نقد و بررسی کتاب شلغم میوه بهشته
خواندن یک داستان بلند فارسی که چند دهه با مخاطب خود فاصله دارد میتواند از این حیث برای خواننده جالب باشد که او را با مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و ... آن دوره آشنا کند. نقش زنان در جامعه یکی از موضوعاتی است که در طی چند دههی اخیر با اتفاقات و رویدادهای مختلف تغییر پیدا کرده است و نویسندگان نامداری همچون محمد علی افغانی این موضوع را به عنوان درونمایهی آثار خود استفاده کردهاند تا اهمیت و تکامل نقش زن در جامعه را در بستر قصه روایت کنند.
شلغم میوهی بهشته اثر محمدعلی افغانی روایتی از دو خانوادهی ایرانی و ماجراهای آنهاست.
خلاصه داستان شلغم میوه بهشته
عابدین پسر بچهی دوازده سالهای است که بعد از گذراندن بیماری و تب رفته رفته با خوردن شلغم رو به بهبودی میرود تا جایی که بیماری کاملا برطرف میشود. اما اثر علاقه به خوردن شلغم به شکل دیگری زندگی او و خانوادهاش و اطرافیان را تحت تاثیر قرار میدهد. تا جایی که همه باید به دنبال چارهای باشند.
زندگی علی محمد افغانی؛ نویسندهی شلغم میوه بهشته
علی محمد افغانی نویسنده نامآشنای ایرانی در یازدهم دی ماه ۱۳۰۳ در شهر کرمانشاه متولد شد. او تحصیلات دبیرستان را در شهر کرمان به پایان رساند و برای گرفتن کمک هزینه و مسکن به تهران آمد و وارد دانشکده افسری شد. چون از دانشجویان ممتاز دانشگاه بود بعد از فارغ التحصیلی از دانشکده افسری برای بورس تحصیلی به آمریکا اعزام شد. این سفر برای افغانی فرصت مناسبی فراهم کرد تا با ادبیات انگلیسی و رماننویس آشنایی پیدا کند.
در سال 1333 علی محمد افغانی زمانی که به وطن باز میگشت به اتهام عضویت در حزب توده توسط ماموران حکومت نظامی وقت دستگیر و تحت شدیدترین شکنجهها قرار گرفت. افغانی در زندان هم دست از یادگیری بر نداشت و شروع به تدریس زبان انگلیسی و آموختن زبان فرانسه کرد. خود افغانی میگوید که کتاب معروف شوهر آهو خانم را هم طی سه سال در زندان نوشته است.
علی محمد افغانی در ادبیات بیشتر تحتتاثیر آثار صادق هدایت، صادق چوبک و محمد علیجمالزاده بوده است. او کتاب شوهر آهو خانم اثر معروف خود را با سرمایهاش در دو هزار نسخه منتشر کرد، جسارتی که ناشران آن دوره را حیرتزده کرده بود. خود او در این باره گفته است:«اگر زندان نمیرفتم، ممکن بود نویسنده نشوم». از نظر او بعضی از نویسندگان مثل جک لندن بر اثر یک اتفاق نویسنده میشوند: «مسابقهای را در روزنامهای برای انتخاب بهترین مقاله درباره دریا راه انداخته بودند. معلوم است کسی که روی دریا بوده بهتر میتواند درباره دریا بنویسد. البته ذوق و قریحه نویسندگی هم لازم است، اما این قلم را باید کشف کرد. جک لندن هر دو را داشت، یعنی هم تجربه زندگی روی دریا و هم ذوق و قریحه نویسندگی، مقالهای دراینباره نوشت که انتخاب شد. بعد هم مسیر زندگیاش عوض شد و افتاد در عرصه داستاننویسی». همین تعریف افغانی مسیری بود که زندان برای او پیش آورده بود.
افغانی در زندگینامهی خود گفته است زمانی که مشغول نوشتن کتاب شوهر آهو خانم بوده است یک فرهنگ لغت انگلیسی جلوی خود باز میکرده تا وانمود کند در حال ترجمهی یک کتاب انگلیسی است نه کتاب خودش. علی محمد افغانی تا بهمن 57 در زندان پهلوی بود و با انقلاب مردم و همزمان با سقوط رژیم شاهنشاهی از زندان آزاد شد.
استقبال مردم از کتاب شوهر آهو خانم به قدری زیاد بود که فغانی پس از آزادی از زندان رمان دوم خود «شادکامان دره قره سو» را نوشت. افغانی تا ده سال بعد چیزی ننوشت و برای تامین هزینههای زندگی در یک شرکت ژاپنی مشغول به کار شد. با این حال، علی محمد افغانی سالها بعد، اوایل دههی شصت کتاب شلغم میوه بهشته را منتشر کرد، کتابی که آن را قبل از انقلاب نوشته بود. «سیندخت» و «بافته های رنج» از دیگر آثار اوست. کتابهای او بیشتر روایتی از اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه و نقد آن در بستر داستان هستند. البته هیچ کدام از این کتابها به اندازهی کتاب شوهر آهو خانم برای افغانی شهرت به ارمغان نیاورد. چند سال بعد علی محمد افغانی به آمریکا مهاجرت کرد و همانجا زندگینامهی خود را به زبان انگلیسی منتشر کرد.
در بخشی از کتاب شلغم میوه بهشته میخوانیم
در همان کوچه، دو خانه بالاتر، از چهار ماه پیش جوان بیست و پنج ساله مجردی به نام هرمز آمده بود و زیرزمینی را از محمود آقا دلال کرایه کرده بود. هرمز کارش تابلو نویسی بود ولی دکانی نداشت. شبها در یکی از سینماهای شهر کار شبانه میکرد. گاهی شعر هم میگفت. او پدرش را از دست داده بود و متکفل خرج مادرش بود. از مدتی پیش گل عنبر متوجه شده بود که هرمز شیفته اوست. این علاقه از دید نرگس دور نمانده بود و او مرتب این قضیه را به رخ گل عنبر میکشید.
مشدی قبل از سبزی فروشی، چندین شاگرد داشت و با اسب آب به در خانهها و دکانها میبرد و میفروخت. سالها پیش گل عنبر در سن سیزده سالگی در زلزله بویین زهرا پدر، مادر و دو برادرش را از دست داده و تنها خودش زنده مانده بود. کسی که او را از زیر آوار بیرون کشید و نجات داد همین مشدی بود که خود نیز تمام خانوادهاش را در زلزله از دست داده بود. او یک سال از گل عنبر مراقبت کرد تا بهبود پیدا کند. بعدها او را به همسری انتخاب کرد. اولین فرزندشان فقط یک هفته بعد از عقدشان به دنیا آمد. او با گل عنبر رابطه دوستانهای داشت اما عادت نداشت که کلمهای محبتآمیز به او بگوید. گل عنبر هم از این جهت ملالی نداشت.
مطالب مرتبط:
نقد و بررسی کتاب سیندخت
نقد و بررسی کتاب شوهر آهو خانم
منبع: فیدیبو