معرفی و بررسی کتاب همزاد
آیا تابهحال فکر کردهاید کسی کاملاً شبیه به شما زندگی میکند؟ کسی که ظاهر، رفتار و اخلاقیاتش شبیه به شما باشد. تصور همچین شخصی مصداق بیماری همزاد است که فرد در شرایط نامتعادل شخصی یا اجتماعی به آن دچار میشود. در این حالت جلوههايي از روان یک فرد بیدار میشود و آن شخص لایههای مختلف وجودش را در یک فرد شبیه به خودش تصور میکند. «فیودور داستایفسکی» این همذاتپنداری را نتیجهی فشار سنگين ديوانسالاري از سوی جامعه میداند و با تکیهبر این موضوع و نوع نگاهی متفاوت به جامعه، داستان «همزاد» را آفریده است.
درباره داستان همزاد
کتاب «همزاد» دومین اثر «فیودور داستایفسکی» در سال 1846 پس از پانزده رو از اولین اثر این نویسنده منتشر شد. این کتاب بانام انگلیسی The Double داستان مردی به نام «آقای گالیادکین»، کارمند یکی از ادارات شهر است. او همراه پیشخدمتش، خانم پتروشکا زندگی میکند و در ابتدای داستان خود را برای حضور در مهمانی مهمی آماده میکند. «آقای گالیادکین» برای این مراسم کالسکهای اجاره میکند و بالباس فاخری به سمت مهمانی میرود. او در شروع این مراسم با همکاران و مدیرش روبهرو میشود درحالیکه هیچ علاقهای به معاشرت با آنها ندارد. او با تصمیمات فوری و گاهی قطعی داستان را تندوتیز پیش میبرد و خواننده را وارد فضاهای مختلف قصه میکند.
آثار فئودور داستايفسكی، نویسنده ماندگار روسیه
«فیودور داستایفسکی» نویسندهی تأثیرگذار روسیه آثار متعددی نوشته است که تقریباً همهی آنها به فارسی ترجمهشدهاند. او نویسندگی را در سال 1845 با انتشار کتاب «بیچارگان» Poor people آغاز کرد و تا لحظات آخر زندگی نوشتن را دنبال کرد. «فیودور داستایفسکی» در 45 سالگیاش یکی از مشهورترین آثارش، رمان «جنایت و مکافات» را نوشت که نثر آن حاکی از پختگی و اوج قلم این نویسنده است. در همان زمان این نویسندهی تأثیرگذار داستان «قمارباز» را هم نوشت که بسیار توجه همگان را به خود جلب کرد. «برادران کارامازوف» شاهکار «فیودور داستایفسکی» است که از آن بهعنوان وصیت این نویسنده به ملت روسیه یاد میشود. این کتاب آخرین اثر «داستایفسکی» است که توجه افرادی همچون «زیگموند فروید»، «مارتین هایدگر» را به دنبال داشت. این موضوع نشاندهندهی عمق این اثر و قلم توانای نویسنده است که در دل یک داستان موضوعات روانشناسی و مربوط به انسان را بازگو میکند.
در بخشی از کتاب همزاد میخوانیم
پیدا بود که کریستیان ایوانوویچ نه فقط هیچ انتظار نداشت آقای گالیادکین را روبه روی خود ببیند، بلکه اصلاً هیچ میلی به دیدن او نداشت، زیرا چون او را دید ناگهان بهقدر لحظهای ناراحت شد و بیآنکه بخواهد حالتی غیرعادی، و میشود گفت حاکی از نارضایی، در صورتش پیدا شد. آقای گالیادکین تقریباً هميشه درست وقتی باکسی روبهرو میشد که میخواست مسائل خصوصی خود را با او در میان بگذارد، انگاری فرومینشست و احساس واهمه میکرد و دستپاچه میشد. البته اینجا هم دستپاچگی _خروس بیمحل - کارش را خراب کرد. سخت پریشان شد، زیرا جملهی اولش را، که در اینگونه موارد سنگ بزرگراهش بود، از پیش آماده نکرده بود. به تتهپته افتاد، ظاهراً در تلاش عذرخواهی، و هاج و واج ماند که چه کند و چون فکری به دهنش نرسید، یک صندلی پیش کشید و نشست. اما دید که بی دعوت میزبان نشسته است و فوراً احساس کرد که کارش ناشایست بوده و با موازین ادب و آداب معاشرت سازگار نبوده است و بهمنظور اصلاح این خطا شتابان از جایی که بی دعوت اشغال کرده بود برخاست. بعد به خود آمد و به ابهام دریافت که کار احمقانهی دیگری مرتکب شده است و بیمعطلی تصمیم گرفت خطای دیگری بکند، یعنی کوشید برای کار نادرست خود عذری بتراشد و سرخ شد و همچنان تتهپته کنان تبسمی کرد و چیزکی گفت – لابد پوزشی - و دست و پای خود را پاک گم کرد و در سکوتی گویا پناه جست و دستآخر نشست که نشست، به این قصد که دیگر برنخیزد، و درعینحال همینطور از راه احتیاط با نگاه چالش به جان حریف افتاد؛ همان نگاهی که برای خود توفانی بود و میتوانست در ذهن آقای گالیادکین همهی دشمنانش را همچون صاعقه آتش بزند و خاکستر کند. از این گذشته، این نگاه از بینیازی و استقلال آقای گالیادکین حکایت میکرد، یعنی بهروشنی میگفت که برای اینجور مسائل جزئی ابداً ککش نمیگزد و برای خود آدمی است مستقل، مثل دیگران، و همین است که هست و باید «حسابش را از دیگران جدا کرد». کریستیان ایوانوویچ در جواب تتهپتهی آقای گالیادکین سرفهای کرد و سینهای خراشاند، به این معنی که با آقای گالیادکین موافق است و با نگاهی کاونده و پرسان به او چشم دوخت.
آقای گالیادکین، تبسمی بر لب، شروع کرد که: «من... کریستیان ایوانوویچ، بار دوم است که مزاحم میشوم و برای بار دوم به خود اجازه میدهم که از حضورتان خواهش کنم بنده را ببخشید که...» ولی پیدا بود که آقای گالیادکین نمیدانست عبارت شروع کرده را چه جور به پایان برساند.
مطالب مرتبط:
نقد و بررسی کتاب رویای آدم مضحک
نقد و بررسی کتاب بیچارگان
نقد کتاب کافه پاریس
معرفی و بررسی کتاب شیاطین
منبع: فیدیبو