اینگونه برندسازی نکنید!
اینگونه برندسازی نکنید!
هر برندی برای ترسیم نام تجاری خود در ذهن مشتریان نیاز به یک نقشه دقیق دارد؛ یک نقشه مؤثر و مستمر که بتواند یک نام تجاری را همراه با لوگو، رنگ و دیگر نشانههای آن برای مخاطبان برجسته کند. به همین دلیل نیز تنها استفاده از یک یا دو ابزار تبلیغاتی، نمیتواند به ترسیم یک نقشه ماندگار منجر شود. از آنجایی که کاربرد رسانههای مختلف ارتباطی در کنار هم میتواند باعث تقویت و جا افتادن یک نام تجاری در بلندمدت شود، تکبعدیبودن و کاربرد یک رسانه خاص در فرایند تبلیغاتی از جمله اشتباهاتی است که در نهایت موفقیت یک برند را با چالش مواجه میکند؛ البته شایان ذکر است که توجه و تمرکز بر یک ابزار خاص ارتباطی، در صورتی که از سایر ابزارها نیز در جهت اهداف برندسازی استفاده شود، منجر به شکست نخواهد شد، بلکه تکبعدیبودن و تمرکز صرف بر یک رسانه خاص، نتایج ارزشمندی در پی نخواهد داشت.
ارائه و تولید شعارهای تبلیغاتی که عموما کلامی هستند، یکی از شیوههای رایج برندسازی به شمار میرود، اما این در حالی است که تنها کلمات کافی نیستند، بسیاری از برندها به این نکته توجه ندارند که تصاویر چسبندهتر از کلمات هستند، به این معنا که انتقال آنی یک تصویر بسیار سریعتر از ثبت یک شعار کلامی در ذهن مخاطبان اتفاق میافتد. بنابراین برندهایی که تنها به دنبال انتقال پیامهای تبلیغاتی خود از طریق کلمات هستند، در نهایت راه به مقصود برجستهای نخواهند برد، چراکه قدرت ماندگاری تصویر نیز در نهایت از کلمات قویتر بوده و به همین دلیل نیز در فرایند برندسازی باید توجه جدی به انتخاب درست و تأثیرگذار تصاویر در کنار کاربرد کلمات داشت.
یکی از اشتباهاتی که ممکن است بسیاری از برندها مرتکب شوند، استخدام کارمندان خود بدون آموزشهای لازم است، به این معنا که در انتخاب کارکنان خود به رشته تخصصی آنها و سابقه کاری که دارند توجه کرده و در نهایت سعی میکنند بهترین افراد را استخدام کنند، اما نکته اینجاست که این فرایند نباید به همین جا ختم شود، بلکه هر شرکتی با توجه به نوع محصول و فعالیتی که دارد، کارمندان متخصص خود را میطلبد، به همین منظور نیز برگزاری کلاسهای آموزشی توسط پیشکسوتان و متخصصان شرکت، میتواند در بهبود فعالیتهای کارکنان بسیار مؤثر باشد. ضمن اینکه فرستادن کارمندان به کلاسهای آموزشی بازاریابی و برندسازی نیز نباید از نقطهنظر دستاندرکاران یک برند دور بماند.
یک برند ممکن است برای مدت زمانی، موفقیتهای چشمگیری را پشت سر بگذارد، اما اگر به این موفقیتها دلخوش بوده و آیندهنگری را از برنامههای خود حذف کند، دوره موفقیت خود را بسیار کوتاه کرده است. به همین دلیل نیز کارشناسان بازاریابی، یکی از مرحل مهم بازاریابی را تحلیل دادهها جهت بهبود آینده یک شرکت میدانند. به عنوان مثال، ممکن است یک نام تجاری، تماسهای زیادی از مراجعان داشته باشد که نشاندهنده شناختهشدن شرکت مذکور است، اما این تماسها نباید به همین دوره حال محدود شوند، بلکه پیگیری آنها، پرسش درباره نحوه آشنایی با شرکت، میزان رضایت از محصولات و …. همه سوالهایی هستند که باید در لیست دادههای شرکت ضبط و در نهایت جهت بهبود فرایند آتی آن مورد استفاده قرار بگیرند.
- فراموشکردن مشتریان بالفعل
شاید بتوان گفت یکی از اشتباهات رایج در فرایند برندسازی، عدم توجه به مصرفکنندگان کنونی یک برند است، به این معنا که شرکتهای تولیدی عموما برنامههای بازاریابی خود را برای طیف گستردهای از مخاطبان تهیه کرده و بعضا نیز آنها را مخاطبان جدید و فرضی شرکت خود در نظر میگیرند، در حالی که مشتریان کنونی یک برند، سرمایههای درخشان بازاریابی آن محسوب میشوند که به دست فراموشی سپرده شدهاند. از جمله راهکارهای عمده بازاریابی، استفاده از تجربه این مشتریان در مورد محصولات است، به این معنا که آنها میتوانند از راه تبلیغات دهان به دهان، بسیاری از نزدیکان خود را با برند مورد نظر پیوند دهند، به همین منظور نیز طراحی برنامههایی جهت برانگیختن مشتریان بالفعل یک برند برای تبلیغ محصولات آن، قطعا نتایج مثبتی در پی خواهد داشت.
- کاربرد مواد بازاریابی کهنه
از جمله اشتباهات رایج بازاریابی، خصوصا درباره کسبوکارهای کوچک، استفاده از شعارها و ایدههای کهنه است، به عنوان مثال یک شرکت برای معرفی محصولات خود یک بروشور تهیه کرده و در تیراژ قابل توجهی نیز آن را به چاپ میرساند، اما ممکن است این بروشورها طی چندین سال نیز تمام نشوند، آیا باید کماکان از آنها استفاده کرد؟! خیر، مطمئنا شعارها و نشانههای تبلیغ مذکور جوابگوی نیازهای جامعه مصرفکنندگان نخواهد بود. به همین منظور نیز پیشنهاد میشود که برنامههای کوتاهمدت بازاریابی داشته و از مواد قدیمی تبلیغاتی خود استفاده نکنید، چراکه ممکن است ذهن مخاطبان نسبت به یک شیوه بازاریابی تکراری تطبیق پیدا کند و دیگر متوجه نشانههای متفاوت آن نشوند.
- تمایز نگذاشتن بین خدمات اصلی و عمومی
یک برند موفق باید در درجه اول بتواند مهمترین و متمایزترین محصول خود را در بین مخاطبان معرفی کرده و تثبیت کند؛ مشخصا هر شرکتی یک محصول خاص دارد که به عنوان اصلیترین خدمت آن شرکت به شمار میرود. به همین دلیل نیز باید در برنامههای بازاریابی خود، علاوه بر معرفی محصولات عمومیتر، خاصبودن آن محصول را نیز برجسته کند؛ این در حالی است که ممکن است برخی برندها یک سیستم بازاریابی یکسان را برای همه محصولات خود تعریف کنند و تمایزی بین آنها قائل نشوند. در واقع یک شرکت موفق ابتدا باید تمایز بین محصولات خود را شناخته و خدمت اصلی خود را مشخص کند و سپس به ترسیم یک برنامه بازاریابی خاص برای محصول مورد نظر دست پیدا کند.
موضوع : اینگونه برندسازی نکنید!
مطالب مرتبط :
درباره برند سازی بدانید
منظور از برند سازی اخلاقی دربازاریابی کسب و کار چیست؟
مقاله بازاریابی پیشنهادی : درباره چارچوب بازاریابی بدانید
برند سازی برای کسب و کار های کوچک چگونه است؟
برند سازی احساسی چیست ؟
برگرفته از شنبه