نقد و بررسی کتاب روایت داستانی
نخستین کسی که دربارهی روایت سخن گفته است، ارسطوست. ارسطو در آنجا که دربارهی تراژدی صحبت میکند، تراژدی را بازنمایی یک کنش جدی میداند و با بررسی تأثیر عوامل تراژدی، مثل پیرنگ و شخصیت، برای نخستین بار به بحث روایتشناسی میپردازد و میگوید که در بین عناصری که در تراژدی مطرح است، پیرنگ یا پلات، مهمترین آنهاست و حتی سلیقهی خود را نیز مطرح میکند. به اعتقاد ارسطو، پیرنگ درست، پیرنگی است که دارای نظم و ترتیب باشد و جهت وقایع در آن به صورت منظم پیش رود.
ارسطو بدترین روایتهای را، روایتهای اپیزودیک میداند و نیز برای تراژدی، شروع، میانه و پایان در نظر میگیرد. بعد از ارسطو، صحبت خاصی دربارهی روایت و روایتشناسی به میان نمیآید و بحث درباره روایت از قرن بیستم اغاز میشود.
این کتاب مناسب چه کسانی است؟
کتاب روایت داستانی بوطیقای معاصر انتخاب مناسبی برای خوانندگان حرفهای است. این کتاب انتخاب مناسبی برای شناخت و بررسی کتابها و رمانهایی است که روزانه آنها را مطالعه میکنیم. حقیقت امر این است که رمانهایی که روزمره میخوانیم لایههای بیشتری از خط داستان دارند و برای بهتر و بیشتر فهمیدن آنها خوب است که کتابهایی مانند کتاب روایت داستانی بوطیقای معاصر را بخوانیم، تا مقصود نویسنده را بهتر درک کنیم.
دربارهی کتاب روایت داستانی اثر شلومیت ریمون کنان
کتاب روایت داستان؛ بوطیقای معاصر نوشتهی شلومیت ریمون کنان است. این کتاب برای نخستین بار در سال 1983 منتشر شد. این کتاب را انتشارات در سال 1387 با ترجمهی ابوالفضل حری منتشر کرد. کتاب روایت داستانی دربارهی طرز شکلگیری و نوشتن داستان است. این کتاب دیدی تحلیلی به داستان و نوشتههای داستانی دارد و آنها را بررسی میکند. توضیحات این کتاب برای شناخت و خوانش داستانها بسیار مفید و مهم است. نویسنده در ابتدای کتاب تعاریف مشخصی از روایت، داستان و بوطیقا ارائه میدهد و تا انتهای کتاب بر پایهی همان تعاریف توضیحات خود را تکمیل میکند.
مروری بر فصلهای کتاب روایت داستانی
کتاب روایت داستانی سه موضوع اصلی (داستان، متن، روایتگری) را در ده فصل نوشته شده است.
فصل اول: درآمد
فصل دوم: داستان: رخدادها
فصل سوم: داستان: اشخاص
فصل چهارم: متن: زمان
فصل پنجم: متن: شخصیتپردازی
فصل ششم: متن: کانونشدگی (Canonoization)
فصل هفتم: روایتگری: سطوح و صداها
فصل هشتم: روایتگری: بازنمایی گفتار
فصل نهم: متن و قرائت متن
فصل دهم: فرجام سخن
در بخشی از کتاب روایت داستانی میخوانیم
می توان شخصیت را در مقام برساختی در بطن داستان منتزع شده، در سایه شبکه ای از خصایل شخصیت توصیف کرد. با این حال، این خصایل ممکن است در متن به معنای دقیق کلمه نمود یابند یا نيابند. با این وصف،چگونه می توان به این برساخت نایل آمد؟ با امتزاج شاخص های گوناگون شخصیت که در سرتاسر پیوستار متن پراکنده است و در هنگام لزوم می توان خصایل را از بطن آن ها بیرون کشید. زیر عنوان «شخصیت پردازی» این شاخص ها را ردیابی می کنم.
در اصل، هر عنصر متن حکم شاخص شخصیت را دارد و برعکس ممکن است شاخص های شخصیت در راستای سایر اهداف متن عمل کنند. اما عناصری هم وجود دارند که اگر نه اختصاصا بلکه غالبا به شخصیت پردازی مربوط می شوند و این عناصر موضوع فصل پیش رو است. در بررسی متون خاص، گفتنی است که نویسندگان مختلف در آثار مختلف یا گاهی حتی در یک اثر خود از شیوه های گوناگون شخصیت پردازی استفاده می کنند. با وجود این، در این فصل که شرح کلی شخصیت پردازی است، به این تمایزات اشاره ای نمی شود.
شخصیت دو شاخص متنی بنیادین دارد: توصیف مستقیم و توصیف غیرمستقیم.
در تعریف مستقیم، خصلت شخصیت با یک صفت («او خوش قلب بود»)، اسم معنی(«خوبی او حد و مرزی نمی شناخت») یا احتمالا برخی دیگر از انواع اسم («به تمام معنا کئافت بود») یا اجزای کلام («او فقط خودش را دوست دارد») معرفی می شود. از دیگر سو، در توصیف غیرمستقیم هیچ ذکری از خصلت به میان نمی آید، بلکه خصلت به طرق مختلف نمایش داده و تشریح می شود و دیگر بر خواننده است که ویژگی شخصیت را از بطن توصیف استنباط کند.
مطالب مرتبط:
نقد و بررسی کتاب تاریخ مغول
نقد و بررسی کتاب ده قانون طلایی
معرفی کتاب لازم نیست بگویی دوستت دارم
بررسی کتاب کتیبهها
منبع: فیدیبو