نقد و بررسی فیلم معلم The Teacher
زوج کارگردان و نویسنده پرکار و فعال اهل چک، «ژان هربیک» و «پیتر ژارکووسکی» («جدا از هم شکست میخوریم» (Divided We Fall)) با اثر تأثیرگذار درام و کمدی اسلواکی زبان خود به نام «معلم» (The Teacher) به اوج بازگشتند. داستان این فیلم که در براتیسلاوا اتفاق میافتد، سوء استفاده از قدرت در ایام دهه پایانی کمونیسم در یک دبیرستان را بررسی میکند. داستان با بخشی از زندگی «زوزانا مورری»، بهعنوان یک مربی سختگیر که ریاست یک گروه محلی کمونیست را بر عهده دارد و از دانش آموزان خود برای تغییر عقاید والدین آنها به نفع خود استفاده میکند، شروع میشود. قدردانی انتقادی باید به کمک این اثر هوشمندانه و عوامپسند بیاید تا این اثر بر طاقچه آثار هنری جای گیرد و به بازارهای خارج از کشور راه یابد.
فیلم از بین دو رشته که نهایتاً به هم متصل میشوند قطع میشود. یک بخش از ابتدای سال تحصیلی دبیرستان در سال 1987 و بخش دیگر از سال 1984 و یک دیدار محرمانه بین سرپرست معلمان دبیرستان «اینا گوگالووا» و والدین دانشآموزانی که توسط آموزگار بیپروا آموزش دیدهاند و درحالیکه بر روی اختلاف نظر حامیان و مخالفان معلم تمرکز شده است شروع میشود.
هر پاییز، معلم کمونیست «درازدچووا» (مورری) به دانش آموزان جدید خود خوشآمد میگوید و از آنان میخواهد که خود را معرفی کرده و بگویند که والدین خود از چه طریقی کسب درآمد و میکنند و چه شغلی دارند. او خود را نیز اینگونه معرفی میکند که بیوه یک افسر رده بالای نظامی است و دوست دارد بداند که والدین دانش آموزان چگونه میتوانند به کلاس کمک کنند. پس از این که یکی از پسرها میگوید که پدرش یک راننده تاکسی ست و اگر معلم نیاز دارد بهجایی برود میتواند از پدر او کمک بگیرد بینندگان به سرعت به آنچه در حال وقوع است پی میبرند.
همانطور که انتظار میرفت، «درازدچووا» عصرهای خود را پای تلفن و درحالیکه از والدین کارهای مختلفی میخواهد میگذراند؛ از یکی میخواهد که خریدهایش را انجام دهد و از دیگری میخواهد که بیاید و لامپ را برایش تعمیر کند. زمانی که آرایشگر موهای او را به رایگان اصلاح میکند، او نیز در ازای آن به او میگوید که به فرزندش توصیه کند که دروس مشخصی را قبل از امتحان بخواند.
اما همه والدین نمیخواهند یا قادر نیستند که خواستههای «درازدچووا» را برآورده کنند. «مارک کوکرا» (سونگور کاسای) به عنوان یک حسابدار در فرودگاه کار میکند. وقتیکه معلم از او میخواهد که به او کمک کند تا کیکی را بهصورت غیرقانونی برای تولد خواهرش به اتحاد جماهیر شوروی بفرستد، او تمایلی به به خطر انداختن شغل خود ندارد. «این خوک کثیف کمونیست چی فکر کرده؟»، این جملهای است که او با عصبانیت بسیار به همسرش میگوید. او میگوید که هیچ دوست و آشنایی در خدمه پرواز ندارد. اما «درازدچووا» از این که خواستههای او را رد کنند خوشش نمیآید. در نتیجه نارضایتی خود از «دانکا» دختر جوان و ژیمناست «کوکرا» را بیرون میریزد و باعث میشود که «دانکا» سعی کند جان خودش را بگیرد.
«درازدچووا» برای «فلیپ بایندر» (الیور اسوالد) هم چیزی در آستین داشت. یک کشتیگیر بااستعداد که به «دانکا» علاقه داشت. در ابتدا «آقای بایندر» (مارتین هاولکا) که انسان خشن و پستی ست متوجه اتفاقاتی که در حال افتادن است نمیشود و پسرش را به خاطر تمرین نکردن کشتی به شیوهای وحشیانه تنبیه میکند؛ بیخبر از این که «درازدچووا» کموبیش دانش آموزانش را مجبور میکند تا بعد از مدرسه به منزلش بروند و آنجا را نظافت کنند و یا پیغامهایش را به دیگران برسانند. علیرغم این که «آقای بایندر» به فردی عیاش و خوشگذران و مشکلساز معروف است، اما او عقاید و معیارهای اخلاقی خودش را دارد و قبول نمیکند که مورد اخاذی معلم قرار بگیرد و برای او به رایگان کار کند.
در جلسه ملاقات والدین، خانواده «کوکرا» و خانواده «بایندر» قراردادی که سرپرست معلمان دبیرستان برای تنبیه معلم درازدچووا تهیه کرده را امضا می کنند. اما والدین دیگر که نمرات فرزندانشان را با خودشیرینی و چاپلوسی بهتر کردهاند، شکایت خود را پس میگیرند. «هربیک» و «ژارکووسکی» بهتدریج تنش احساسی امضا کردن یا نکردن قرارداد توسط دیگران علیالخصوص «آقای لیتمن» را بالا میبرند. «آقای لیتمن» مردی خوشتیپ که زمانی استاد درس فیزیک نجومی و بسیار مورد احترام بود تا آنکه همسر بااستعدادش کشور را ترک کرد و او به کارهای فیزیکی و سخت تنزل رتبه داده شد. «درازدچووا» به «لیتمن» علاقه مند میشود و به او کمک میکند تا سرایدار مدرسه شود و در همین حین به شکلی نه خیلی ماهرانه او را مجبور میکند تا به او علاقهمند شود.
در عین سروکار داشتن با مسائل پربار و مهم، فیلمنامه «ژارکووسکی» (که بر اساس یک اتفاق واقعی که او خود در دوران دبستان آن را تجربه کرده است) با طنز و گوشه و کنایه مؤثرتر و قابل هضم تر شده است. درحالیکه توصیف بخش نهایی «حالا آنها کجا هستند» در مورد سرنوشت بعضی از بچهها غیرضروری به نظر میرسد، اما بخش پایانی فیلم مطبوع و دلپذیر است.
مثل همیشه کارگردانی «هربیک» روان و بدون اشکال و اجرای بازیگران عالی است. درحالیکه تصاویر چکسلواکی به شکل معمولی به شیوهی عریض فیلمبرداری شدهاند، در اینجا تصاویر برای تلویزیون تنظیم شده اند، گرچه این حالت برای داستانی که عمدتاً از فضای داخلی تشکیل شده مناسب است. طراح صحنه «جوراج فابری» نیز جاذبه بصری را به وسیله مجموعهای از تصاویر زمینه حیرتانگیز و خاص و قابهای چوبی فراهم میکند.
موضوع: نقد و بررسی فیلم معلم The Teacher
مطالب مرتبط:
فیلم هایی که باید چند بار ببینید
فیلم زادبوم ؛ ذوق و طراوت جوانی «عزت الله انتظامی»
جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست
10 فیلم شاهکاری که در گیشه شکست خوردند
منبع: سایت نقد فارسی