نقد و بررسی کتاب راز بیداری انسان
چارلز سیمونز میگوید: «عاقل از نادانی خود باخبر است و احمق هر چیزی را میداند». خواندن کتاب و افزایش حجم دانستههای انسان دلیلی بر خودشناسی و آگاهی او نیست. اما مطالعه میتواند تصویر ذهنی انسان را نسبت به زندگی تغییر دهد و عمق نادانیاش را به رخ او بکشد. فلسفهی خودشناسی بر آگاهی از خطاهای ذهنی و شناختی و پیشگیری از به دام افتادن در دل این خطاها بنا شده است. این کتاب رازهای زیادی در دل خود دارد و راز اول آن مفهوم خوشبختی است. کتاب راز بیداری انسان به قلم دکتر پیمان آزاد ادامهی اثر دیگر او با نام «انسان ذهن است و دیگر هیچ» است

دربارهی کتاب راز بیداری انسان اثر پیمان آزاد
تفاوت در دیدگاه و اندیشهها از تصورهای ذهنی انسان نشات میگیرد. ذهن از قدرت زیادی برخوردار است، ذهن میتواند دنیای خود را بر اساس علوم خودشناسی و روانشناسی بسط دهد. ذهن هشیار است و میتواند حرکت و جهت را درک کند اما بندهی عادت است و قدرت خودفریبی آن باعث از بین رفتن قول و قرارهای انسان میشود. ذهن در برابر خرافه و افسانه مصون نیست و ترس و اضطراب عملکرد ذهن را مختل میکند. در این کتاب انسانها به سه گروه تقسیم شدهاند و طیفهای مختلفی را تشکیل میدهند. راز بیداری انسانها ذهنیت هر یک از این گروهها را در برابر پدیدههای مختلف نظیر ارزشها، فرهنگها، زندگی مشترک، افسانه و ترسها را مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد. دکتر پیمان آزاد به طور مفصل به توضیح خطاهای شناختی که هر گروه با آن روبهرو میشود پرداخته است. این کتاب با اندیشههای مولانا ارتباط نزدیکی دارد و دکتر پیمان آزاد در هر قسمت که امکان داشته است از اشعار غنی مولانا در جهت انتقال بهتر نظریههای خود بهره گرفته است.
مفهوم کلمات در کتاب راز بیداری انسان متفاوت است. پیشنیاز درک عمیق این اثر، شناخت ادبیات دکتر پیمان آزاد است. در این کتاب سه مفهوم بیولوژیک، پسیکولوژیک و فانکشنال را به دفعات بیان میشود . این مفاهیم توسط دکتر پیمان آزاد توسعه یافته است. او در این کتاب با نثری روان و صمیمانه با مخاطب به گفتگو نشسته است و اندیشههای خود دربارهی شناخت حقیقت و ذهن را با او به اشتراک میگذارد
مروری بر فصلهای کتاب راز بیداری انسان
پیش درآمد و یادآوری
کشتی طوفانزده
رابطهی سن تقویمی و مرحله بیولوژیک و فانکشنال چیست؟
مقصود شما از تولد واپسین چیست؟
آیا ذهن را میشود کنترل کرد؟
شما تاثیر زبان را در سرنوشت انسان چگونه میبینید؟
زندگی چیست؟
آیا انسان پسیکولوژیک در یادگیری مشکل دارد؟
برهان مغالطه آمیز چیست؟
این بحث، یعنی تشخیص مغالطهها چه کمکی به ما میکند؟
آیا فرهنگها میتوانند باهم گفتمان داشته باشند...
شما به شخصیت و خود باور دارید؟
چگونه میتوان دریچهی ذهنهای بسته را گشود؟
چرا انسان به سانسور روی میآورد؟
چه مشخصههایی در شخصیت انسان پسیکولوژیک بارز و آزاردهنده است؟
ترس انسان ناشی از چیست؟
چه زمانی ترس تبدیل به اضطراب میشود؟
پس چیزی به عنوان رابطهی دوستی وجود ندارد؟
آیا انسان پسیکولوژیک درگیر توهمهای خویش نیست؟
مگر ما نمیتوانیم خود را ببینیم؟
آیا تصویر ذهنی ارتباطی با تغییر دیدگاه ما در زندگی دارد؟
در بخشی از کتاب راز بیداری انسان میخوانیم
ما در مورد ترس بارها سخن گفتهایم. در اینجا نیز در قالب رویکرد خود به روانشناسی انسان فانکشنال به این پدیده نگاه میکنیم.
انسان در هر موقعیتی که باشد هفت گونه ترس دارد.
۱ ترس سرشتی و جوهری
۲. ترس از به خطر افتادن سلامت
۳. ترس از به خطر افتادن معیشت و موقعیت مالی
۴ ترس از به خطر افتادن موقعیت فردی و اجتماعی
۵. ترس از مرگ
۶ ترس از موجودات ناشناخته
۷ ترس از به خطر افتادن شخصیت و هویت
ما هریک از این ترسها را در مورد انسان بیولوژیک و پسیکولوژیک و فانکشنال پی میگیریم. ولی همین جا میگوییم که ترس و اضطراب تا اندازهای، در جوهر هستی ما تعبیه شده است. این مقدار را برای حفظ جان خود در برابر مخاطرههای طبیعت نیاز داریم
انسان بیولوژیک و ترس
و اما برخورد انسان بیولوژیک با ترس، از همان منطق تقدیری و قضا و قدری وی سرچشمه میگیرد. یعنی، اعتقاد دارد که همه چیز دست خداست. بنابراین، اگر مریض شده تقدیر الهی بوده است. درواقع، تسلیم تقدیر است. هر چند به ویروس و میکروب و ژن معیوب میتواند برسد. در بیماری، حکمتی مکتوم میبیند. بنابراین، ترس دارد. ولی آن چنان بارز و آشکار نیست اگر هم باشد. ترس از عقوبت است. انسان بیولوژیک از بیماری میترسد. ولی گوشه ذهنش متوجه است که این تقدیر اوست و مصلحت وی را خدا خواسته است. بنابراین کمتر میترسد. مگر اینکه در چارچوب اعتقادی خویش مرتکب گناه شده باشد، که از عذاب الهی است که وحشت میکند و به هراس میافتد. بنابراین، انسان بیولوژیک در چارچوبی بسته زندگی میکند و این چارچوب تکلیف او را با زندگی روشن میسازد. به آنچه هست رضا میدهد. بیش و کم قانع است. در صورتیکه کارش به گدایی بکشد آنچنان خود را ملامت نمیکند زیرا تقدیر اینطور خواسته است.
مطالب مرتبط:
بررسی کتاب سرگذشت ندیمه اثر مارگارت اتوود
معرفی کتاب شاگرد قصاب اثر پاتریک مککیب
کتاب زوربای یونانی اثر نیکوس کازانتزاکیس
منبع: فیدیبو