حالا وارد بطن داستان شده، پابهپای این شخصیتها پیش میرود، میخندد، متعجب میشود یا سری از روی همدردی تکان میدهد. کترین دان بیش از ده سال روی نوشتن این کتاب کار کرده و تمام این سالها را اوتیسم خصوصی خود میداند. فضای این کتاب شباهت زیادی به «خانهی دوشیزه پرگرین برای بچههای عجیب» دارد. جای تعجب نیست که «تیم برتون» کارگردان خلاق سینما که همیشه بهدنبال شکار دیوانهوارترین سوژهها برای فیلمسازی است، امتیاز ساخت فیلم از روی این کتاب را خریده است. سیاتل تایمز در نقد این اثر مینویسد: «این اثر یکی از شگفتانگیزترین رمانهای آمریکایی دههی هشتاد است، یک فانتزی گروتسک و زنده، شبیه طبل حلبی گونتر گراس، مانند هر اثر بزرگ، عشق خرکی قوانین و قواعد خودش را میآفریند و با آنها دنیایی فراموشنشدنی پدید میآورد». رمان عشق خرکی یکی از نامزدهای نهایی جایزهی ملی کتاب آمریکا و جایزهی براماستوکر شده است. علاقهمندان به داستانهایی با فضای فانتزی، طنز و گروتسک از خواندن این کتاب لذت خواهند بود.
خلاصه داستان کتاب عشق خرکی
زن و شوهری که صاحب کارناوالی از نمایشهای عجیب و غریب هستند، چندان حال و حوصلهی نوزادی سالم و معمولی را ندارند. آنها چندتایی بچهی خارقالعاده و استثنایی میخواهند تا کارهای محیرالعقول کنند و بتوانند مشتریان را سرگرم کنند: دوقلوهای بهچسبیده و استاد پیانو و دوئت نوازی، پسری که جای دست و پا باله دارد و مثل بچه قورباغه در آکواریوم شنا میکند، و قهرمان داستان که ملغمهای تکرارنشدنی است: دختری زال، چشم صورتی، قوز پشت، کچل. البته پس از چند سال متوجه میشود که در کنار همهی اینها، کوتوله هم هست. و این یعنی یک خبر عالی برای خانواده و بهویژه پدر و مادر. مادر خانواده بعد از مصرف کلی کوکایین و آرسنیک فرزند سالمی بهدنیا میآورد. با خاطری آزرده، کودک را در جلوی بهزیستی رها میکنند که ناگهان نوزاد به چشمان مادرش نگاه میکند و میگوید من شاهکار تو و پدر هستم. حالا دیگر جمعشان جمع است. اما پس از سالها، کار کارناوال کساد شده است. و حالا نوبت قهرمانهای خارقالعادهی داستان است تا بار دیگر حال و هوای تازهای به نمایشهایشان بدهند.
درباره کتاب عشق خرکی اثر کترین دان
«هرچه عجیبتر، جالبتر!». این شعار نمایشهای سرگرمکنندهی قرن شانزدهم است، که در کتاب عشق خرکی حال و هوای تازهای پیدا کرده است. در این دوران نمایشهای جالبی به نام «نمایش عجایب المخلوقات» بین مردم خیلی محبوب شده بود. در این نمایشها انسانها یا موجوداتی روی صحنه میآمدند که ویژگیهای ظاهری نادری داشتند. آنها درکنار جذابیتهای ظاهری، کارهای عجیب و غریبی هم میکردند. مثلا شمشیر را میبلعیدند یا آتش را میخوردند و مدتها زیر آب نفسشان را حبس میکردند. حتی امروز هم شکل مدرنی از این نمایشها را در تلویزیون میبینیم.
دان تمام هنر و خلاقیت خود را در این کتاب به رخ دنیای ادبیات کشیده است. درابتدای کتاب شاید از خواندن این همه توصیفات و موجودات عجیب و غریب شوکه شوید. شاید بخواهید کتاب را کنار بگذارید و فکر کنید چیزی بیش از یک شوخی سرگرمکننده نیست. اما چند صفحهای را که به خواندن ادامه میدهید، آنقدر با داستان همراه شدهاید و اتفاقات برایتان جالب است که دیگر نمیتوانید آن را به همین سادگی کنار بگذارید. دان هیچ ابایی ندارد که همان اول کار ضربهاش را به خواننده بزند و او را ناگهان در دنیایی عجیب و درکنشدنی رها کند. فضای گروتسک از همان اولین صفحات کتاب، روی خواننده تاثیر میگذارد. طنز سیاه گروتسکی، تصاویر باورنکردنی، واغراق در برخی صفات و ویژگیهای افراد و پدیدهها، همه در این کتاب دیده میشود. درواقع میتوان بهجرات گفت کتاب عشق خرکی یکی از بهترین کتابهای سبک گروتسک و عجایبپردازی است.
کترین دان تلاش زیادی کرده تا از نابترین و تازهترین کلمات برای توصیف شخصیتها و اتفاقات استفاده کند. باید اعتراف کرد که تا حد خیلی زیادی هم موفق بوده است. نویسنده حتی در انتخاب نام فصلها هم کوتاه نیامده و این هنجارشکنی کلمات و عبارات در همهجای کتاب دیده میشود. کانون گرم خانوادهی هستهای، حرفهای پدر و داندانهای مادر؛ شادمانی کرم؛ ذوب شدن و شیرجه زدن توی فنجانهای چای طبقهی سیزدهم و تجربههای هیجانانگیز دیگر؛ فقط چند تا نمونه از عنوان فصلهای این کتاب است که کمی دور از ذهن بهنظر میرسد. اما همین که شروع کنید به خواندن هر فصل، متوجه ارتباط ظریف و دقیق چنین نامگذاریهایی میشوید.
در این کتاب، بازتاب علاقهی عجیب آمریکاییها به «گیک»ها را میبینیم، افرادی عجیب و غریب که عادتهای خاص خودشان را دارند، اهمیتی به پول و ثروت نمیدهند و بهدنبال پذیرش اجتماعی از سمت دیگران نیستند. کتاب عشق خرکی بار دیگر ثابت کرده که اگر گیکها را از زاویهی درست و عمیقی ببینیم، کلی استعداد، توانایی و جذابیت در آنها پیدا خواهیم کرد. آنها نیازی به مقبولیت اجتماعی ندارند، چون خودشان برای خودشان کافی هستند. آنها با حضور خود در زندگی اطرافیان میتوانند حال و هوای تازهای به زندگی آنها بدهند. مهم نیست زال، کوتاه، کچل، قوزپشت باشد یا چند تایی فلس و باله و دم این طرف و آن طرف بدن خود داشته باشد. هر انسانی به همان شکلی که هست، زیبا و ارزشمند است. نگاه دان به این موضوع و یادآوری این که چشم صورتی خیلی هم جذاب است، ستودنی و قابل ستایش است.
بخشی از کتاب عشق خرکی
«مث یه پرندهی نازنازی و ملوس بال بال میزد. وقتیام اون مرغای بدترکیب و جیغجیغو رو میگرفت دستش، باورتون نمیشد که ممکنه همچین حرکتی بکنه. بعد که کلهی مرغا رو میکرد توی دهنش و کارشونو میساخت، کل جمعیت دیوونه میشد. تا اون موقع همچین گاز گرفتن و چرخش مچی ندیده بودم. آروارههاش، انگار که خونآشام باشه، میجنبید و خون مرغا رو یهجوری میخورد که فکر کنی داره شامپاین میریزه تو حلقش... مامانتون توی گود گیک واقعا باشکوه بود، مث یه پرنسس، یکی مث کلئوپاترا، یه پری! ملت واسه برنامهش سرودست میشکستن. مجبور شدیم تا جایی که میتونیم سکوهای بیشتری بسازیم، چون بیشترین بلیتا واسه برنامهی مامان فروش میرفت. خلاصه، ظرفیت سکوها رو رسوندیم به هزاروصد تا، که همیشهی خدا پُرپُر بودن».
مطالب مرتبط:
چند شاهکار ادبی و هنری که هیچگاه به پایان نرسیدند
غلامحسین ساعدی ؛ طبیبی که با روح ادبیات ما آشنا بود
منبع: فیدیبو