معرفی جستارهایی در باب عشق
«نیمهی گمشده» کسی است که همهی ما در زندگی به دنبالش هستیم. اما چهطور شد که ما انسانها به دو نیم تقسیم شدیم؟
داستانی در اسطورهی یونان میگوید در زمان یونان باستان، انسانها بیش از امروز قدرتمند بودند؛ آنها دو سر، چهار دست و چهار پا داشتهاند. روزی زئوس، خدای خدایان برای اینکه بتواند در مقابل انسانها بایستد و آنها را شکست دهد، این موجودات را به دو نیم کرد، از آنجا بود که هر انسان نیمهی گمشدهاش را جستوجو کرد و هنوز همهی انسانها به دنبال نیمه گمشدهی خودشان میگردند؛ اما برای دست یافتن به این عشق، حاضرند چهقدر جستوجو کنند؟ برای رسیدن به این عشق، حاضرند چه چیزهایی را نادیده بگیرند یا چقدر اقرار کنند؟ چه آسیبهایی بزنند و چه آسیبهایی ببینند؟
آلن دوباتن در کتاب جستارهایی در باب عشق سعی میکند به این سوالها پاسخ دهد و روند پیشرفت و سقوط یک ارتباط عاشقانه را از نگاه فلسفی و روانشناختی بررسی میکند.
موضوع کتاب «جستارهایی در باب عشق »
کتاب جستارهایی در باب عشق، داستان زن و مردی است که به صورت تصادفی در یک پرواز کنارهم قرار میگیرند. آشنایی آنها از یک مکالمهی معمولی شروع میشود و پیش میرود تا آنجا که تصمیم میگیرند بعد از پرواز هم یکدیگر را ببینند و در طول داستان ارتباطشان نزدیکتر میشود.
آلن دو باتن با استفاده از نظریات ارسطو، سارتر2، وینگشتاین3 و مارکس داستانِ عشقِ راوی به کلوئه4 را خلاقانه و دقیق تعریف میکند. او فراز و نشیبهای این ارتباط را در بیست و چهار فصل کوتاه شرح میدهد. دوباتن درگیریها و مشکلات رابطه را بررسی میکند و علت فلسفی هر کدام را شرح میدهد.
دو باتن جستارهایی در باب عشق را با فصل «تقدیرگرایی عاشقانه» شروع میکند. فصلی که راوی، حوادث تصادفی زندگیاش را به تقدیر عاشقانه تعبیر میکند. او ادامه فصل را به آرمانگرایی وصل میکند که یکی از قابل تأملترین فصلهای کتاب است، در این فصل آلن دو باتن دو سوال پرتکرار در روابط عاشقانه را مقایسه میکند: «چرا دوستم داری؟» و «چرا دوستم نداری؟»
دو باتن میگوید هر دو سوال در چارچوب عشق، ارادهی ضعیف را نشان میدهند. او معتقد است: عشق، موهبتی است که به ما هدیه شده، موهبتی که هرگز نه میتوانیم و نه لیاقتش را داریم که تشخیصش بدهیم.
او معتقد است که مرگِ عشق از پایان زندگی دردناکتر است. چون ما بعد از مرگ حسی نخواهید داشت، اما بعد از جدایی عاشقانه حسی افروخته و گاها بدی داریم.
وقتی به کسی یا فرشتهای، از موضع عشق یکطرفه نگاه میکنیم و به لذتی میاندیشیم که از بودن با او در بهشت برین به ما دست میدهد، ناخودآگاه نکتهای اساسی را فراموش میکنیم: این که اگر او هم ما را دوست بدارد، علاقهی ما به چه سرعتی رنگ خواهد باخت. ما عاشق میشویم چون نیازمندیم با توسل به فردی آرمانی از دست خود فاسدمان برهیم. خب اگر این فرد روزی برگشت و متقابلا عاشق ما شد چه؟ فقط میتوانیم شگفت زده بشویم. آخر این موجود الهی که ما در تصور داشتیم، چگونه میتواند انقدر بد سلیقه باشد که از کسی مانند ما خوشش بیاید؟ برای عاشق شدن باید باور داشته باشیم که معشوق از جهاتی از ما سر است، زمانی که این عشق متقابل میشود، آیا تناقض ظالمانهای به وجود نمیآید؟ «اگر او تا این حد فوقالعاده است، چگونه میتواند عاشق کسی مثل من شود؟»
جستارهایی در باب عشق علاوه بر شرح داستان، نکات آموزشی کاربردی هم دارد. دو باتن معتقد است که اصل روابط عاطفی و عاشقانه شبیه هم هستند؛ بنابراین با دانستن تعدادی قوانین ثابت میتوانید رابطهتان را به سمت بهتری هدایت کنید. او رابطه را از لحاظ آسیبهایی که ممکن است در یک ارتباط عاشقانهی اغراقآمیز رخ دهد، بررسی میکند: «عشق، جنونِ خود را در نپذیرفتن عادیبودن ذاتی دلدار آشکار میکند.»
دو باتن میگوید: «عشق تنها زمانی اخلاقی است، که بی قید و شرط باشد.» و بعد عواملی که سبب دلزده و افسرده شدن یک زوج میشود را شرح میدهد.
جستار چیست؟
والتر بنیامین در تعریف جستار میگوید: «محقق به هیزم و خاکستر توجه دارد، جستارنویس به آتش.»
نوشتهی کوتاه و غیر داستانی را جستار یا (Essay) مینامند. جستارنویسی از قرن 16 میلادی شروع شد و فرانسیس بیکن5 را یکی از اولین و البته بهترین جستارنویسهای ادبیات غرب میدانند. ویکتور هوگو و جرج اورول هم از مشهورترین جستارنویسهای جهان هستند.
تفاوت جستار و مقاله در هویت و فردیت نویسنده است. نویسنده در جستار میتواند دیدگاه و نظراتش را درباره هر موضوعی آزادانه بیان کند. جستار مانند مقاله از زاویه علمی بررسی و داوری نمیشود بنابراین برای نوشتن یک جستار دانش آکادمیک نیاز نیست. در واقع جستارنویس فقط دیدگاه جدیدی دربارهی موضوع به خواننده ارائه میدهد.
آلن دو باتن؛ فیلسوف یا نویسنده؟
آلن دو باتن نویسندهی سوئیسی است که اکنون سالهاست در انگلستان به کار و زندگی مشغول است. دو باتن برای نوشتن کتابهایش ابتدا یک موضوع انتخاب میکند و سپس آن موضوع را از دیدگاههای مختلف ادبی، جامعهشناسی، روانشناسی و فلسفی تحلیل میکند.
دو باتن نویسنده و فیلسوف علاوه بر نوشتن کتابهای مختلف، مدرسهای به نام «مدرسه زندگی» (School of life) را در لندن تاسیس کرده است.
آلن دو باتن با این باور که فرزندان ما در مدرسه راه و روش زندگی کردن را نمیآموزند «مدرسه زندگی» را تاسیس کرد. او معتقد است این فقدان دانش باعث میشود کودکان در زندگی بالغانهشان با مشکلات زیادی مواجه شوند.
موضوعاتی که در مدرسه زندگی تدریس میشوند متنوعاند. اما همهی این آموزشها در راستای افزایش خودشناسی است. چون گردانندگان این مدرسه معتقدند تنها با خودشناسی است که میتوانیم زندگی برتر و رضایتبخشتری داشته باشیم. مجموعهی آموزشهای این مدرسه در شش دستهی کلی تقسیمبندی میشود. خودشناسی ،ارتباطات (Relationships)، کار، آرامش، رفتارهای اجتماعی و فرهنگ و فراغت.
نویسندگان و فیلسوفان باتجربهای هم در این موسسه کار میکنند. نکتهی جالب این است که با توجه به تفاوتِ روشهای یادگیری، مدرسهی زندگی آلن دو باتن، آموزهها یا محصولاتش را به روشهای مختلفی، مانند کتاب، کارگاه، ویدیو، جلسه روانکاوی و ... ارائه میکند.
آثار آلن دو باتن
جستارهایی در باب عشق نخستین کتاب آلن دو باتن است که در سال 1993 چاپ شد، این کتاب در سالهای 1994، 2006 و 2015 تجدید چاپ شد. آثار دیگر آلن دو باتن شامل « دین برای خداناباوران، تسلیبخشهای فلسفه، هنر سیر و سفر و سیر عشق» است که همگی به زبان فارسی ترجمه شدهاند. مجموعهی کتابهای مدرسهی زندگی آلن دو باتن هم به تازگی به فارسی ترجمه شدهاند و نشر هنوز آنها را چاپ کرده است.
بهترین ترجمهی جستارها از کیست؟
نسخه اصلی (انگلیسی) کتاب جستارهایی در باب عشق (Essays in love) نثری روان و قابل فهم دارد و اگر میخواهید کتاب را به زبان فارسی بخوانید گلی امامی، مشهورترین ترجمه از جستارهایی در باب عشق آلن دو باتن را انجام داده است و این کتاب توسط انتشارات نیلوفر منتشر شده است، اما از آنجایی که بخشهایی از این کتاب در ترجمه گرفتار ممیزی شده است، ممکن است در بخشهایی از کتاب به ترجمه تحت اللفظی و گاهی ناقص بربخورید.
گلی امامی درباره کتاب جستارهایی در باب عشق میگوید:« این کتاب دربارهی رابطه عاشقانهای است که مراحلش را دو باتن از دیدگاههای فلسفی و روانشناختی بررسی میکند.»
گلرخ ادیب محمدی که با نام گلی امامی شناخته میشود، در سال 1344 به مدرسهی مترجمی اشمیت در آلمان رفت. کتاب «سرافینا» اثر مری کتلین هریس، اولین اثر ترجمه شده گلی امامی است که در سال 1349 منتشر شد.
شناختهشدهترین ترجمهی گلی امامی، ترجمهی کتاب «دختری با گوشوارهی مروارید» است که در سال 1397 منتشر شد. بیش از پنجاه سال است که گلی امامی به عنوان مترجم حرفهای مشغول به کار است و در دهههای 70 و 80 علاوه بر ترجمه، مدیریت کتاب فروشی زمینه را هم برعهده داشت. گلی امامی دربارهی والاترین نوع ترجمه میگوید: «ترجمه امری با ارزش و والا است که مترجم وامدار صاحب اثر باشد. کاستن یا افزودن به متن اثر تنها به مقداری قابل پذیرش است که قلم نویسنده آسیب نبیند یعنی هویت مترجم مشخص نشود.»
در بخشی از «جستارهایی در باب عشق» میخوانیم
وقتی عاشق میشویم، تصادفهای طبیعی زندگی را، پشت حجابی از هدفمندی پنهان میکنیم. هرچند اگر منصفانه قضاوت کنیم، ملاقات با ناجیمان کاملا تصادفی و ناگزیر غیر ممکن است، اما با اصرار میورزیم که این رخداد از ازل در طوماری ثبتشده بوده و اینک در زیر گنبد مینابب به آهستگی از هم باز میشود. (با دست خودمان) سرنوشتی میبافیم تا از اضطراب ناشی از این واقعیت که هر حکمتی در زندگیمان هرچند اندک، ساختهی خود ماست، نجات پیدا کنیم، (و فراموش میکنیم) که طوماری (و طبعا سرنوشت از پیش تایین شده ای) وجود ندارد؛این که چه کسی را در هواپیما ملاقات بکنیم یا نکنیم حکمتی جز آنچه خودمان به آن اطلاق میکنیم ندارد. به عبارت دیگر میخواهیم از اضطراب ناشی از اینکه کسی زندگینامه ما را ننوشته و عشقهای ما را بیمه نکرده است، پرهیز کنیم.
اشتباه من در این بود که میان سرنوشت عاشق شدن، با سرنوشت عاشق شدن به شخصی خاص را، فرق نگذاشته بودم. خطا در این بود که تصور میکردم این کلوئه است و نه عشق که اجتناب ناپذیر است. لیکن برداشت جبرگرایانهی من از ابتدای ماجرایمان دستکم یک چیز را ثابت میکرد: این که من عاشق کلوئه بودم. نهایتا لحظهای که در مییافتم ملاقات یا عدم ملاقات ما دو نفر تصادفی بیش نبوده، لحظهای بود که دیگر احساس یک عمر به سر بردن با او را از دست میدادم. در نتیجه دیگر عاشقش نبودم.
مطالب مرتبط:
دانلود کتاب صوتی "زن در ریگ روان" با روایت "بهرام ابراهیمی"
منبع: فیدیبو