نقد و بررسی کتاب جیران و اسرار حرمسرای ناصرالدین شاه
از زندگی شاهان قاجار داستانها و روایتهای زیادی وجود دارد که هر کدام به شکل و شیوهی خود جذاب و خواندنی هستند. اما در این میان «فتحعلی شاه» قاجار و «ناصرالدینشاه» از شاهان قاجار هستند که زندگیشان به عیاشی و داشتن حرمسرایی از زنان عقدی و صیغهای معروف است. بهقدری که حتی ناصرالدین میرزا تصمیم گرفت از گذشتگان خود پیشی بگیرد و به اطرافیان گفته بود: «من آنقدر زن خواهم گرفت که روی جدم فتحعلیشاه را سفید کنم!». از حرمسرای ناصرالدین شاه روایتها و مکتوباتی وجود دارد که گاه نویسنده با تخیل خود ترکیبی از عشق و تاریخ را در قالب رمانی تاریخی-عاشقانه برای خواننده بیان میکند.
کتاب جیران و اسرار حرمسرای ناصرالدینشاه روایتی است از زنی به نام جیران در حرمسرای ناصرالدینشاه که به قلم لطفاله ترقی و حسین لعل برای علاقهمندان به داستانهای تاریخی به شکل داستانگونه نوشته شده است.

خلاصه داستان جیران و اسرار حرمسرای ناصر الدین شاه
ناصرالدین شاه از جوانی فردی زنباره بود، او بعد از قتل «میرزا تقی خان امیرکبیر» به همراه شخصي به نام مليجك، از خواجههاي مورد اعتمادش، امور قصر و خارج آن را به عهده گرفت و از آن به بعد همهی عمر خود را صرف عیش و نوش کرده بود و در همهی این سالها زنان متعدی اعم از صیغهای و عقدی اختیار کرد. شاه حتی در آستانهی پنجاهسالگی هم در طلب زنی بوده تا پایان عمر مونس و همراه او باشد. از قضا روزی که به سمت کاخ صاحبقرانیه میرفت، صدای آواز زنانهی دلنشینی عقل و هوش را میبرد، ناصرالدین شاه به سمت صدا میرود، با دخترکی بسیار زیبا روبه رو میشود و فریفته چشمان زیبای او میشود. این دختر کسی نبود جز «جیران» دختری که شاه به دلیل چشمان زیبایش این لقب را به او داده بود. حالا شاه وقت ایران عاشق و دلدادهی جیران شده و تصمیم دارد او را به عقد خود درآورد. زمانی که جیران وارد حرمسرای شاه میشود اتفاقات تازهای برای مملکتداری شاه رقم میخورد.
درباره کتاب جیران و اسرار حرمسرای ناصرالدینشاه
جیران و اسرار حرمسرای ناصرالدینشاه رمانی است بر اساس اتفاقات واقعی در تاریخ قاجار، داستانی از عشق و تاریخ که در دو بخش کاملا مجزا روایت میشود.بخش اول با عنوان جیران (سوگلی حرمسرای ناصرالدین شاه) به قلم توانای «لطفاله ترقی» از روزنامهنگاران معروف ایران درباره آغاز عشرتهای ناصرالدینشاه و دلدادگی شاه و زیرکی «جیران» است و بخش دوم با عنوان اسرار حرمسرای ناصرالدین شاه به قلم شیوا و سلیس «حسین لعل»است که با روایت اسارت زنان در دام حرمسرا و خیانتهای ایشان، رمانی زیبا و پُرالتهاب را خلق کرده به طوری که خواننده لحظهای خود را از داستان غافل نمیکند و پیوسته به دنبال روایت خواهد بود. این کتاب را اولینبار نشر دنیای کتاب در سال 1388 منتشر کرد. انتشارات پر در سال 1396 کتاب را در 408 صفحه روانه بازار نشر کرد. نویسنده ابتدای کتاب در یادداشتی آورده است:«رمان جیران، سرگذشت حقیقی زن ناکامی است که در قفس حرمسرا اسیر بوده و سالهای جوانیاش را فدای هوسرانی پادشاه قاجار کرده است. این کتاب تنها جنبهی رمان ندارد. بلكه تجزیه و تحلیلی از اوضاع وقت و بحرانهای سیاسی است که وطن ما را آلوده ساخته و ملت ما را در چنگال دیو سیرتانی به نام حاکم و سلطان اسیر کرده بود. اشاره به همین مختصر کفایت میکند و شما خوانندهی عزیز را به خواندن کتاب تشویق میکنم تا بیشتر به منظور و مقصود نویسنده پی ببرید».
در بخشی از کتاب جیران و اسرار حرمسرای ناصرالدینشاه میخوانیم
ناصرالدین میرزا نیز به خوبی به قضایا وارد شد و باآنکه پدرش آرزو داشت همسر شایستهای برایش بگیرد و عروسی مجللی برای فرزند جانشینش راه بیندازد، اما ناصرالدین میرزا زیر بار نمیرفت، چون محارم به او تلقین کرده بودند که ازدواج برایش مناسبتی ندارد. با این حال دانسته یا ندانسته گرفتار عشق دختری تبریزی به نام گلین خانم شد، این اولین عشق رسمی ناصرالدین شاه به شمار میآمد.
گلین خانم که از تمام زیباییهای متداول در آن زمان بهره داشت سخت قلب شاه جوان را تحت تأثیر قرارداد. بالاخره ناصرالدین میرزا در حالی که هیجده سال بیشتر نداشت، او را به زنی اختیار کرد و مجلس عروسی مفصلی در تبریز به راه افتاد. البته قبلا برای این ازدواج مکاتبات عدیده یی میان محمدشاه و پسرش ناصرالدین میرزا رد و بدل شد و سرانجام پدر که آرزویی جز خوشی و سعادت فرزندش را نداشت با این ازدواج موافقت کرد و هدایای بیشماری از مرکز به عنوان عروس و داماد به تبریز فرستاد. گلین خانم، دیگر ناصرالدین میرزا را در حلقهی محاصرهی محبت خویش قرارداد خاصه اینکه پس از یک سال فرزندی به دنیا آورد که نامش را سلطان محمود میرزا گذاردند.
ناصرالدین میرزا از همان جوانی عشق عجیبی به نقاشی، خطاطی و هنرهای زیبا داشت. از موسیقی ایرانی لذت میبرد و همیشه در دربارش بساط ساز و عیش برقرار بود. اطرافیان نیز از این خوشذوقی و جمالپرستی و زیبادوستی ولیعهد استفاده میکردند و مجالس شبانهی پرشکوهی برپا میداشتند.
روزی شاطری از تهران به تبریز رسید و نامهی محرمانهای را به دست ناصرالدین میرزا داد. این نامه از طرف مهد علیا مادر ناصرالدین میرزا بود که در آن خبر فوت پدرش نوشتهشده بود. همچنین مهدعلیا دستور داده بود که ناصرالدین میرزا فورا با اردوی خویش به تهران حرکت کند، چون هنوز شاهزاده ملک آراء از فوت محمدشاه آگاه نشده است.
مهدعلیا در تهران نیز به قدر کافی پول و لوازم تهیه کرد و به تبریز فرستاد و ناصرالدین میرزا عازم تهران شد.
گلین خانم که از تمام زیباییهای متداول در آن زمان بهره داشت سخت قلب شاه جوان را تحت تأثیر قرارداد. بالاخره ناصرالدین میرزا درحالیکه هیجده سال پیشتر نداشت، او را به زنی اختیار کرد و مجلس عروسی مفصلی در تبریز به راه افتاد.
مطالب مرتبط:
نقد و بررسی کتاب رستاخیز
نقد و بررسی کتاب اعتراف
نقد و بررسی کتاب جنگ و صلح
منبع: فیدیبو