معرفی کتاب دشمن مردم - هنریک ایبسن
ادبیات هر ملتی از سه بخش مهم و تأثیرگذار تشکیلشده است. شعر ، داستان و نمایشنامه این بخشها هستند. برای آشنایی با ادبیات هر ملتی لازم است هر سه بخش را مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم. در تاریخ ادبیات نروژ و تاریخ تئاتر مدرن بدون شک هیچ نویسندهای معتبر تر از هنریک ایبسن وجود ندارد. نوشتههای این نویسندهی نروژی در مرز بین تئاتر مدرن و کلاسیک قرار دارند و حائز اهمیت بسیاری هستند. نمایشنامهی دشمن مردم یکی از مهمترین نوشتههای ایبسن است و خواندن این نمایشنامهی نروژی به خواننده کمک میکند با فرهنگ و ادبیات نروژ آشنا شود و بتواند با آدابورسوم این ملت ارتباط برقرار کند.
چرا باید این کتاب را بخوانیم؟
این نمایشنامه به جز لحن و داستان جذابش یکی از مهمترین آثار نمایشی قرن بیستم به حساب میآید. این نمایشنامه با نکات ظریف و دقیقی که دارد خواننده را مسحور میکند. هنریک ایبسن به عنوان یک نابغه در نوشتن نمایشنامه های خود جزئیات و ریزه کاری های عجیبی را رعایت میکند و آنها را به خواننده نشان میدهد. سبک این اثر از ایبسن با باقی آثارش بسیار متفاوت است.
درباره کتاب دشمن مردم اثر هنریک ایبسن
این نمایشنامه یک بحث جامعه شناختی بر اساس فلسفهی سیاسی است. حتی عنوان این داستان هم عنوانی کنایی است. شخصیتهای ایبسن در این نمایشنامه بسیار مهم هستند. ایبسن در دام نقش مثبت و نقش منفی نیافتاده است، و سعی کرده است برای نخستین بار در تاریخ شخصیتهایی خاکستری ترسیم کند. او شخصیتهایش را تا اخر داستان به همین شکل نگه داشته است.
خلاصه داستان دشمن مردم
داستان این کتاب دربارهی مردی به نام استوکمان است که در ابتدا نمایش در خانهاش مهمانیهای زیادی برگزار میکند و به طور کلی عدهی زیادی از مردم او را دوست دارند و به عنوان یک شهروند معتبر به او احترام میگذارند. در طول داستان استوکمان شهروندان را با یکی از مشکلات شهر آشنا میکند و آنهم آلودگی آب این شهر است. بعد از این آگاه سازی اتفاقاتی رخ میدهد که سیر داستان را تغییر میدهد...
در بخشی از کتاب دشمن مردم میخوانیم
رویدادها در شهری ساحلی در جنوب نروژ میگذرد.
پردهی نخست
(شامگاه در اتاق نشیمن خانهی دکتر که اثائیه و مبلمان ساده اما دلنشینی دارد. در دیوار دست راست دو در هست که در دورتر، به دالان و دیگری به اتاق کار دکتر باز میشود. در دیوار دست چپ درست رو به روی در دالان دری است به دیگر اتاقهای خانه. در میان همین دیوار بخاری
کاشیکاریای برپاست و نزدیک جلوی صحنه، کاناپهای است با آینهای بر فرازش و میز بیضوی رومیزیداری پیش رویش، روی میز چراغ سرپوشداری روشن است. در عقب صحنه، دری است گشوده به اتاق غذاخوری و در درون اتاق، میز چیدهی شام با چراغی بر آن.)
(بیل لینگ، دستمال سفره به زیر چانه، پشت میز غذاخوری نشسته. خانم استوکمان کنار میر ایستاده. بشقاب حاوی تکهای بزرگ گوشت بریان گاو
را به او میدهد. صندلیهای دیگر دور میز خالی است و رومیزی، چون پس از پایان غذا، چین و چروک برداشته است.)
خانم استوکمان: بله، آقای بیللینگ، وختی یه ساعت در میکنین باید با غدای سرد بسازین.
بیللینگ (درحال خوردن): مزهش اصلاً حرف نداره، خیلی عالیه.
خانم استوکمان: خودتون که میدونین استوکمان هیچ نمیذاره وخت غذاش این ور اون ور شه.
بیللینگ: برا من هیچ مسئلهای نیس. من بگین نگین فکر میکنم وختی این جور تک و تنها و آروم میتونم بشینم و بخورم، بیشتر بهام میچسبه.
خانم استوکمان: خب، خب، اگه بهتون میچسبه که هیچ - (گوش به سوی راهرو تیز می کند.) به گمونم هووستاد هم اومد.
بیللینگ: شاید.
مطالب مرتبط:
معرفی کتاب جنس دوم اثر سیمون دو بووُآر
معرفی کتاب پلنگ های کافکا - اثر موآسیر اسکلیر
معرفی کتاب رنگها برای زندگی بهتر اثر مری لامبرت
معرفی کتاب داستان دوست من (کنولپ)
معرفی کتاب هنر بالغانه نه گفتن - بگو نه و آسوده باش
منبع: فیدیبو