۱. بیش از حد سریع جلو رفتن.
استخدام تعداد زیادی کارمند هم بزرگترین اشتباه و هم بزرگترین موفقیت ما در سال گذشته بود! ما حدود ۲۴ نفر استخدام کردیم و این رشد ناگهانی برایمان دردسرساز شد. مشکل کمبود افراد باتجربه در رأس بود که در آموزش کارمندان جدید کمک کنند. اگر قرار بود که به عقب برگردم تعداد کمتری کارمند استخدام میکردم و وقت بیشتری برای آمادگی دادن به آنها و به حرکت انداختنشان صرف میکردم.

لیام مارتین، Staff.com
۲. آموزش پرواز به فیلها!
من به اشتباه سعی کردم مدیر مالی شرکت را ترغیب به فعالیت در بخش توسعهی کسب و کار کنم. وقتی این تلاش با شکست مواجه شد متوجه شدم که افراد تواناییها و قابلیتهای خاص خود را دارند و باید مطابق آنها به کارمندان نقش و مسؤلیت واگذار شود. ارزشهای واقعی کارمندانتان را شناسایی کنید و به آنها کمک کنید تا استعدادهای بالقوهی خود را شکوفا کنند. سعی نکنید آنها را تبدیل به چیزی کنید که نیستند.

دیوید ارنبرگ، Early Growth Financial Services
۳. اوقات شخصی ناکافی.
بزرگترین اشتباه من اختصاص ندادن زمان کافی برای خوم در زمانبندیهایم بود. کارآفرینان ۲۴ ساعته و هفت روز هفته مشغولند، تنها راه غلبه بر این جنون کاری وقت گذاشتن برای خود است. این وقت خاص با وقتی که با خانواده و دوستان میگذرد فرق دارد. سال آینده من برای سلامت روانی کارآفرینیام وقت میگذارم!

مت ویلسون، Under30Media
۴. جنون بازخورد!
بعد از جمع کردن هزاران هزار بازخورد و بررسی آنها در شش ماه گذشته ما با حس فزایندهای برای راضی نگه داشتن همهی کسانی که پیشنهاداتی برای بهتر شدن کار ما داشتند روبرو شدیم. در نهایت تمرکز خود را از دست دادیم و فهمیدیم که برای حل مسائل اساسی باید بازخورد مفید را بازخورد غیر مفید تشخیص دهیم.

استیسی فرییرا، MySocialCloud
۵. در میان نگذاشتن جزئیات کسب و کار با گروه.
من قصد دارم در سال جدید با اعضای گروهم در مورد همهی مسائل شفاف باشم، حتی اگر این شفافیت به مرز شرمندگی برسد. از آنجایی که شرکت ما کوچک است و کاری که میکنیم مهم، من معتقدم ابراز اعتماد به یکدیگر امری کلیدیست. سال گذشته من از درمیان گذاشتن برخی افکار کلی برای آینده خودداری کردم که در نهایت متوجه شدم که باید دوراندیش و فعالتر باشم. همهی ما با هم در این بازی شریک هستیم، و من به کمک همهی آنها نیاز دارم.

دِرِک فِلانزرایش، Greatist
۶. استخدامهای پردردسر!
ما در حالی که هنوز در وضعیت کنترل و اعمال قدرت کامل نبودیم برای یکی از سمتهای مدیریتی ارشد شخصی را استخدام کردیم. این تجربه به ما آموخت که استخدام برای سمتهای ارشد نیاز به بررسی و موشکافی بیشتری نسبت به سمتهای پائینتر دارد و حالا سعی میکنیم با آگاهی و دیدگاهی عمیقتر برای استخدام افراد تصمیمگیری کنیم.

رابرت جی مور، RJMetrics
۷. نداشتن هدف در فروش
بزرگترین اشتباه من تلاش برای مدیریت گروه فروش با کمترین نظارت و بدون هدفگذاری هفتگی بود. به مدت چند ماه با این رویه ادامه دادم تا متوجه شدم که این کار عملی نیست. بزرگترین درسی که آموختم، درک ذات انسان بود! غالباً فقدان برنامهریزی اولیه و هدفگذاری چیزی است که باعث شکست افراد میشود.

فلیکس لوبرس، Position Logic
۸. کارآفرینها را استخدام نکنید!
من یاد گرفتم که هرگز کارآفرینان دیگر را استخدام نکنم. با آنها شریک شوید اما استخدامشان نکنید. عاقبت خوبی در دراز مدت ندارد. آنها همان چیزی را میخواهند که شما میخواهید.

پیتر نووین، Literati Institute
۹. کنترل نکردن عملیاتهای کسب و کار.
آنچه من یاد گرفتم اهمیت دخالت در کنترل عملیاتهاست. وقتی بیش از حد به ابزار یا خدماتی اتکا داشته باشید شبیه این است که با کسب و کار خود قمار میکنید! ما یک ابزار مدیریت مشتری داشتیم که به راحتی اعلام کرد که از شروط ضمن قراردادش تخطی کردهایم و حساب ما را به صورت موقتی بست! کنترل عملیاتهای خودتان به وقت و پولی که صرف میکنید میارزد.

برایان موران، Get 10,000 Fans
۱۰. فراموش کردن ذخیره بودجه.
یک اشتباه اساسی که امسال مرتکب شدم هیجانی شدن بیش از حدم نسبت به کسب و کار و بودجه گذاری شرکتم براساس احساسات بود. تجربهای که بهدست آوردم تعیین بودجه حداقل ۳۰% زیر آنچه فکر میکنم است تا همیشه ذخیرهای داشته باشم. بهتر است همیشه شرکت را با مبلغی کمتر از درآمد پیشبینی شده بگردانید.

آدام دگرید، Astonish