معرفی رمان فلسفی وجدان زنو
وجدان زنو اثر برجسته و مهم نویسنده ایتالیایی، ایتالو اسووو Italo Svevo است که آندره تریو به خوبی آن را توصیف کرده: «یک شاهکار عظیم و باورنکردنی… در طول یک قرن احتمال دارد فقط پنج یا شش اثر به این غنا و عظمت خلق شود.»
اسووو در سال ۱۸۶۱ در تریست متولد شد و در سال ۱۹۲۸ در تصادف اتومبیل از دنیا رفت. سهامدار یکی از بزرگترین شرکتهای صنعتی ایتالیا بود و به همین خاطر تمام وقتش در اداره این شرکت سپری میشد. با این حال گاهی به کار نویسندگی میپرداخت و توانست در مدت سی سال سه رمان منتشر کند. دو رمان اول او با موفقیت زیادی روبهرو نبود و تا حدودی ایتالو اسووو را ناامید کرد. او به مدت ۲۵ سال چیزی منتشر نکرد تا اینکه شاهکارش را خلق کرد: وجدان زنو – la coscienza di Zeno. پس از انتشار این رمان بود که نویسندگانی چون جیمز جویس، والری لاربو، بنژامین کرمیو و دیگران از کار او تجلیل کردند.
در قسمتی از متن پشت جلد رمان وجدان زنو آمده است:
وقتی از ادبیات جدید اروپا صحبت میکنیم و بلافاصله به یاد جویس، پییر آندلو، کافکا، مارسل پروست، لارنس، ژید و توماس مان میافتیم، نباید فراموش کنیم که ایتالو اسووو چه از جهت اصالت سبک و چه از جهت غنای ادبی از زمره این پیشگامان ادبیات نوین اروپا است.
رمان وجدان زنو
در این رمان با پیرمردی ۵۷ ساله به نام «زنو کوزینی» روبهرو هستیم که برای معالجه بیماریاش به یک روانکاو مراجعه میکند. برای درک بیماری «زنو» باید کتاب را به دقت مورد مطالعه قرار داد که البته در ادامه از آن صحبت میکنیم. اما در ابتدا بهتر است اشاره کنیم که روانکاو، یعنی «دکتر س.»، برای درمان زنو از او میخواهد دست به قلم شود و خاطرات خود را بنویسد.
در کتاب میبینیم که زنو دل خوشی از روانکاوی ندارد و حتی با تمسخر از آن صحبت میکند تا جایی که معالجه خود را نیز رها میکند. هر قدر هم که دکتر س. از زنو میخواهد تا دوباره روند درمان را پیش گیرد موفق به تغییر عقیده او نمیشود. به همین خاطر، دکتر س. برای انتقام گرفتن، خاطرات زنو را منتشر میکند. یعنی ما در این کتاب به جز مقدمه بسیار کوتاه دکتر س. با خاطرات زنو کوزینی روبهرو هستیم. دکتر روانکاو در مقدمه خود درباره انتشار دستنوشتههای زنو مینویسد:
نوشتههای او را از جهت انتقامجویی منتشر میکنم و امیدوارم او واقعا از این کارم خشمگین شود. ولی علاقهمندم بداند که حاضرم مبالغ زیادی را که از انتشار آن عایدم میشود با او نصف کنم و برای این کار فقط یک شرط میگذارم: بیاید و معالجهاش را ادامه بدهد. ظاهرا این کار نباید برای او زحمتی داشته باشد، علیالخصوص که واقعا نسبت به خودش سخت کنجکاو است! (کتاب وجدان زنو اثر ایتالو اسووو – صفحه ۱۲)
نکته دکتر س. درباره زنو بسیار دقیق و درست به کار رفته است: زنو درباره خودش بسیار کنجکاو است. در درجه اول هم دلیل مراجعه کردن زنو به روانکاو همین است. زنو به راحتی میخواهد درباره خودش به یک سوال پاسخ دهد: آیا خوشجنس است یا بدجنس؟
بعد از پیشگفتار زنو، ما با ۶ فصل اصلی کتاب که هر فصل به تنهایی برای خودش دنیایی دارد روبهرو هستیم. در هر کدام از این فصلها گوشهای از شخصیت پیچیده زنو را کشف میکنیم و به دغدغهها و فلسفه زندگی او پی میبریم. فصلهای کتاب: آخرین سیگار / مرگ پدر / ماجرای ازدواجم / همسر و معشوقه / داستان یک شرکت تجاری / روانکاوی.
به هنگام مطالعه خاطرات زنو متوجه میشویم زنو دغدغههای ذهنی زیادی دارد که قصد دارد منشاء آنها را کشف کند. یکی از مهمترین دغدغههای ذهنی او پاسخ به همان سوالی است که در بالا مطرح شد، اینکه آیا خوشجنس است یا بدجنس. دغدغه دیگر زنو این است که چرا مدام احساس قربانی بودن میکند. اما مهمترین و اصلیترین دغدغه زنو، که عنوان کتاب هم از همینجا میآید، وجدانش است. در خط به خط خاطرات زنو ما وجدان او را حاضر و آماده میبینیم که همیشه باید پاسخگوی آن بود. شاید دلیل اصلی مراجعه زنو به روانکاو این باشد که حداقل در این روزگار پیزی در برابر وجدانش به آرامش برسد چرا که واقعا در زندگی سختیهای زیادی را از سر گذرانده است. زنو همچنین از پیری میترسد و مهمتر از آن بسیار به مرگ فکر میکند. مثلا در قسمتی از کتاب درباره دغدغه فکری او نسبت به مرگ چنین میخوانیم:
دائماً به مرگ میاندیشیدم و تنها یک چیز مرا آزار میداد: ایمان به این که روزی خواهم مرد. بقیه مطالب زندگی آنقدر بیاهمیت و پیش پا افتاده بود که میتوانستم جملگی را با لبخندی به لب پذیرا شوم. (کتاب وجدان زنو اثر ایتالو اسووو – صفحه ۱۰۹)
کشمکشهای درونی زنو بسیار دقیق و بیآلایش به تصویر کشیده شده و کتاب در عین پختگی بسیار خوشخوان و روان است. ما در این رمان تلاش زنو را برای ترک سیگار را میبینیم، لحظههای بسیار دردناک مرگ پدرش را با او تجربه میکنیم و وارد زندگی زناشویی و تجاری او هم میشویم ولی مهمتر از همه ذهن پیچیده او را میبینیم که درباره هر چیزی نظر خاصی دارد. زنو با اینکه زندگی راحتی دارد و از نظر مالی نیز تامین است، آرامش فکری ندارد. این فکر به ذهن زنو خطور میکند که شاید سرنوشت او چنین است که همواره در رنج باشد.
به هنگام مطالعه کتاب به راحتی میتوان به کاستیهای شخصیت زنو پی برد. او آدمی است که اراده قوی ندارد، تنبل است و دل به کار نمیدهد، آدم حسود و چشمچرانی است، پرحرف است و همواره با هوس به زنان نگاه میکند و به طور کلی نیز میتوان رفتارهای دنکیشوتگونهای در او مشاهده کرد. اما چون انتظار ندارد که نوشتههایش منتشر شود با صداقت و بیآلایشی خاصی صحبت میکند. در خاطرات زنو با همه جنبههای شخصیت او بدون کمترین پنهانکاری روبهرو هستیم و به اصطلاح همهچیز او در اختیار ما قرار دارد. به علاوه، زنو در برابر وجدانش نیز باید پاسخگو باشد برای همین حتی اگر به اشتباه مطلبی را بیان کند به همین هم اعتراف میکند. برای کشف زنو و پی بردن به احوالات درونی او و همچنین برای پی بردن خواستههای وجدان «زنو کوزینی» لازم است این رمان خوب را به دقت مطالعه کنید.
جملاتی از کتاب وجدان زنو
- حال که خودم را تجزیه و تحلیل میکنم، شک و تردیدی وجودم را فرا میگیرد: شاید تنها بهاین علت علاقهمند به سیگارم که بتوانم گناه تمام ضعفها و ناتوانیهایم را روی دوش آن بیندازم. چه کسی میتواند بگوید با ترک سیگار من همان مرد قوی و ایدهآلی میشدم که آرزوی بودنش را داشتم؟ شاید ناخودآگاه، همین شک و تردید است که مرا وابسته به عادت ناپسندم کرده است: راهی آسان برای زندگی، با این تصور که انسان خودش را موجود فوقالعادهای فرض میکند که بزرگی و عظمت با سرشتش عجین شده است، منتها این عظمت و بزرگی به عللی کشف ناکرده باقی مانده است. من این احتمال را برای توجیه ضعفهای جوانیام پیش کشیدهام ولی از ته دل به آن اعتقاد ندارم. (کتاب وجدان زنو – صفحه ۲۴)
- حال که خود پیر شدهام و دارم به وادی «پدرسالاری» نزدیک میشوم، بهتر درک میکنم که از لحاظ نظری بیاخلاق بودن به مراتب بدتر از آن است که شخص اعمال خلاف اخلاق انجام دهد. عشق یا نفرت ممکن است انسان را به طرف قتل نفس بکشاند، ولی تبلیغ آدمکشی یا تمجید از آن نوعی خبث طینت است و حکایت از شرارتی عمیق دارد. (کتاب وجدان زنو – صفحه ۵۳)
- احتمال دارد فکر ازدواج از روی خستگی به سرم افتاده باشد، خسته از آن همه یکنواختی! (کتاب وجدان زنو – صفحه ۸۸)
- تصور میکنم همه ما، چه در روح و چه در جسم خودمان، محلهای پنهانی و آسیبپذیری داریم که شرم و حیای ما نمیخواهد چشم نامحرم به این محلها بیفتد. انسان به درستی نمیداند این محلها کجاست ولی اطمینان دارد که وجود دارند. (کتاب وجدان زنو – صفحه ۱۱۷)
- کشتن، حتی اگر با خدعه و تزویر همراه باشد، به مراتب بیشتر با مردانگی سر و کار دارد تا از اعتماد دوستی سوءاستفاده کردن و راز دل دوست را پیش این و آن افشا کردن. (کتاب وجدان زنو – صفحه ۱۹۶)
مطالب مرتبط:
معرفی کتاب از خدا بخواه او می دهد نوشته استر هیکس ، جری هیکس
معرفی کتاب شهامت از دبی فورد
کتاب های منفوری که معروف شدن
معرفی زندگینامه سال تفکر جادویی
منبع: کافه کتاب