هفته نامه شماره یک: وقتی پسرها از راه می رسند، یعنی می توان دوران خاطره بازی با خاطرات پدرهای شان را کوتاه کرد و به سراغ استعدادهای نابی رفت که از آن پدرها به پسرهای شان ارث رسیده است؛ پسرهایی خوش چهره تر و سانتی مانتال تر از پدرهای شان. اگرچه مدل موهای شان تفاوت دارد و بیشتر به پول و کمتر به پیروزی فکر می کنند اما می خواهند قدم هایی را دنبال کنند که پدرشان آنها را برداشته و جا پای آنها بگذارند.
حالا عصر بازیکنانی فرا رسیده که تا همین چند سال قبل پدران شان بهترین های نسل خود بودند و آن چنان از روزهای بودن آنها نگذشته که به راحتی نام های شان را فراموش کنیم، اگرچه برخی از آنها مانند زیدان، سیمئونه و ... هنوز در بالاترین سطح فوتبال اما در کسوت مربی بر سر زبان ها هستند.
این روزها درخشش کسپر اشمایکل فرزند خلف پیتر، دروازه بان افسانه ای تیم ملی دانمارک و منچستریونایتد، درون دروازه لسترسیتی که شگفتی ساز فوتبال اروپاست، بهترین بهانه برای تماشای پسرانی شد که می خواهند راه پدران شان را بروند.
در میان شگفتی سازان
ریاض محرز؟ چرا که نه، می توان حدس زد که چرا او به عنوان بهترین بازیکن لیگ برتر انتخاب شد. شرایط برای جیمی واردی هم همین گونه است. می پرسید انگولو کانته؟ اگر او هم به این عنوان می رسید، تعجب نمی کردیم. حتی وز مورگان و دنی درینک واتر. همه آنها به اندازه ای خوب بودند که بتوانند این جایزه را به خانه ببرند و البته نباید رابرت هوث را فراموش کرد.
اگر بخواهید از لسترسیتی، قهرمان خود را انتخاب کنید، کار سختی ندارید. با لستر می توان به هر عنوانی حمله کرد و برای چندین نسل داستان هایی از یک شگفتی واقعی تعریف کرد. برای انتخاب قهرمان تان می توانید انگشت تان را روی ترکیب این تیم جابجا کنید و هر کدام که دوست دارید را از میان عجیب ترین تیم تاریخ لیگ برتر انتخاب کنید.
بنابراین این انتخاب حتی می تواند کسپر اشمایکل هم باشد؛ دروازه بانی که در این فصل توانسته تاکنون 15 بار دروازه اش را بسته نگه دارد تا لستر کمتر از هر تیمی به جز تاتنهام و منچستریونایتد گل دریافت کند. همه این آمار و ارقام از دل عملکرد خیره کننده او بیرون می آید.
او پس از هر مهار جاه طلبانه یکی دیگر هم انجام می دهد تا با 88 مهار یکی از بهترین دروازه بان های این فصل لیگ برتر لقب بگیرد. کسپر برای تیمش تنها یک گلر نیست و بیشتر وقت ها رهبری تیمش را هم برعهده دارد و چیزی شبیه روح تیمش است، یعنی فراتر از یک دروازه بان است.
در فصلی که لستر در شگفتی کامل قهرمان فوتبال جزیره شد، روح تیمی اصلی ترین فرمول قهرمانی رانیه ری بود و این اشمایکل بود که آن را در تیم جاری می ساخت. در روزهای تعطیلی کریسمس و زمانی که تیم با چند روز استراحت مواجه بود، هیچ کدام از بازیکنان به لندن یا دوبلین سفر نکردند، بلکه لباس لاک پشت های نینجا را به تن کردند و این روزها را در سرزمین مادری اشمایکل یعنی دانمارک سپری کردند.
قهرمان خودساخته؛ این هم از صفاتی است که به شما می گوید در این فصل عجیب می تواند انتخاب شما، فرزند پیتر اشمایکل افسانه ای باشد. اما باز هم دلایل دیگری هست. نگرش اشمایکل به فوتبال و اینکه او چگونه توانسته این گونه نگرش را به دست آورد، قابل ستایش است. اینکه او به همه آنهایی که درباره اش هر چه به فکرشان آمد نوشتند، ثابت کرد اشتباه فکر می کردند، ستودنی است و مهم تر از همه این حقیقت است که او هیچ گاه خودش را در سایه پدرش قرار نداد و از نام یکی از بزرگترین دروازه بانان تاریخ فوتبال بهره نبرد.
این داستان بازیکنی نیست که مسیر فوتبالش را منحنی وار پشت سر گذاشته، بلکه هرگز از مسیر طلایی فوتبالش منحرف نشده و از زمانی که برای دارلینگتون، پری، فالکریک، کاردیف، کاونتری، نوتس کانتی و لیدز بازی کرده تا حالا که با لستر به قهرمانی لیگ برتر رسیده، کسی نتوانسته ثابت کند که پدرش برای رسیدن به این نقطه ای که اکنون در آن قرار دارد، کاری کرده است. او یک قهرمان خودساخته است.
پدر یا پسر؟
این روزها سوال همه مردم این است که او چگونه می تواند با پدرش برابری کند و مانند او قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا و بسیاری از قهرمانی های لیگ برتر را به دست بیاورد؟ کسپر به کسانی که به موفقیتش شک دارند، توجهی ندارد. آنها بهتر است حالا به کسپر نگاه کنند. او پدرش را می پرستد اما می داند که قرار نیست با پدرش رقابت کند و مانند وی باشد.
کسپر به دنیای فوتبال از نگاه پدرش چشم ندوخته و تفکرات خودش را درباره آن دارد. راه پیتر با منچستر بود و راه کسپر به لستر گره خورده است. با این حال پیتر در این روزهای آخر فصل بیشتر هوای پسرش را دارد اما مصاحبه ای نمی کند تا تمرکز کسپر حفظ شود. پیتر هفته پیش به خواسته اش رسید و لستر به قهرمانی زودهنگام دست پیدا کرد. این مهمترین خواسته اش بود که عملی شد و با تساوی تاتنهام مقابل چلسی، لستر طبق پیش بینی سرالکس فرگوسن، سه هفته زودتر قهرمان لیگ برتر شد.
پیتر در کنار کسپر
جواب گرفتن در این روزها از پیتر کار سختی است اما او کوتاه به چند سوال پاسخ می دهد. واکنش وی به این سوال که چه اندازه به کسپر افتخار می کند، این گونه بود که به همان اندازه که به کسپر افتخار می کند، به دخترش سیسیلی که در انظار عمومی ظاهر نمی شود، افتخار می کند.
سوال کردن درباره لستر کمی هم او را به فکر می برد و دوست دارد چند دقیقه ای با تمرکز کامل به تیمی فکر کند که شگفتی خلق کرد و پسرش در قلب این شگفتی قرار داشت، در ادامه می گوید: «هر هفته مردمی را می دیدم که به من می گفتند این هفته دیگر چرخ های لستر پنچر و این تیم متوقف می شود. حتی پس از تساوی مقابل وستهام بسیاری کارشناسان و مفسران هم همین عقیده را داشتند و می گفتند بالاخره لستر در مسیر ماند اما وقتی تاتنهام استوک را شکست داد، من به این فکر کردم که اگر در 4 بازی پایانی ما با 5 امتیاز اختلاف پیش باشیم باید خیلی خیلی خوشحال باشیم. این همان چیزی بود که لستر هفته به هفته به آن نزدیک شد و شاید تنها در همین هفته بود که مردم به این باور رسیدند که لستر می تواند قهرمان شود. آنها یک هدف دیوانه وار داشتند و وقتی وارد اولدترافورد شدند، می دانستند که قهرمان هستند. رانیه ری برای آنها یک رویای واقعی ساخت.»
پیتر در این فصل توانست بسیاری از بازی های پسرش را تماشا کند اما می گوید زمان هایی که نتوانسته در کنار کسپر باشد، احساس درماندگی کرده، مانند سفر هفته قبلش به هنگ کنگ که نتوانست در بازی مقابل سوانسی کنار پسرش باشد. «نه اینترنت داشتم، نه تلفن و نه تلویزیون. هیچ چیز. فقط به میهمانداران گفتم که اگر نتیجه را متوجه شدند، به من بگویند.»
پسری با سایه مستقل
وقتی با کسپر درباره پدرش صحبت می کنید، او بیشتر می خندد و به نظر می رسد خودش را در حد و اندازه های پدرش نمی بیند. خودش این گونه احساس می کند که هنوز زیر سایه پدرش قرار دارد چرا که می گوید بیشتر مردم هنوز او را با پیتر مقایسه می کنند: «این مقایسه خیلی خوب است اما فکر نمی کنم به اندازه پدرم خوب باشم. واقعیت این است که اکنون من 29 سال دارم. ازدواج کردم و دو فرزند دارم اما هنوز مردم مرا مانند یک پسربچه می بینند. فکر می کنم حالا به خاطر داستان لسترسیتی همه چیز تغییر می کند.»
این روزها در فکر آنهایی که فوتبال را می پرستند، کسپر دیگر آن پسر کوچکی نیست که همه اش با پدرش به اولدترافورد می آمد. او پسر هیچ کس نیست. او قهرمانی است که در مسیر خودش قرار گرفته، در مرکز تصویر این روزهای فرهنگ فوتبال ما قرار دارد و دیگر پسری نیست که در سایه پدرش حرکت می کند. او کسی است که باعث لبخند پدرش می شود.