برای داشتن یک همکاری موفقیت آمیز باید این سوالات را از خودتان بپرسید.
دراوایل دهه ی ۹۰، ما به عنوان کارآفرینان جوان شروع به کار کردیم، ما بسیار جوان و بلندپرواز بودیم. ما کنفرانس هایی برای سرمایه گذاران در صنعت هتل داری برگزار می کردیم. و یکی از این کنفرانس ها را در هتل بورلی هیلتون در بورلی هیلز، کالیفورنیا، متعلق به تاجر معروف مارو گیریفن برگزار کردیم.
در یکی از مهمانی هایی که او در شب افتتاحیه ی کنفرانس برای ما ترتیب داده بود، ما و مارو در حال صحبتی با نمایندگان بودیم و در مورد هتل ها صحبت می کردیم و توضیح می دادیم که برای پیشرفت کسب و کارمان به شریک احتیاج داریم.
مارو با شنیدن کلمه ی “شریک” خیلی قطعی به ما گفت که “اگر احتیاجی به شریک ندارید، پس با کسی شریک نشوید وجود شریک می تواند مانع رسیدن شما به چیزهایی که می خواهید شود.”
این کلمات تاثیر عمیقی برما داشت. اما به جای اینکه ما را از داشتن شریک بترساند، باعث شدند که مسیر ساختن اولین تجارت شراکتی موفق خود را آغاز کنیم.
ما اولین قدم خود برای ساخت شراکت موفق را قانون “ممنون، مارو” نامیدیم. ما می دانیم که حرف مارو درواقع این نبود که “در کسب و کار شریکی نداشته باشید”. خود او سال هاست که شریک ها و روابط تجاری متفاوت با شرکت هایی مانند king world، تولیدات تلویزیونی CBS و شرکت سرگرمی تصویرات سونی دارد. این همکاری ها در موفقیت او بسیار موثر بوده است. (او زمانی که در سال ۱۹۸۶ شرکت خود را به کوکا کولا فروخت، میلیون ها دلار پول به دست آورد.)
از نظر ما مارو فقط می خواست به ما بگوید که واقعا باید بدانید که چرا وارد یک شراکت تجاری می شوید، باید دیدگاهی واقع بینانه نسبت به توقعات خود داشته باشید، و باید با میزان هشیاری و احتیاط قابل قبولی پیش بروید .
درواقع منظور ما این است که “یک دقیقه صبر کنید. یک قدم به عقب بروید و به کاری که می خواهید انجام دهید فکر کنید.”
اگر موقعیتی برای شراکت در یک پروژه ایجاد شد، ابتدا اطمینان حاصل کنید که داشتن یک شراکت دقیقا همان چیزی است که برای پیشرفت در کارهایتان به آن احتیاج دارید. داشتن یک رابطه ی شراکتی چیزی نیست که نسبت به آن بی توجه باشید. این موضوع می تواند تاثیر بسیار مهمی بر شما و کسب و کارتان داشته باشد.
یک سوال اصلی که باید آن را در نظر داشته باشید این است که آیا شما از موضع قدرت وارد یک رابطه ی شراکتی می شوید یا خیر. شراکت های موفق باید با یک هدف واقعی شروع شوند. باید یک “نیاز” یا یک “خواسته” وجود داشته باشد که با این کار به آن پاسخ دهید، به این صورت می توانید بر فشارهایی که ممکن است باعث جدا شدن شما و شریکتان شود،غلبه کنید.
شراکت باید به گونه ای باشد که شما و کسب و کارتان را بهبود بخشد و به شما کمک کند به سطحی از موفقیت که به دنبال آن هستید دست پیدا کنید.
اگر شما در موضع ضعف قرار داشته باشید، برای ادامه ی بقا به شریک احتیاج خواهید داشت، درحالیکه زمانی که در موضع قدرت باشید برای آزادی و مزایای رقابتی به شریک احتیاج خواهید داشت.
زمانی که ما به موقعیتی نزدیک می شویم که نیاز است شریک داشته باشیم، خودمان را در یک شرایط ذهنی دشوار قرار می دهیم. و برای شروع ۳چیز را از خود می پرسیم:
۱- این پروژه چه مقدار هزینه خواهد داشت؟ نه تنها هزینه ی مادی، بلکه از لحاظ زمانی و منابع.
۲- چه کسی این کار را انجام می دهد؟ ما باید به وضوح بدانیم که در یک رابطه ی شراکتی چه کسی چه کاری را انجام می دهد.
۳- این کار برای ما چه سودی دارد؟ به جز درآمد مالی چه مزیت های دیگری برای ما وجود دارد؟ و آیا درآمد مالی به اندازه ی کافی است یا خیر؟
اگر پاسخ های اولیه مثبت و قابل قبول باشند، عمیق تر به موضوع فکر می کنیم و از خودمان سوالاتی می پرسیم که نه تنها ایده ی شراکت، بلکه تمامی پیشنهاد های موجود را بررسی خواهند کرد:
چرا ما شریک می خواهیم؟
- آیا ما به شریک احتیاج داریم یا خواستار یک شریک هستیم؟ و آیا ما واقعا می دانیم که این احتیاج ها و خواسته ها چه هستند؟
- آیا پیوستن به یکدیگر باعث می شود پیشرفت هایی داشته باشیم که به تنهایی نمی توانیم به آنها برسیم؟
- آیا ما از ریسک های داشتن یک شریک با خبر هستیم و آیا برای پذیرش این ریسک ها آماده ایم؟
- ما درواقع چه چیزهایی درمورد این شریک می دانیم؟ درمورد اهداف، خواسته ها و تصورات آنها؟
- آیا ما تمایل داریم که موفقیت هایمان را با دیگران شریک شویم؟ آیا آمادگی این را داریم که در شکست های فرد دیگری شریک باشیم؟
پاسخ دادن به این سوالات بسیار مهم است. اگرچه داشتن شریک می تواند مزایای فراوانی داشته باشد، اما ممکن است ریسک فراوانی هم به همراه داشته باشد. داشتن یک شریک می تواند باعث محدودیت ایده ها و عملکردهای شما شود.
گاهی در یک رابطه ی شراکتی ممکن است خواسته ها و توقعات شما شناخته نشوند و شما باید بیاموزید که چطور با ناامیدی ها کنار بیایید.
در برخی مواقع، با تغییر الویت ها و دیدگاه ها ممکن است کشمکش هایی ایجاد شود – آیا شما توانایی کنار آمدن با این موضوعات را دارید؟
درنهایت، اگرچه ممکن است وجود شریک باعث استقلال بیشتر شما شود زیرا فرد دیگری وجود دارد که بار مسئولیت ها را به دوش بکشد، اما گاهی لازم است که شما هم بار مسئولیت های شریکتان را برعهده بگیرید.
بهتر است حالا زمانی را به فکر کردن اختصاص دهید، تا اینکه زمان زیادی را برای رهایی از یک شراکت نا موفق هدر دهید.
در واقع، کاری که شما با فکر کردن انجام میدهید، ساختن پایه ی شراکتتان است. هیچ چیز بهتر از این نیست که یک شراکت بر پایه های محکم برقرار باشد.
موضوع: همکاری موفقیت آمیز
مقالات مرتبط:
چرا تاسیس شرکت بدون شریک خوب نیست؟
بهترین شریک برای استارت آپ!