نقد و بررسی کتاب اعتراف
مطالب بسیاری دربارهی تولستوی یکی از بزرگترین رماننویسان قرن نوزدهم نوشته شده است و آوازهی شهرت آثار او در تاریخ ادبیات پیچیده است. بسیاری نوشتههای او را تحلیل، توصیف و ارزیابی کردهاند بهحدی که شمار این تفسیرها از مجموعهی آثار تولستوی فراتر رفته تا در نهایت بخشی از تاملات او در ابعاد مختلف را رمزگشایی کنند. با این حال به نظر میرسد هیچکس مثل خود تولستوی نمیتواند از اندیشهها و طرز بینشش به زندگی و معنای آن سخن بگوید. کتاب اعتراف، شرححال تولستوی به قلم خود نویسنده است که وضعیت درونی خود در برههای از زندگیاش را شرح میدهد.
خلاصه کتاب اعتراف
این کتاب شرححالی از تولستوی نویسندهی مشهور روسی است که دیدگاههای او دربارهی معنای زندگی، خداباوری و آموزههای دینی را بیان میکند که در کودکی به او تفهیم شده و او همواره دربارهی آنها دچار شک و تردید است. مهمترین درونمایهی این خودزندگینامه، بحث دربارهی ایمان به لایزالی خدا، تقدس روح، ارتباط خداوند با امور روزمرهی انسانها و اخلاقیات پسندیده است. به باور تولستوی این مفاهیم در طول تاریخ همیشه منجی انسانها بوده و ماهیت اعتقادات او را شکل داده است. اما آیا امکان دیگری وجود ندارد؟ چطور میتوان مذهبی را پذیرفت بدون اینکه منطق و عقل را فراموش کرد؟ برای پاسخ به این سوالها، تولستوی شروع به مطالعه دربارهی ادیان مختلف میکند تا ببیند آیا مذهب می تواند او را به رستگاری جاوید و کشف معنای زندگی برساند؟ او تاملات خود در این زمینه را در شانزده فصل در کتاب اعتراف شرح داده است.
سبک نگارش کتاب اعتراف؛ نوشتن از خود
لئو تولستوی بارها در نامههایش به اهمیتی که به زندگینامه میدهد، اشاره کرده است. از نظر او شرح سرگذشت آدمی قدرت بسیاری دارد و جنبههایی از شخصیت فرد را نشان میدهد. زندگینامه را با عنوانهای مختلفی مثل سرگذشت، شرححال و تذکره میخوانند که روایت بخشی از زندگی شخصیت آن است. از روزگاران کهن تا امروز دربارهی شخصیتهای مختلف سیاسی و فرهنگی زندگینامه نوشته شده است. سبکهای مختلفی در زندگینامه نویسی وجود دارد که بر اساس شکل و محتوا به انواع گوناگونی تقسیم میشود. یکی از سبکهای شرححالنویسی که بین نویسندگان محبوبیت دارد، اتوبیوگرافی یا خودزندگینامهنویسی است که در آن نویسنده دربارهی سرگذشت خودش مینویسد. سبک نگارش این دسته از زندگینامهنویسی هم تنوع گستردهای دارد و شامل متنهای خشک با تاکید بر درج اعداد و ارقام میشود، متنهایی که از ذوق و هنر ادبی مایه گرفتهاند و متنهایی که با داشتن عناصر ادبی به داستان شبیهاند. کتاب اعتراف جزو این دسته از متون است که با عناصر ادبی نوشته شده و چون تولستوی در آن به جنبههای تیره و تار زندگیاش اشاره کرده، عنوانش را اعتراف انتخاب کرده است.
در بخشی از کتاب اعتراف میخوانیم
«حالا میبینم که اگر در آن زمان به زندگی خویش پایان ندادم همان آگاهی گنگ و مبهمی بود که میپنداشتم شاید افکارم خطاست. همان آگاهی که به من میگفت میتوانم افکار و اندیشههایم را به این صورت بیان کنم: من با خرد و آگاهیام، دریافتهام که زندگی نامعقول و بیمعنی است. اگر چیزی بالاتر از خرد نباشد (که نیست و هیچ اثباتی نیز برای رد آن وجود ندارد) بنابراین میتوان گفت برای من عقل و منطق خالق زندگی است. بدون خرد نمیتوان زندگی کرد. حال منطق چگونه میتواند زندگی را که خود آفریده است انکار کند؟ یا به آن نگاه دیگری داشته باشد... اگر زندگی نبود عقل و منطق من هم وجود نداشت. پس به این نتیجه میرسیم که عقل و خرد سرچشمه زندگی است. زندگی یعنی همه چیز. خرد ثمرهی زندگی است با این وجود آن را رد میکند. احساس کردم یک جای کار اشتباه است. با خود گفتم: زندگی رنج و بیهودگی است، این درست است. با این وجود بسیاری از انسانها زندگی کردهاند و میکنند. پس چگونه است که بسیاری از انسانها در حالی که میتوانند دست از زندگی بکشند همچنان ادامه میدهند؟ شاید من و شوپنهاور بیمعنایی و پوچی زندگی را درک کردهایم. »
مطالب مرتبط:
نقد و بررسی کتاب رستاخیز
نقد و بررسی کتاب جنگ و صلح
نقد و بررسی کتاب کافه پاریس
منبع: فیدیبو