ویژگی های فرهنگ چه چیزهایی می تواند باشد ؟
ویژگی های فرهنگ چه چیزهایی می تواند باشد ؟
ویژگی های فرهنگ
از نظر هرسکوتیس ، فرهنگ سه ویژگی اساسی دارد :
- فرهنگ « عام » ولی « خاص » است. بدین معنا که به عنوان دستاورد معترفی انسان و همه جوامع انسانی « عام » است ، یعنی در همه جوامع ( کوچک و بزرگ ، ساده یا پیچیده ) مشترک و عمومی است و از طرفی هر جامعه دارای ضوابط خویشاوندی ، شیوه اقتصادی ، مقرارات ، زبان ، ادبیات و هنر مختص به خود می باشد. به عبارت دیگر ، فرهنگ هر جامعه « خاص » همان جامعه است.
- فرهنگ « متغیر » ولی « ثابت » است : تمام پدیده های اجتماعی ( و نیز غیر اجتماعی ) بنا بر مقتضیات زمان و مکان و مطابق نیاز ها ، اختراعات ، تجربیات ، مهاجرت ها و … دستخوش تغییر و تحول می شوند. اما این تغییر و تحول در زمینه های فرهنگی به قدری کند و آرام صورت می گیرد که در مشاهدات و ملاحظات روزمره محسوس نیست و تقریباً ثابت به نظر می رسد. ( در حالی که هر کدام از زمینه های فرهنگی مانند لباس ، خوراک ، زبان و آداب و رسوم در برهه ی کوتاه مدت ، ثابت به نظر می رسند ، در برهه ی طولانی مدت متغیرند. )
- پذیرش فرهنگ « اجباری » ولی « اختیاری » است : یعنی فرهنگ تمام حیات اجتماعی ما را در بر می گیرد ولی به ندرت خود را آشکارا بر افکار و اعمال ما تحمیل می کند.
- فرهنگ ، مقوله ای تفاوت مدار است و شیوه خاصی را می سازد. این تفاوت و خاص بودن نه تنها امکان هویت یابی را فراهم می سازد ، بلکه به زندگی انسان ها نیز معنا می بخشد. هنگامی که از فرهنگ سخن می گوییم ، به روش هایی اشاره داریم که انسان ها ، به صورت فردی و جمعی ، از طریق آن با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند و زندگی خود را معنا می بخشند . فرهنگ را می توان مهم ترین منبع هویت انسان ها دانست. افراد و گروه ها همواره با توسل به اجزا و عناصر فرهنگی هویت می یابند ، زیرا این اجزا و عناصر توانایی چشمگیری در تأمین نیاز انسان ها به ممتاز بودن و ادغام شدن در جمع دارند. به بیان دیگر ، فرهنگ هم تفاوت آفرین است و هم انسجام بخش. هر شخص هنگامی که زندگی را به شیوه خاصی سازمان می دهد ، در واقع خود را در چارچوب دنیایی قرار می دهد که به واسطه مرزها و تفاوت های فرهنگی از دنیا های دیگر جدا می شود.
از دیگر ویژگی های فرهنگ می توان به پذیرش اجتماعی ، اکتسابی بودن و تحول پذیری آن اشاره کرد.
ویژگی های فرهنگ : پذیرش اجتماعی
وقتی از فرهنگ سخن می گوییم ، سر و کار ما با امری است که نوعی مقبولیت اجتماعی یافته و از سطح مقبولیت فردی فراتر رفته است. از این رو هر امری ، هر چند بسیار مقدس و عالی باشد ، تا زمانی که مورد قبول اعضای یک گروه یا یک جامعه قرار نگرفته باشد ، امر فرهنگی محسوب نمی شود. به همین سبب ممکن است بسیاری از احکام دین در عمق روح و جوهره انسان مادی یک اجتماع رسوخ نیافته و نهادینه نشده باشد. برای این که امور رنگ و بوی فرهنگ به خود گیرند ، باید کوشید تا مقبولیت اجتماعی پیدا کنند ، در واقع میزان پذیرش اجتماعی امور است که قوت و ضعف آن ها را رقم می زند.
ویژگی های فرهنگ : اکتسابی بودن
فرهنگ امری اکتسابی است ، بدین معنا که نه از طریق وراثت و در قالب الگو های ژنتیکی ، بلکه از طریق یادگیری و تعلیم و تربیت فرا گرفته می شود و با استفاده از مکانیزم های مختلف یادگیری ، از نسلی به نسل دیگر و حتی از جامعه ای به جامعه دیگر منتقل می شود. گذشته از آن ، اکتسابی بودن فرهنگ بدین معناست که انسان در پذیرش یا رد یک فرهنگ یا بخشی از آن آزاد است.
ویژگی های فرهنگ : تحول پذیری
چون فرهنگ امری است که مخاطب آن انسان هایی اند که در یک نظام اجتماعی زندگی می کنند ، هم به لحاظ روحیات و خلقیات و افکار تغییر پذیر آدمی و هم به لحاظ همجواری و تأثیر پذیری از دیگر مجموعه های انسانی که آن ها نیز فرهنگ خاص خود را دارند ، در معرض تغییر و تحول است. در واقع بشر جز در سال های آغاز حیات خود ، همواره در انواع گروه ها و جوامع قرار داشته و بدین لحاظ با فرهنگ های متفاوتی مواجه بوده است. امروزه انبوهی از فرهنگ ها که بدون شک تعامل و رابطه ای بین آن ها وجود دارد ، انسان ها را احاطه کرده اند. تغییر و تحول فرهنگ ها هنگامی آشکارتر می شود که توجه داشته باشیم در درون هر جامعه ، فرهنگ کلانی حاکم است که بر آن انواع بی شماری از خرده فرهنگ ها چیرگی دارد و خاص گروه های موجود در آن جامعه اعم از رسمی و غیر رسمی است. به هر حال فرهنگ امری انسانی است و تنها مخاطب آن انسان است. در میان حیوانات از فرهنگ نمی توان سخن گفت ، حتی اگر تغییر فرهنگ حیوانی نیز به کار می رود ، نه به معنای آن است که حیوانات برخوردار از فرهنگ خاصی هستند بلکه به معنای آن است که انسان به سرحد حیوانات تنزل یافته است. علاوه بر این ، فرهنگ خاص یک انسان نیست و هر جا سخن از فرهنگ به میان می آید ، دست کم سخن از گروهی از انسان هاست. انسان هایی که با انبوهی از فرهنگ های دور و نزدیک مواجهند و این همجواری در کنار روحیات و نیازهایشان ، فرهنگ را تحت تأثیر قرار می دهد.
از نظر هانتینگتون ، فرهنگ متغیری وابسته است. و تابع عوامل متعددی همچون جغرافیا و اقلیم ، سیاست و تحولات تاریخی است.
عوامل مؤثر بر فرهنگ
وقتی سخن از عوامل مؤثر بر فرهنگ به میان می آید ، منظور عواملی هستند که می توانند باعث پویایی ، ادامه حیات ، موجودیت و به اصطلاح تثبیت یک فرهنگ گردند یا بالعکس ، تضعیف ، انحطاط و مرگ یک فرهنگ را به دنبال داشته باشند. به طور کلی عوامل مؤثر بر فرهنگ را می توان به سه دسته زیر تقسیم کرد :
- 1.عوامل ذاتی ( مربوط به خود فرهنگ ).
- 2.عوامل درونی ( مربوط به جامعه ای که یک فرهنگ در آن وجود دارد. )
- 3.عوامل بیرونی ( عوامل بیرون از مرز های جغرافیایی )
باید توجه داشت که یک فرهنگ غالباً و نه همواره دارای یک حوزه جغرافیایی خاص است. ( همین بس که وقتی از فرهنگ اسلامی یا فرهنگ مسلمانان سخن می گوییم ، لزوماً خود را به یک مرز جغرافیایی خاص محدود نکرده ایم . )
فرهنگ مادی و فرهنگ معنوی
اگر فرهنگ را به معنی کوشش انسان ها برای ارضای نیازهایشان و غلبه بر طبیعت بدانیم ، آن گاه می توانیم آن را در دو مبحث فرهنگ مادی و فرهنگ غیر مادی یا معنوی تقسیم کنیم. فرهنگ مادی شامل اشیاء قابل لمس همچون مسکن ، وسایل زندگی ، ابزار و ادوات مختلف و … است. همچنین می توان از عنصر مادی فرهنگ به میراث فرهنگی ، تکنولوژی فرهنگی ، صنعت فرهنگی ، فیلم ، سینما و غیره نیز اشاره کرد. در عناصر فرهنگ ، آنچه مادی نیست فرهگ معنوی گویند. فرهنگ معنوی بدنه اصلی یک فرهنگ ملی و نقطه تعالی و فرازگاه حیات ملی آن فرهنگ است. هنر ، زبان ، ادبیات ، فلسفه ، سیاست ، افکار و عقاید ، اندیشه ها ، باورها ، سنت ها ، قوانین و علوم از جمله عناصر فرهنگ معنوی محسوب می شوند.
فرهنگ مادی و غیر مادی به یک نسبت رشد نمی کنند ، بلکه معمولاً فرهنگ مادی سریع تر دچار تغییر و دگرگونی می شود و لذا بین این دو شکافی پدید می آید که از آن تحت عنوان « پس افتادگی » یا « تأخیر فرهنگی » یاد می شود.
فرهنگ خاص و فرهنگ عام
فرهنگ خاص را می توان میراث اجتماعی جامعه مشخصی دانست که مربوط به محدوده جغرافیایی یا ایدئولوژیکی معینی است. به عنوان مثال ، می توان از فرهنگ ایرانی یا فرهنگ اسلامی یاد کرد. فرهنگ ایرانی مربوط به محدوده جغرافیایی خاص « ایران » و فرهنگ اسلامی محدوده نسبتاً فراتر کلیه « سرزمین های اسلامی » را در بر می گیرد.
فرهنگ عام را می توان میراث اجتماعی بشر تلقی کرد ، به همین دلیل مجموعه ویژگی های اساسی فرهنگ انسانی که جوامع انسانی را از اجتماعات حیوانی متمایز می نمایند ؛ فرهنگ عام می نامند. تکلم و تفکر یا اندیشه ورزی ، ابزارسازی و خصوصاً اجتماعی زیستن که با نهادهای اجتماعی ، سازمان ها ، تشکیلات سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی مشخص می گردد ، از جمله عناصر اصلی سازنده فرهنگ بشری اند که در تمام جوامع اعم از جوامع تطور یافته و جوامع تطور نیافته وجود دارند. به طور مثال می توان در تمام جوامع بشری ازدواج ، خانواده ، دولت ، شیوه خاصی از تولید ، اعتقادات دینی و دیگر اجزای تشکیل دهنده فرهنگ انسانی را مشاهده کرد.
به یاد داشته باشید تمامی ویژگی های یک فرهنگ می تواند تاثیر به سزایی در کسب و کار آن کشور داشته باشد.
موضوع : ویژگی های فرهنگ چه چیزهایی می تواند باشد ؟
برگرفته از : Marketing Iran Talent
مطالب مرتبط :
شرکتی «با فرهنگ» بسازید
6 گام حرفه ای مدیران برای فرهنگ سازی در محل کار
روسیه ؛ سرزمین برف، غرور و فرهنگ
فرهنگ کسب و کار در ایتالیا
فرهنگ کسب و کار در یونان
فرهنگ کسب و کار در تایلند