فیلم حیات ؛ یک سوءتفاهم سینمایی
فیلم حیات جزو آن دسته از آثاری محسوب میشود که شما را در موقعیتی عجیب قرار میدهد، به این شکل که اکثر مخاطبان جدیتر سینما تکلیف خود را با فیلم نمیدانند. آنها در مرز میان بلندپروازانه یا سادهانگارانه ماندهاند و بهدرستی نمیتوانند حکم نهایی را برای چنین اثری صادر کنند. از این منظر که رویکرد فیلم و فیلمساز دانیل اسپینوزا بهاندازهای کلیشهای و قابل گمانهزنی از کار درآمده است که شما بدون هیچ تردیدی تا انتهای فیلم با خود کلنجار میروید که شاید لحظاتی دیگر، اتفاقی متفاوت رخ داده و مسیر اثر را تغییر دهد.
در پایان اثر نیز این تفکر قالب است که نکاتی در زیرلایه روایت اثر وجود داشته که شاید شما متوجه آن نشدهاید و درنهایت پس از بررسی دوباره کلیت فیلم در ذهن به این نتیجه میرسید که احتمالا گروه بازیگری قدرتمندی چون جیک جیلنهال، رایان رینولدز و ربکا فرگوسن پتانسلی در فیلمنامه نگارش شده توسط ژت ریس و پل ورنیک (نگارندههای فیلمنامههایی چون «دد پول» و «زامبی آباد») دیدهاند که حاضر به ایفای نقش در چنین اثری شدهاند و یحتمل کل جریان با سلیقه شما همخوانی ندارد!

اما واقعیت این است که فیلم حیات ارتباط مستقیم عجیبی با آثار دیگر خالقاش دانیل اسپینوزا دارد، وجه مشترکی که جز «پول آسان» در تمام آثار مطرح وی رایج است و آن هم چیزی نیست جز ارائه فیلمی متوسط با حضور ستارههای تراز اول سینمای جهان. برای نمونه میتوان به اثری چون «خانه امن» اشاره کرد، اثری که با فیلمنامهای بسیار ضعیف باعث رویارویی دنزل واشنگتن و رایان رینولدز بود، اثر بعدی اسپینوزا «کودک ۴۴» نام داشت، اقتباسی از رمانی با همین عنوان به قلم تام راب اسمیت که بازیگرانی چون تام هاردی، گری اولدمن، نومی راپاس، وینسنت کسل و جیسون کلارک در آن هنرنمایی میکردند.
هر دو نمونه ذکر شده آثاری بسیار متوسط هستند که تنها بهانهای برای ادامهدار شدن آثار کارنامه این فیلمساز را در اختیارش قرار دادهاند؛ این درحالی است که این فیلمساز سوئدی با «پول آسان» بهخوبی نشان میدهد که بدون ستاره بهتر کار میکند و توان به هیجان آوردن مخاطبان را در کالبد یک تریلر را دارد. اتفاقی که پس از حرکت وی بهسوی سینمای هالیوود هرگز تکرار نشده است و در این سالها تنها شاهد بودیم که این فیلمساز درحال تکرار خودش است.
در هر صورت فیلم حیات اگر از دیگر آثار یادآوری شده از دانیل اسپینوزا بهتر نباشد، بدتر هم نیست و شاید بتوان آن را بهعنوان تجربه این فیلمساز در ژانر علمیتخیلی پذیرفت. فیلمی که قطعا اگر بدون ستارههای خوشنام و نشانش با بودجهای بهمراتب کمتر ساخته میشد به مراتب نتیجهای بهتر را برای مخاطبان علاقهمند به آثار بیمووی به ارمغان میآورد.ب
داستان فیلم با رسیدن گروهی فضانورد به نزدیکی سطح سیاره مریخ آغاز میشود، گروهی ششنفره که اعضای اصلی آن عبارتند از دکتر میرندا نورث (با نقشآفرینی ربکا فرگوسن)، دکتر دیوید جوردن (با نقشآفرینی جیک جیلنهال) و روی آدامز (با نقشآفرینی رایان رینولدز). این گروه که با هدف اکتشاف نادیدهها به سفری فضایی دست زدهاند متوجه میشوند اولین جسم زنده موجود روی سیاره مریخ را کشف کردهاند؛ اندامگانی مریخی که حیات را خارج از محدوده تفکر انسان به اثبات میرساند.
آنها با سرعت این اندامگان را در محفظهای خاص قرار داده و با سرعت تمام تشریفات ایمنی را برای انتقال آن به زمین اجرا میکنند. درحالیکه این سفینه فضایی به همراه این اندامگان مریخی (که به افتخار مدرسهای ابتدایی که روی زمین «کالوین» نامیده میشود) بهسوی زمین در حرکت هستند، اعضای این گروه کار تحقیق روی این موجود را آغاز میکنند. آزمایشهای اولیه موفقیتآمیز به نظر میرسد ولی دیری نمیگذرد که اتفاقی شوم در آزمایشگاه رخ داده و کالوین پس از شکستن دست یکی از اعضای گروه موفق به خارج شدن از محیط قرنطینه خود میشود و شروع به کشتن دیگر اعضای حاضر در سفینه میکند. کالوین تقریبا با هر قتل و تغذیه از طعمهاش بزرگتر و نیرومندتر میشود و بازماندگان حاضر در سفینه را به این نتیجه میرساند که حضور وی روی سیاره زمین بسیار خطرناک است و باید در حرکتی انتحاری خود و کالوین را از جو زمین دور نگاه دارند، مشکل اصلی از جایی آغاز میشود که کالوین نیز دارای هوشی بسیار زیاد است و گویی از نیت بازماندگان حاضر در سفینه اطلاع دارد و...

فیلم بیشک در همان نگاه اول سری فیلمهای «بیگانه» را در خاطر تداعی میکند، موضوعی که تا انتهای فیلم شما باور نمیکنید و منتظر تغییری در آن هستید. اتفاقی که هرگز رخ نمیدهد وفیلم حیات پس از تکیه دادن به «بیگانهها» به آثاری چون «جاذبه» و حتی «میان ستارهای» نیز دست درازی میکند. میتوان فهرستی طولانی از آثاری که فیلم حیات به آنها شباهت دارد تهیه کرد، اما نمیتوان از این واقعیت بهراحتی چشمپوشی کرد که این اثر بهشدت پتانسیل لازم برای مبدل شدن به فیلمی هیجانانگیز و قابل تامل را چه درون و چه بیرون از قاب را دارد. عنصرهایی که با ترکیب آنها فیلم حیات بهوجود آمده است متاسفانه ناکارآمد هستند و نمیتوانند از تواناییهای بالقوه خود استفاده کنند. در کلامی دیگر فیلم حیات اثری است که قدر عناصری که در اختیار دارد را نمیداند و به اثری در ژانر هیجانی و ترسناک مبدل میشود که نه میترساند و نه میتواند احدی را هیجانزده کند و درنهایت هم حرف تازهای برای گفتن در ژانر علمیتخیلی ندارد.
فیلمنامهنویسهای اثر ونیک و ریس از تمام مفهومهای آشنا در ژانر علمیتخیلی و زیرشاخه سفینه فضایی استفاده کردهاند و هیولای نسبتا قابل قبولی را ارائه میدهند. کالوین در حقیقت عامل اصلی پیشبرد داستان محسوب میشود که تفاوتهای شایاتی با دیگر همتایان سینمایی خود نظیر «بیگانه» و «غارتگر» دارد. پردازش شخصیت کالوین را شاید بتوان بهترین بخش عملکرد فیلمنامهنویسهای فیلم حیات در نظر گرفت؛ کالوین دارای هوش بسیار بالایی است و از سوی دیگر عامل اصلی ادامهدار شدن جنایاتش را میتوان از دو منظر متفاوت پیگیری کرد، در نگاه اول کالوین ترس فراوانی از موجوداتی که او را از مریخ دور کردهاند دارد و موضوع را اشتباه گرفته و با کشتن آنها گویی از زندگی خود دفاع میکند، در نگاه دوم قضیه کمی متفاوتتر است و کالوین برای ادامه حیات مجبور به جان گرفتن از طعمههایش است، او برای ادامه بقای خود موجودات جاندار اطرافش را به قتل میرساند. دو مضمونی که بیشک مانند دیگر آثار علمیتخیلی در این زیرژانر مسئله تروریست را پیش میکشد و قابل تعمیم به مسائل سیاسی روز جهان است.

از طرفی دیگر شخصیتپردازی انسانها در فیلم حیات بیاندازه ضعیف انجام شده است، آنها تنها موجوداتی تک بعدی هستند که باید برای کشته نشدن به دست کالوین تلاش کنند و حتا با زور حضور بازیگران نامآشنا و دوست داشتنی نیز نمیتوان با آنها همذاتپنداری کرد. در حقیقت مخاطب حتی قادر نیست از مرگ یکی از شخصیتهای درون سفینه ناراحت شود زیرا تا دقایق آخرین اثر اصلا شناختی از آنها ندارد. اسپینوزا و گروه فیلمنامهنویسانش حتی نمیتوانند بازیگرانی چون جیلنهال و فرگوسن را به تیپ نزدیک کنند و شما تنها شاهد عبور این بازیگران مانند روحهایی سرگردان از جلوی دوربین هستید. مسئله جالبتر در مقوله بازیگری این است که ترکیب این بازیگران ستاره مشهور، درست در زمانی جواب نمیدهد که تمامی این اشخاص در دوران اوج حرفه خود قرار دارند و آثار برجستهای در ژانرهای مختلف نظیر «تخریب»، «حیوانات شبزی»، «ماموریت غیرممکن: ملت یاغی» و «ددپول» تنها نمونههایی از حضور اعضای این گروه در دنیای سینما هستند.
در پایان باید گفت فیلم حیات مانند یک سوءتفاهم سینمایی شما را به چالش میکشد، اکثر مخاطبان جدیتر سینما و منتقدان و کارشناسان سینمایی رابطه خوبی را اثر برقرار نمیکنند و از سویی دیگر شاهد پسزدن فیلم توسط مخاطبان عادی سینما نیز هستیم. این در شرایطی است که فیلم حیات بهاندازهای که واکنش منفی دیده است، اثر بدی نیست و تنها بهعلت حضور نامهای مشهور در پشت و جلوی دوربین است که توقعات بالا میرود و همه را دچار سوءتفاهم میکند.
موضوع: فیلم حیات ؛ یک سوءتفاهم سینمایی
مطالب دیگر:
فیلم سینمایی ساعت 5 عصر
جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا
اختلالات روانپزشکی در فیلمهای سینمایی
معرفی جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا
دانکرک ؛ جاه طلبانه ترین فیلم کریستوفر نولان
مومیایی هیولایی که بهتر بود مرده میماند!