F.E.A.R.
سری F.E.A.R. نیز در نسل گذشته توانست به واسطه داشتن گیم پلی جذاب و جالب، برای خود طرفدارانی را دست و پا کند و طی ۳ نسخه اصلی که از این سری منتشر شد، سازنده آن یعنی مونولیث پروداکشن (Monolith Production) که پیش از این چندان شناخته شده نبود، توانست نام خود را بر سر زبانها بیندازد. نسخه اول F.E.A.R. یکی از عناوین شوتر اول شخص ناب آن زمان بود که توانست با ترکیب المانهای آن سبک با سبک وحشت بقا (Survival Horror) گیم پلی جذاب و خوبی ارائه دهد و با توجه به استقبال مطلوبی که از بازی به عمل آمد (خصوصاً از دیدگاه منتقدان) مقدمات ساخت نسخه بعدی نیز برای مونولیث پروداکشن فراهم شد. در سال ۲۰۰۹ هم نسخه دوم این سری با نام کامل F.E.A.R. 2: Project Origin به بازار آمد که البته نتوانست به اندازه نسخه نخست موفق باشد و نسبت به آن اندکی افت داشت، ولی باز هم توانست به مذاق طرفداران نسخه نخست خوش بیاید و فروش قابل قبولی هم داشت. پس از آن، مونولیث از توسعه قسمت سوم این سری که با نام F.3.A.R. شناخته میشود سر باز زد و این وظیفه به استودیو دی وان (Day 1 Studio) سپرده شد. این استودیو هم نتوانست این سری را از سراشیبی سقوط نجات دهد و باز هم بازی با افت کیفی مواجه شد. خیلیها عقیده داشتند که بازی از ریشههای خود فاصله گرفته و دیگر آن جو و اتمسفر ترسناک را ندارد و این مسئله خود یکی از انتقادات بزرگی بود که به F.3.A.R. وارد شد. یک نسخه آنلاین از این سریی با نام F.E.A.R. Online نیز در دسترس علاقه مندان قرار گرفت که البته به دلیل استقبال پایین، سرورهای آن در ماه مه سال ۲۰۱۵ بسته شد. به هر صورت، هنوز هم بسیاری از بازیبازان با نسخه اول و دوم این سری خاطره دارند و به همین جهت، خوب است که شاهد بازگشت این سری در نسل هشتم بازیهای کامپیوتری باشیم، ولی بهتر است امیدوار باشیم که اگر چنین مسئلهای هم رخ داد، خود مونولیث پروداکشن وظیفه ساخت نسخه جدید F.E.A.R. را بر عهده بگیرد.
Half – Life
چه کسی است که دوست نداشته باشد تا بالاخره و پس از سالها انتظار، Half – Life 3 به طور رسمی از سوی ولو (Valve) معرفی شود؟ سالها است که طرفداران بیشمار این سری تاریخ ساز و شگفت انگیز، منتظر هستند تا حتی یک خبر موثق و رسمی در مورد Half – Life 3 بشنوند. از دوران حکمرانی اکس باکس ۳۶۰ و پلی استیشن ۳ در بازار گرفته تا اکنون که کنسولهای نسل هشتمی سه سال است که عرضه شدهاند، همه منتظر آن هستند تا اطلاعاتی در مورد نسخه جدید Half – Life کسب کنند ولی ولو هم همیشه سکوت اختیار کرده یا جوابی سر بالا به سائلین میدهد. با توجه به استقبال خیره کننده از این سری و صدالبته تاثیرگذاری غیر قابل انکار آن بر روی دیگر عناوین، Half – Life را خیلی راحت میتوان در میان فرانچایزهایی قرار داد که به تالار مشاهیر بازیهای کامپیوتری راه پیدا میکنند و حتی اگر هم نسخه جدیدی برای آن ساخته نشود، یاد و خاطره آن تا ابد در ذهن بازیبازان باقی خواهد ماند. ولی هیچ کس از بازگشت دوباره به دنیای عجیب، جالب و دوست داشتنی Half – Life بدش نمیآید، خصوصاً حالا که عناوین اول شخص از لحاظ نوآوری به شدت ضعیف عمل میکنند و این سبک دارد به بن بست میرسد، پس عرضه یک نسخه جدید از Half – Life میتواند روح تازهای به کالبد این سبک بدمد و بار دیگر الگوی دیگر سازندگان قرار بگیرد. حتی در این وضعیت، طرفداران از عرضه نسخه بازسازی شده دو بازی اول این سری یعنی Half – Life و Half – Life 2 نیز استقبال به عمل میآورند. به هر صورت، شاید سکوت ولو در قبال سوالات طرفداران به معنی داشتن برنامههایی بزرگ برای ادامه دادن Half – Life باشد و طرفداران هم مسلماً از یک بازگشت شکوهمند ولی دیرتر، از یک بازگشت زودتر ولی نه چندان جالب بیشتر استقبال به عمل خواهند آورد. به هر حال، باید منتظر ماند و دید که ولو چه بر سر این سری بسیار محبوب و دوست داشتنی میآورد.
Legacy Of Kain
یکی از سری بازیهای غربی پسند اسکوئر اینکس (Square Enix) بدون شک Legacy Of Kain است، یا شاید بهتر است بگوییم بود! این سری که زمانی بسیار محبوب بود، در نسل هفتم به طور کلی نادیده گرفته شد و حالا در نسل هشتم هم حداقل تا به این لحظه، خبری از آن به گوشمان نرسیده است. اولین نسخه از این سری با نام Blood Omen: Legacy Of Kain توسط استودیو سیلیکون نایتس (Silicon Knights) ساخته شد و استودیو کریستال داینامیکس (Crystal Dynamics) نیز در امر ساخت این بازی به استودیو مذکور کمک میکرد. پس از عرضه این بازی، در یک جدال قانونی کریستال داینامیکس توانست حقوق مربوط به این بازی را به دست آورد و خود سکاندار ساخت نسخههای بعدی شد. جالب است بدانید تا کنون که ۵ عنوان از این سری به بازار عرضه شده، تمامی آنها در ابتدا برای کنسولها عرضه شده سپس برای رایانههای شخصی (آن هم عمدتاً توسط استودیو دیگری) پورت شدهاند. از این سری همواره به عنوان یکی از سری بازیهای درخشان سبک اکشن – ماجرایی یاد میشود چرا که با تلفیق المانهای مختلف، سازندگان آن توانستند یک گیم پلی مناسب و البته تاثیرگذار روی عناوین دیگر را خلق کنند. این سری از لحاظ جلب نظر منتقدان تقریباً موفق بوده و فروش آن نیز تا سال ۲۰۰۷، چیزی در حدود ۳٫۵ میلیون نسخه بوده پس همه چیز برای ادامه دادن آن آماده است. در سال ۲۰۱۵ البته احتمال ادامه یافتن این سری “۵۰/۵۰” بیان شده بود ولی کسی چه میداند، شاید اسکوئر اینکس سعی کند تا با زنده کردن دوباره Legacy Of Kain، یک سری بازی غربی پسند دیگر را به سری بازیهایی چون Hitman و Tomb Raider اضافه کند.
Left 4 Dead
ولو با وجود آن که به خاطر استیم (Steam) کمی از بازیسازی فاصله گرفت و دیگر در یک دهه گذشته آن چنان فعال نبوده، ولی به هر حال در این بازه زمانی دو سری فوقالعاده Left 4 Dead و Portal را به بازار عرضه کرده است. سری Left 4 Dead که اولین نسخه آن در سال ۲۰۰۸ و دومین نسخه آن در سال ۲۰۰۹ به بازار عرضه شد، بیشتر بخش چند نفره را هدف قرار داده بود و البته توانست به موفقیتهای زیادی هم برسد. در اصل این همکاری بین ۴ نفر عضو گروه و تلاش همگی آنها برای یک هدف، یعنی “بقا” به این سری حال و هوای خاصی اعطا کرده بود و شاید بتوان از آن به عنوان یکی از بزرگترین نقاط قوت بازی نام برد. به طور کلی برای دو عنوان این سری ۴ بسته الحاقی نیز به بازار عرضه شد تا تنور آن هم چنان گرم نگه داشته شود. یکی از نکات مثبت بازیهای ولو، اعتیاد آور بودن آنها است. این اعتیاد آور بودن را میتوان از محبوبیتی که همین حالا Counter – Strike میان بازیبازان دارد فهمید و البته که Left 4 Dead هم از این قاعده مستثنی نیست و هنوز طرفداران پر و پا قرص بسیاری را دارد که روزانه به تجربه آن میپردازند. حتی هیدئو کوجیما (Hideo Kojima) به عنوان خالق این سری هم اذعان داشته بود که به نسخه اول این سری اعتیاد دارد! این سری هم از لحاظ جلب نظر منتقدان و هم از لحاظ فروش عملکرد مناسبی را داشته است. در چند وقت اخیر هم شایعات بسیاری در مورد ساخت نسخه سوم Left 4 Dead به گوش رسید، ولی طبق معمول ولو در مقابل آنها سکوت کرد و به همین جهت نمیتوان با اطمینان گفت که چنین عنوانی واقعاً در دست ساخت است یا خیر. ولی در هر صورت، ملاقات دوباره با Left 4 Dead و مبارزه با زامبیها در قالب گروهی ۴ نفره در نسل هشتم بدون شک جذابیتهای خاص خودش را دارد.
Manhunt
میتوانم به راحتی بگویم که سری Manhunt، یکی از عجیبترین تجربیات من در دنیای بازیهای کامپیوتری بوده است. البته نه فقط من، بلکه بسیاری دیگر از افرادی که یک نسخه (یا هر دو نسخه) این سری را تجربه کردهاند. شاید بتوانم بگویم عجیبترین و در عین حال، جالبترین تجربه من از عناوین راکستار مربوط به نسخه اول این بازی بوده است و تا مدتها پس از تجربه آن، به آن فکر میکردم و هنوز هم نمیتوانم آن را از ذهنم بیرون کنم. ذات بینهایت خشن و ددمنشانه سری، در کنار اتمسفر و حال و هوای تیره و سیاه آن بدون شک بزرگترین نقطه قوت این سری است. کشتن انسانهای دیگر در بازی، به خونینترین و وحشیانهترین اشکال ممکن یکی از ویژگیهای جالب و در عین حال عجیب بازی بود. همچنین وجود المانهای مرتبط با وحشت روان شناختی (Psychological Horror) نیز از ویژگیهای بارز بازی بود. از همان ابتدا علیه این بازی جبهه گیریهای زیادی به وجود آمد و حتی یکی از کارمندان سابق راکستار هم افشا کرد که خود طراحان هم نسبت به حجم زیاد خشونت در بازی نارضایتی داشتهاند. جو باکا (Joe Baca) که در آن زمان عضو مجلس نمایندگان آمریکا بود و عقیده داشت افرادی که بازیهای مخصوص بزرگسالان را به افراد زیر ۱۷ سال میفروشند باید جریمه شوند بازی را به باد انتقادات گرفت. افراد دیگری هم علیه نسخه اول و دوم این بازی جبهه گرفتند، خصوصاً نسخه دوم که در نهایت راکستار مجبور شد برخی از روشهای قتل و همچنین سیستم امتیاز دهی به قتلهای خونین را از بازی حذف کند. به هر حال، دو نسخه این سری تا ماه مارس ۲۰۰۸ توانستند ۱٫۷ میلیون نسخه به طور مجموع فروش داشته باشند که رقم مناسبی است. همچنین نسخه اول این سری در سال ۲۰۱۲ برای پلی استیشن ۳ و در سال ۲۰۱۶ برای پلی استیشن ۴ از طریق شبکه پی اس ان (PSN) در دسترس علاقه مندان قرار گرفت. بدون شک با توجه به پیشرفتهای فنی در نسل هشتم، اکنون راکستار بهتر از هر زمانی میتواند خشونت سادیستی را با بالاترین کیفیت ممکن به تصویر بکشد و امیدوار هستیم که راکستار نیم نگاهی به این سری هم بیندازد.
Max Payne
آیا مکس پین (Max Payne)، این مرد دوست داشتنی به نسل هشتم باز خواهد گشت؟ کمتر کسی را میتوان یافت که با سری Max Payne خاطره نداشته باشد. بدون هیچ شکی دو نسخه اول این سری جزو تاثیرگذار ترین عناوین شوتر سوم شخص دنیای بازیهای کامپیوتری بودند و این بازی به خاطر داستان خوب و گیم پلی انقلابی، خیلی زود نزد بازیبازان و منتقدان جا باز کرد. پس از عرضه نسخه دوم، مدتها ساخت Max Payne 3 با حواشی مختلفی رو به رو شد و وظیفه ساخت آن هم در نهایت بر دوش رمدی (Remedy) قرار نگرفت و خود راکستار برای توسعه آن آستین بالا زد. دیگر خبری از خیابانهای سرد و تاریک دو نسخه اول نبود و مکس به برزیل مهاجرت کرده و بالطبع، فضا و اتمسفر بازی نیز بسیار گرمتر و روشنتر از نسخههای قبلی بود. این نسخه هم بازخوردهای مختلفی را دریافت کرد ولی عموماً، باز هم از آن استقبال به عمل آمد. پس از عرضه نسخه سوم در سال ۲۰۱۲ بار دیگر این سری کنار گذاشته شد و اخبار موثقی در مورد ادامه یافتن آن به بیرون درز پیدا نکرد. جالب اینجاست که بدانید دو نسخه اول سری به تنهایی توانستند تا پایان سال ۲۰۱۱، چیزی بالغ بر ۷٫۵ میلیون نسخه فروش داشته باشند که رقم بالایی است. نسخه سوم هم در سال اول عرضه فروشی ۴ میلیون نسخهای داشت. با توجه به عرضه دوباره نسخه اول برای پلی استیشن ۴، چندان دور از انتظار نیست که فروش این سری را به طور کلی بالغ بر ۱۲ میلیون نسخه تلقی کنیم. فیلمی هم بر طبق این سری ساخته شد که البته از لحاظ تجاری موفق بود ولی از نظر جلب نظر منتقدان، عملکرد بینهایت ضعیفی داشت. در هر صورت، Max Payne نیز میتواند در لیست راکستار برای ساخت یک بازی جدید قرار بگیرد و بدون شک طرفداران نیز از نسخه جدید این سری، استقبال به عمل خواهند آورد.
Medal Of Honor
در آن زمان که هنوز خبری از یکه تازی Call Of Duty در بازار نبود و Battlefield هم به واسطه بخش چندنفره خود همگان را مجذوب نکرده بود، استیون اسپیلبرگ به کمک دریم ورکس (Dream Works) پا به عرصه بازیهای کامپیوتری گذاشته بود و با سری Medal Of Honor به دنبال تعریف قصههای جنگ جهانی دوم بود. از سال ۱۹۹۹ که اولین نسخه از این سری به بازار عرضه شد تا به امروز، ۱۴ عنوان مختلف تحت برند Medal Of Honor به بازار عرضه شدهاند و باید اعتراف کرد که بیشترین خاطرات از جنگ جهانی دوم را هم همین سری برای بازیبازان رقم زده است. البته با ورود به نسل هفتم، این سری هم رو به سقوط رفت و مدام ضعیفتر از گذشته ظاهر شد. پس از عملکرد نسبتاً خوب Medal Of Honor: Airborne که سال ۲۰۰۸ عرضه شد، سکان هدایت این سری به دست دنجر کلوز گیمز (Danger Close Games) افتاد که البته اکثر کارکنان آن، همان کارکنان سابق الکترونیک آرتز لس آنجلس (EA Los Angeles) بودند. آنها در سال ۲۰۱۰ با کمک دایس (DICE) نسخه جدیدی را به عنوان یک ریبوت برای این سری به بازار عرضه کردند که برای اولین بار، به نبردهای مدرن روی آورده بود. بازی، اگرچه با انتقادات زیادی هم رو به رو شد و افت کیفی زیادی نسبت به نسخههای درخشان این سری داشت ولی باز هم تجربه تقریباً مناسبی بود برای افرادی که به Modern Warfare اعتیاد پیدا کرده بودند. ولی در سال ۲۰۱۲ و با Medal Of Honor: Warfighter، تیر خلاص به پیکر این سری زده شد. این بازی که از هر جهت یک عنوان بد و ضعیف به شمار میرفت، باعث شد که الکترونیک آرتز اعلام کند تا این سری “از چرخه خارج شده است” و یعنی به این زودیها، شاهد عرضه نسخهای جدید از آن نخواهیم بود. البته، با توجه به افتضاحی که Warfighter به بار آورد، شاید حتی الکترونیک آرتز به طور کلی این سری را از برنامه کاری خود خارج کرده باشد و هیچ گاه هم به سراغ آن نرود، ولی طرفداران اصلاً از بازگشتن به نبردهای نورماندی با یک Medal Of Honor جدید در نسل هشتم، بدشان نمیآید!
Midnight Club
راکستار حتی در سبک ریسینگ (Racing) هم حرفهایی برای گفتن داشت. زمانی سری Midnight Club به عنوان رقیبی قابل توجه برای Need For Speed پا به میدان گذاشته بود و اتفاقاً عملکرد مناسبی هم داشت. شعبه سن دیگو راکستار وظیفه توسعه این سری را بر عهده داشت و در هر نسخه، پیشرفتهایی نسبت به نسخههای قبلی ایجاد میشد به همین علت همواره بر تعداد طرفداران Midnight Club افزوده میگشت. این سری روی مسابقات شبانه با خودروهای سریع، آن هم در وسط شهر تمرکز داشت و این بافت شهری محیطهای بازی بود که به نوعی به آن رنگ و لعاب خاصی داده بود. این سری شهرهای مختلفی را به عنوان صحنه برگزاری مسابقات انتخاب میکرد و تا کنون با این سری به شهرهایی نظیر سن دیگو، لس آنجلس، پاریس، توکیو و نیو یورک سفر کردهایم. نقطه عطف این سری را هم میتوان Midnight Club 3 دانست که یکی از برترین عناوین ریسینگ نسل ششم است. یکی دیگر از نکات قابل توجه این سری استفاده از اتومبیل و موتورسیکلت، در کنار هم بود که پیش از آن در عنوان دیگری به این شکل مشاهده نشده بود. به هر صورت، بد نیست راکستار در کنار Max Payne و Bully یا حتی Manhunt، نیم نگاهی هم به این عنوان داشته باشد و روزی به سراغ ساخت نسخه جدیدی از آن برود.
Ninja Gaiden
احتمالاً اکثر شما با سری Ninja Gaiden آشنایی دارید، ولی در مورد سابقه آن شاید اطلاعات چندانی نداشته باشید. این سری در اصل با نام Ninja Ryukenden در ژاپن شناخته میشود و در سال ۱۹۸۸، برای اولین بار و در قالب دستگاههای آرکید به بازار عرضه شد. البته مدتی بعد و در همان سال، نسخه مخصوص NES آن نیز منتشر شد. پس از آن و تا سال ۱۹۹۲، ۵ نسخه دیگر از این سری هم به بازار عرضه شد. در سال ۱۹۹۵ نسخهای تحت نام Ninja Gaiden Trilogy برای SNES عرضه شد که در واقع حاوی همان سه نسخهای بود که پیشتر برای NES در دسترس قرار گرفته بود. پس از آن، این سری به خواب زمستانی فرو رفت تا این که تومونوبو ایتاگاکی (Tomonobu Itagaki) خالق سری Dead Or Alive، به سراغ ساخت سری مدرن Ninja Gaiden رفت. اولین نسخه از این سری که بدون هیچ پیشوند و پسوند و شمارهای تنها با نام Ninja Gaiden شناخته میشد، در سال ۲۰۰۴ به بازار عرضه شد و با استقبال کمنظیر منتقدان و طرفداران قدیمی همراه شد. ایتاگاکی در سال ۲۰۰۸ نسخه دوم سری مدرن را به طور انحصاری (انحصاری زمانی البته چرا که بعدتر بازی برای پلی استیشن ۳ و پلی استیشن ویتا هم منتشر شد) برای اکس باکس ۳۶۰ عرضه کرد و باز هم با موفقیت مواجه شد. متاسفانه، نسخه سوم این سری که در سال ۲۰۱۲ به بازار عرضه شد اصلاً و ابداً در حد دو نسخه نخست که ایتاگاکی آنها را ساخته بود ظاهر نشد و شکست خورد. یک نسخه فرعی با نام Yaiba: Ninja Gaiden Z هم در سال ۲۰۱۴ به بازار عرضه شد ولی باز هم نتوانست انتظارات را برآورده کند. با توجه به شکست دو نسخه آخر Ninja Gaiden، بد نیست که کویی تکمو (Koei Tecmo) به فکر ادامه دادن این سری بیفتد و در نسل هشتم، سعی کند آن را به روزهای اوج بازگرداند. هر چند امیدواریم که اگر چنین اتفاقی هم افتاد، خود ایتاگاکی سکان هدایت پروژه را در دست بگیرد.
Onimusha
بازیهای ژاپنی زیادی در طول زمان به دست فراموشی سپرده شدهاند و در این میان لیست مربوط کپکام و کونامی از دیگر شرکتها، کمی طولانیتر است. سری Onimusha را هم میتوان جزو IPهای پر طرفدار شرکت کپکام دانست که به خاطر گیم پلی جذاب و درگیر کننده، طرفداران تقریباً زیادی دارد. این سری هم که از سال ۲۰۰۱ کار خود را آغاز کرد، در سال ۲۰۱۲ آخرین نسخه از آن به بازار عرضه شد و پس از آن دیگر خبر چندانی در مورد آن نشنیدهایم. البته همان عنوانی هم که در سال ۲۰۱۲ عرضه شد را نمیتوان یک بازی بزرگ و لایق عنوان Onimusha دانست چرا که این عنوان در حقیقت تحت مرورگرهای وب اجرا میشد. تا پایان سال ۲۰۱۲ هم این سری چیزی در حدود ۸ میلیون نسخه فروش داشته است. حتی ساخت یک فیلم سینمایی بر اساس این سری هم آغاز شده بود ولی در نهایت، حداقل تا به امروز این پروژه به سرانجام نرسیده است. با توجه به این که این سری در نسل هفتم غایب بود و تنها برخی نسخههای آن برای پلی استیشن ۳ پورت شدند، شاید کپکام به دنبال بازنگری کلی در آن بوده و میخواهد با دست پر Onimusha را به نسل هشتم بازگرداند. ولی شاید هم نه، این بازی هم قرار است به گوشهای انداخته و فراموش شود. کسی نمیتواند با اطمینان در این مورد سخن بگوید ولی به طور قطع، بازگشت Onimusha به نسل هشتم امیدوار کننده خواهد بود.
Portal
یک بازی معمایی. احتمالاً به جز عاشقان سینه چاک این سبک، بقیه بازیبازان به محض شنیدن سبک بازی از آن دوری خواهند کرد. ساخت یک بازی با این سبک نیازمند ظرافتهای خاص خود است و واقعاً هم کار سختی به شمار میرود، به همین خاطر بعضی از سازندگان به طور کلی از رفتن به سبک این سبک اجتناب میکنند و قید آن را میزنند. البته در این میان حساب سازندهای افسانهای به نام ولو جداست. ولو بارها این شجاعت را به خرج داده که به سراغ ساخت بازیهایی با ایدههای نو برود ولی میتوان گفت که گل سرسبد آنها Portal است، سری بازی معمایی که نگاههای بسیاری را به خود جلب کرد. جا دارد از همین ابتدا اشاره شود که یک نسخه جدید از Portal با پسوند The Lab در حال توسعه برای دستگاه واقعیت مجازی اچ تی سی یعنی وایو (HTC Vive) است ولی به هر حال نمیتوان این وسیله را جزو پلتفرمهای رسمی در نسل هشتم به حساب آورد پس Portal هم به لیست ما راه یافته. به هر حال Portal را میتوان جزو سری بازیهای محبوب نسل هفتم دانست که حتی پروژه ساخت فیلمی بر اساس آن هم کلید خورده بود و قرار بود جی جی آبرامز (J.J. Abrams) کارگردانی و نویسندگی آن را بر عهده بگیرد ولی ساخت این فیلم به تعویق افتاد هرچند که آبرامز تاکید کرده بود هنوز برنامههایی برای این پروژه و برخی پروژههای دیگر دارد. باید منتظر ماند و دید که آیا ولو، نسخهای جدید از سری بازیهای محبوب خود چون Portal، Left 4 Dead و Half – Life را روانه نسل هشتم میکند یا خیر.
Prince Of Persia
یکی از شناخته شدهترین سری بازیهای یوبی سافت (Ubisoft) بدون هیچ شک و شبههای، Prince Of Persia است. این سری که البته قدمتی طولانی دارد و از همان ابتدا هم ناشر آن یوبی سافت نبوده، اولین بار در سال ۱۹۸۹ نسخهای از آن به بازار عرضه شد. البته، با ورود به نسل ششم کنسولها و عرضه بازی Prince Of Persia: The Sands Of Time به بازار بود که این سری مخاطبان زیادی پیدا کرد و به خاطر ترکیب المانهای پلتفرمر و ماجراجویی با اکشن، توانست فرمولی بدیع را خلق کند که بعداً هم سازندگان دیگر از آن گرته برداری کردند. آخرین نسخه از این سری هم در سال ۲۰۱۰ و تحت نام Prince Of Persia: The Forgotten Sands به بازار عرضه شد ولی نتوانست آن موفقیتهای پیشین را تکرار کند و بازخوردهایی که دریافت کرد اصلاً در حد بهترین نسخههای این سری نبود. در سال ۲۰۱۲ بود که تصاویری از یک پروژه با نام رمز Osiris به بیرون درز پیدا کرد ولی مشخص شد که آنها مربوط به عنوانی جدید از سری Prince Of Persia نبودهاند. در سال ۲۰۱۳ هم مدیر عامل یوبی سافت مونترال یعنی یانیس مالات (Yannis Mallat) اعلام کرده بود که کار ادامه دادن این سری فعلاً متوقف شده است و به محض آن که آنها چیزی جدید برای ارائه داشته باشند، آن را با مردم به اشتراک خواهند گذاشت. هرچند که در ماههای بعد از آن هم خود یوبی سافت به مناسبت ورود به نسل هشتم اعلام کرد که برنامههایی برای وارد کردن برخی سری بازیهای محبوب خود به نسل هشتم دارد و Prince Of Persia هم جزوی از این برنامه است. به هر حال، از آن تاریخ به بعد جز یک سری شایعه که نمیتوان به آنها اعتماد کرد، چیز دیگری در مورد این سری دوست داشتنی و محبوب نشنیدهایم و بهتر است منتظر بمانیم و ببینیم که آیا یوبی سافت برنامهای برای ادامه دادن این سری دارد یا فعلاً میخواهد آن را کنار بگذارد.
این مقاله ادامه خواهد یافت …