نقد و بررسی کتاب راز شوهر
روزی را تصور کنید که همسرتان نامهای را به شما میدهد و از شما میخواهد که این نامه را تا بعد از مرگش نخوانید. آیا به خواستهی او احترام میگذارید یا قربانی کنجکاوی خود میشوید و نامه را باز میکنید؟
این نامه، داستان کتاب راز شوهر نوشتهی لیان موریارتی است.
دربارهی کتاب راز شوهر اثر لیان موریارتی
کتاب راز شوهر نوشتهی لیان موریارتی است. این کتاب برای نخستین بار در سال 2013 منتشر شد و بلافاصله بعد از انتشار در فهرست کتابهای پرفروش قرار گرفت. سحر حسابی دربارهی داستان راز شوهر میگوید: «ماجرای خانوادهای پنج نفری و چالشهایش با خانوادههایی دیگر را روایت میکند. پدر این خانواده در آستانه 17 سالگی دخترش رازی دارد که اگر آن را فاش کند همه چیز دگرگون میشود.»
موریارتی در تلاش است به خوانندگان نشان دهد که هر آنچه در زندگی خود دریافت میکنید اعم از شادی و غم، کامیابی و شکست، بازخورد رفتار خود شما در طبیعت است. نویسنده تکلیفش را با خواننده روشن میکند؛ اگر میخواهید زندگی خوبی داشته باشد باید به افراد و اشیای پیرامون خود مهر بورزید.
خلاصه داستان راز شوهر
داستان راز شوهر دربارهی نامهای است که شوهری برای همسرش، سیسیلیا نوشته است، اما او از سیسیلیا درخواست کرده است که این نامه را بعد از مرگش بخواند، زیرا بزرگترین و تاریک ترین راز زندگی مرد در آن نهفته شده است. راز شوهر داستان انسانهایی است که دروغی ویرانگر را با خود حمل میکنند و در مسیر زندگی یاد این دروغها رهایشان نمیکند. وقتی سیسیلیا نامهای خاک خورده را در اتاقک شیروانی خانهاش یافت اصلا به این فکر نمیکرد که این نامه زندگیش را دگرگون کند. این نامه نه تنها سبب شد وی شناخت بهتری نسبت به شوهرش پیدا کند بلکه خود واقعی وی را نیز آشکار نمود.
دربارهی لیان موریارتی نویسندهی کتاب راز شوهر
لیان موریارتی نویسندهی استرالیایی متولد 15 نوامبر 1966 است. این نویسنده بعد از گذراندن دوران تحصیل و دانشگاه در شرکتی مشغول به کار بازرگانی و تبلیغات شد. او بعد از چند سال کار در این حوزه تصمیم گرفت، شرکت خود را پایه گذاری کند اما کمی بعد از این تصمیم پشیمان شد و کار خود را به عنوان نویسندهی خلاق ادامه داد. لیان موریارتی نخستین کتاب خود را با نام سه آرزو در سال 2004 منتشر کرد. این نویسنده بعد از این کتاب شش رمان دیگر منتشر کرد. لیان موریارتی اکنون به همراه همسر و دو فرزندش در سیدنی، استرالیا زندگی میکند.
مشهورترین کتاب لیان موریاتی کتاب دروغهای کوچک بزرگ است که بعد از انتشارش، توسط شرکت اچ بی او به سریال تبدیل شد و جوایز متعددی را دریافت کرد. کتاب راز شوهر موریارتی هم چند سال بعد از انتشارش تبدیل به فیلم شد و در استرالیا فروش خوبی داشت.
در بخشی از کتاب راز شوهر میخوانیم
بقیه وقت شام، بچه ها در مورد برنامه بزرگ ترین بازنده صحبت کردند و سیسیلیا تظاهر کرد به حرف هایشان علاقهمند است درصورتی که داشت به نامهای که رو یخچال جا خوش کرده بود فکر می کرد. وقتی میز خالی شد و دخترانش همگی داشتند تلویزیون تماشا می کردند نامه را برداشت و به آن زل زد.
فنجان چای اش را زمین گذاشت و نامه را جلوی نور نگه داشت تا بهتر ببیندش. از خودش خنده اش گرفته بود. شبیه یک نامه دست نویس روی کاغذهای خط دار بود. نمیتوانست کلماتش را ببیند.
شاید جان پل یکی از این برنامه ها را که نشان می داد چطور سربازان در افغانستان برای خانوادههایشان نامه می نوشتند تا پس از مرگشان به آن ها برسد تماشا کرده و به ذهنش رسیده که بد نیست خودش نیز این کار را انجام دهد.
تنها مسئله این بود که سیسیلیا نمیتوانست تصور کند که جان پل پشت میزی نشسته و چنین نامهای مینویسد. کار احساساتیای به نظر می آمد. اگرچه محبتآمیز بود چرا که او پس از مرگ می خواست بقیه بدانند چقدر آن ها را دوست دارد.
«... در هنگام مرگم.»
اصلاً چرا به مرگ فکر می کرد؟ مریض بود؟ این نامه که به نظر قدیمی می آمد و او هنوز زنده بود. علاوه بر این چند هفته پیش آزمایش داده بود و دکتر گفته بود کاملاً سالم است. چند روز بعد هم که دور خانه میچرخید و سر تکان می داد و شیهه می کشید و پولی هم پشتش تاب می خورد و از یک حوله خیس مثل شلاق استفاده میکرد.
سیسیلیا با یادآوری این خاطره لبخند زد و ناراحتی اش تا حدی کم شد. پس چندین سال پیش جان پل کاری احساساتی انجام داده و اين نامه را نوشته است. چیزی نبود که بتوان به آن فکر نکرد و از طرفی دیگر نمی شد صرفا از روی کنجکاوی بازش کرد.
مطالب مرتبط:
نقد و بررسی کتاب دختر فرانسوی
نقد و بررسی کتاب زنان کوچک - لوییزا می آلکوت
نقد و بررسی کتاب اعتراف
نقد و بررسی کتاب رستاخیز
منبع: فیدیبو