نقد و بررسی کتاب ده قانون طلایی
افراد فارغ از هر شغل و جایگاهی که در زندگی دارند همه در یک موضوع با هم مشترک هستند و آن عطش به موفقیت و تعالی است. گاه این موفقیت از نظر افراد موارد مادی ست و گاه برای افراد پیشرفت و موفقیت معنوی است. کتابها، مقالات و سخنرانیهای زیادی از بزرگان و افراد موفق خوانده و دیدهایم؛ اما در بسیاری از مواقع در میانه راه جا زدیم و آن را رها کردیم. شری کارتر اسکات در کتاب ده قانون طلایی روشهایی را برای موفقیت ارائه میکند که افراد را در مسیر موفقیت و پیشرفت هدایت میکند.
درباره کتاب ده قانون طلایی
کتاب ده قانون طلایی با عنوان انگلیسی If Success Is a Game, These Are the Rules نوشته شری کارتر اسکات روانشناس و مشاور زندگی است. این کتاب در سال 2000 منتشر شد. بعد از انتشار این کتاب تبدیل به یکی از کتابهای پرفروش در زمینه روانشناسی موفقیت شد و توجه بسیاری از مردم جهان را به خود جلب کرد. به طوری که قوانین این کتاب الهامبخش بسیاری از افراد بود تا آنها را در زندگی شخصی و کاری خود به کار ببندند. مسیری که خانم اسکات در این کتب به خوانندگان نشان میدهد به آنها کمک میکند تا بین جنبههای مختلف زندگی خود ارتباط موثری برقرار کنند. او در این کتاب توضیح میدهد که اگر افراد گامبهگام با این ده قانون طلایی پیش بروند در نهایت آنچه از نظر آنها موفقیت تلقی میشود را با انگیزه کافی کسب خواهند کرد.
بسیاری از افراد تصور میکنند که موفقیت تنها در ثروت و شهرت خلاصه میشود؛ اما دکتر اسکات در این کتاب میگوید که موفقیت در نظر هر فردی تعریف به خصوصی دارد. موفقیت در امور شغلی، تربیت فرزندان، تحصیلات و یا دستیابی به یک مقام عالیرتبه اینها تعریفهای مختلفی از موفقیت برای افراد است که در این کتاب به چگونگی کسب این موفقیتها اشاره میشود.
یکی از نکاتی که دکتر اسکات در کتاب ده قانون طلایی به آن تاکید دارد تصویرسازی ذهنی است. چرا که دور نمایی از طرح اهداف، شناسایی استعدادهای خدادادی و کمک به مدیریت زمان اهمیت زیادی در رسیدن به موفقیت دارد. داشتن این موارد به افراد کمک میکند تا مسیر پیشرفت و موفقیت را با عبور از موانع طی کنند و به خواسته قلبی خود برسند. در واقع راهی که این کتاب به مخاطبان خود میآموزد برای تحقق رویاها کافی است قوانین طلایی را بیاموزید.
این کتاب با عناوین مختلفی ترجمه و منتشرشده است. کتاب حاضر در سال 1390 با ترجمه بنفشه محمدحسین پور از سوی انتشارات نگاه منتشرشده است.
سرفصلهای کتاب ده قانون موفقیت
- قانون اول: هرکس تعریف خاص خود را از مقولهی موفقیت ارائه میکند.
- قانون دوم: با خواستن موفّقیّت، اوّلین قدم را به سوی دستیابی به آن بردارید.
- قانون سوم: اعتماد به نفس ضروری است.
- قانون چهارم: هدف، زیر بنای اصلی مسیر حرکت است.
- قانون پنجم: عملکرد شما روی نتایج حاصله اثر میگذارد.
- قانون ششم: بهرهبرداری از فرصتهای مناسب.
- قانون هفتم: از هر شکستی میتوان درس باارزشی گرفت.
- قانون هشتم: با مدیریت منابع میتوانید تلاش خود را به حداکثر برسانید.
- قانون نهم: هر یک از سطوح موفّقیت، شما را با چالشهای جدیدی مواجه میکند.
- قانون دهم: موفّقیّت، فرآیندی پایانناپذیر است.
در بخشی از کتاب ده قانون طلایی میخوانیم
مواردی در زندگی پیش میآید که با فرصتها و موقعیتهای جدیدی آشنا میشوید، انتخاب موقعیت
مناسب و سودمند به عهدهی خود شماست. فرصت به همان لحظهای اطلاق میشود که در آن روزنهای برای
یک احتمال جدید در اختیار شما قرار میگیرد بهطوری که قبلا امکان بررسی آن وجود نداشته است. این لحظه به انتخاب شما بستگی دارد که به موجب آن تصمیم بگیرید از آن استفاده کنید یا خیر.
در چنین لحظاتی باید تصمیم صحیح و مناسبی اتخاذ نمایید یا این که در مسیر حرکت باقیمانده و راه را ادامه
دهید. یا این که تغییر مسیر داده و ببینید این عمل چه اثراتی به همراه دارد. اگر از مسیرهای حرکت اطلاع نداشته باشید، مسلما نمیتوانید در این زمینه قضاوت کنید که کدام یک بهتر از دیگری عمل میکند. هر مسیر حرکت هم ارزش خاص خود را دارد. موقعیتی را که در اختیار شما قرار میگیرد به دقت سبک و سنگین کرده، به انتخاب مناسب دستزده و حرکت خود را در مسیر انتخابی دنبال کنید. تصور کنید در بزرگراه زندگی حرکت میکنید. تحت چنین شرایطی مسیر صحیح را برگزیده، به جلو حرکت کرده و تمام افکارتان را روی مقصد متمرکز کنید. ناگهان مسیر خروجی جلوی چشمان شما نمایان شده و توجه شما را به خود جلب میکند. این مسیر بسیار جالب و خوشمنظره به نظر میرسد. در این صورت به چه اقدامی متوسل میشوید؟ آیا بلافاصله از بزرگراه خارجشده و در این مسیر فرعی قرار میگیرید؟ آیا دیدن این مسیر فرعی هیچ تأثیری روی حرکت شما باقی نمیگذارد و همچنان در امتداد بزرگراه پیش میروید؟ آیا سرعت حرکت خود را کاهش داده، به خاکی کنار جاده رفته و پشت سر خود ایجاد میکنید؟ هر خروجی که شما را شیفته کند نوعی فرصت به شمار میرود.
در بزرگراه زندگی ظاهر میشوند شاید ارزش نداشته باشند از فرصت ایجادشده بهرهبرداری کنید، اما به هر حال نمیتوان وجودشان را کتمان کرد. رمز مهمی که در این میان وجود دارد این است که یک مسئلهی جدید وارد سناریوی زندگی شما شده است.
تا به حال به افراد متعددی برخورد کردهاید که مدعی شدهاند در مقطعی از زندگی، فرصت خوبی را از دست داده و به اصطلاح به بخت خود لگد زدهاند؛ مثلا کسانی که در دههی ۱۹۸۰ سهام مایکروسافت را از دست داده و خود را به مخاطره نینداختند چندی بعد احساس پشیمانی تمام وجودشان را فرا گرفت زیرا بخت بزرگی را از دست داده بودند. به هرحال لحظه به لحظهی زندگی، مثل دوی ماراتون است و باید از همهی فرصتهای به دست آمده بهرهبرداری کنید.
مطالب مرتبط:
نقد و بررسی کتاب پپ گواردیولا
نقد و بررسی کتاب هشتمین عادت نوشته استفان کاوی
نقد و بررسی کتاب کار عمیق
نقد و بررسی کتاب صوتی بهترین سال زندگی شما
نقد و بررسی کتاب بهترین دارو خود شما هستید!
نقد و بررسی کتاب جرات داشته باش
نقد و بررسی کتاب اتوبوس انرژی
منبع: فیدیبو