نقد و بررسی کتاب هشدار
ژانر تریلر یکی از سبکهای ادبی محبوب است که با روایتی ترسناک و جنایی ماجرایی پرکشش را تعریف میکند. داستانهایی که به این سبک نوشته میشوند از این جهت که میتوانند مخاطب خود را تا مدتها درگیر یک معمای رازآلود کنند برای بسیاری از مخاطبان جذاب هستند. کتاب هشدار اثر کاترین کرافت جزو کتابهای معمایی-جنایی است که از ابتدا تا انتها مخاطب را درگیر داستان پیچیده و پر رمز و راز خود میکند.
خلاصه داستان هشدار
سه سال قبل زویی جسد پسر خود ایتان را همراه جنازه دوستش جاش را در رودخانهای نزدیک خانهشان پیدا میکند. زویی و خانوادهاش تصور میکنند که این موضوع تنها حادثهای تلخ بوده است. به همین دلیل برای فراموشی خاطرات تلخ خود نقلمکان میکنند تا زندگی جدیدی را شروع کنند؛ اما داستان از زمانی شروع میشود که ایمیلی ناشناس برای زویی فرستاده میشود که در آن فردی به او خبر میدهد که مرگ فرزندش حادثه نبوده است و از این نقطه جستوجوی زویی برای کشف حقیقت آغاز میشود.
درباره کتاب هشدار
رمان هشدار اثر کاترین کرافت است که در سال 2018 منتشر شد. این کتاب که در ژانر تریلر و رازآلود نوشتهشده یکی از کتابهای محبوب این سبک برای کاربران سایت کتابخوانی گودریدز نیز هست. رمان هشدار در ایران با ترجمهی فرانک سالاری در سال 1398 از سوی انتشارات البرز منتشر شده است. کرافت در این رمان هم قصهی پر رمز و راز خود را پر از تعلیق و رمز نگه داشته است. به طوری که خواننده به طور کلی احساس میکند برای چیدن قطعات پازل باید دست به کار شود. این رمان 61 فصل دارد و شخصیتپردازی آن بسیار هوشمندانه طراحیشده است. اگرچه زویی شخصیت اول این داستان است اما در مسیر قصه با شخصیتهای دیگری هم روبهرو هستیم که هر کدام به شکلی اسرار خود را برای خواننده حفظ میکنند. اگرچه کرافت پایان داستان خود را همچنان مبهم نگه میدارد اما این رمان برای علاقهمندان به ژانر معمایی و رازآلود کتابی است مهیج و دوستداشتنی.
درباره کاترین کرافت
کاترین کرافت نویسندهی انگلیسی تریلرهای روانشناختی است. او اهل واتفورد است اما در گیلفورد بزرگشده است. کرافت جزو نویسندههای فعالی است که در ژانر معمایی و رازآلود کتابهای موفق زیادی منتشر کرده است. او تا مقطع کارشناسی ارشد در رشتهی هنر رسانهای تحصیل کرده است و قبل از آنکه حرفه خود را در نویسندگی به طور جدی شروع کند در مدرسه ادبیات انگلیسی تدریس میکرد؛ اما بعدها کم کم نوشتن جزء اصلی زندگی او شد تا جایی که شغل معلمی را کنار گذاشت تا همهی تمرکز و انرژی خود را برای نوشتن صرف کند.
کرافت بیشتر شهرتش را مدیون رمان دختری که گذشتهای نداشت است رمانی که نام او را به عنوان نویسندهای حرفهای سر زبانها انداخت و کتاب او به چندین زبان در سراسر دنیا ترجمه شد. بهجز کتاب دختری که گذشتهای نداشت کرافت بین سالهای 2013 تا 2018 رمانهای دیگری هم نوشت که با استقبال مخاطبان مواجه شدهاند. رمان «پشت درهای بسته» سال 2013، «غریبهای در میان» سال 2014، «دختری که گمش کردی» سال 2016، «وقتی تو خواب بودی» سال 2016، «دروغهای خاموش» سال 2017 و «هشدار» سال 2018 دیگر آثار این نویسندهاند.
ترجمه کتاب هشدار به فارسی
رمان هشدار یک تریلر مهیج و معمایی است که بعد از انتشار در سراسر جهان مشهور شد. این کتاب در ایران با ترجمه فرانک سالاری که رمانهای زیادی را از این ژانر ترجمه کرده و کتابهایی مانند «مهمان ناخوانده»، «دختر قبلی» و «غریبهای در خانه» را در کارنامه دارد به فارسی برگردانده شده است. انتشارات البرز این کتاب را سال 98 درحالیکه مدتزمان زیادی از انتشار نسخهی اصلی آن نگذشته بود روانهی بازار کتاب کرد.
کتاب هشدار برای چه کسانی مناسب است؟
کتابهای رازآلود و معمایی از این جهت که هر لحظه مخاطب را به حدس زدن و فکر کردن وا میدارند جذاب و دوستداشتنی است. کتاب هشدار هم از آن دسته کتابهای هیجانی و غافلگیرکننده است. برای افرادی که به تریلرها و رمانهای مهیج علاقه دارند خواندن رمان هشدار پیشنهاد میشود.
چرا که هشدار رمانی پر از تعلیق است و خواننده جذب فضای آن میشود و خود را بیرون از هر فضایی جز داستان میپندارد. نویسندهی این کتاب رمان جذابی خلق کرده است که هر سطر آن دلهرهآور و خواندنی است. اگر یکی از طرفداران رمانهایی مانند «دختر قبلی»، «دختر گمشده» یا «دختری در قطار» هستید این رمان انتخاب خوبی برای شماست.
در بخشی از کتاب هشدار میخوانیم
از یک نصاب خواستیم تا با نصب نرده، پلهها را ایمن کند. قبل از اینکه بیماری ام اس توانش را بگیرد، همیشه عادت داشت به اتاق من سرک بکشد. من هم حرفی نمیزدم. اگرچه حق داشتم اعتراض کنم و بگویم که من دیگر بچه نیستم. بهرغم اینکه لباس تنش میکردم و غذا برایش درست میکردم، عادت داشتم در خفا فریاد بزنم. البته این کارها را الآن نمیتواند بکند. درواقع این اتاق در انحصار کامل من است. آدمهای هم سن من خیلی زودتر از اینها از خانه پدری میروند، اما اگر بروم چه کسی از او مراقبت کند؟ او همیشه میگوید تو برو زندگی خودت را داشته باش اما پشت این حرفها غم عمیقی مرا از انجام این کار بازمیدارد.
مهم نیست. من موضوعی دارم که حواسم از این مسئله پرت بشود. چند هفتهای هست که او مرتب به من ایمیل میزند. به من گفت که عکس پروفایلم خیلی جذاب است. دلش میخواهد موهای نقرهای بلندم را نوازش کند.
در آخرین ایمیلش برای من نوشت: «کسی مثل تو رو تا حالا ندیدم. جدی می گم همه فکرم رو به همریختی». از سر رضایت لبخندی زدم. مگر چند نفر را در زندگیاش دیده؟ دلم نمیخواهد خجالتزدهاش کنم. در عکس بزرگتر از او به نظر نمیآیم.
از آخرین باری که به او جواب دادم، سه روز میگذرد. نه اینکه نخواهم، اما اینجا باید کمی محتاطتر باشم. باید مطمئن میشدم که پیوند و رابطه ما بهقدری محکم است که اگر هر مشکلی بین ما پیش بیاید میتوانم حلش کنم که بعداً پیش خواهد آمد. باید کاری کنم که زندگیاش بدون من مفهومی نداشته باشد.
نه فقط با ایمیل، بلکه من روشهای خودم را دارم.
دلایل من خیلی سفت وسخت هستند: مادرم مریض است و من هم نمیتوانم او را تنها بگذارم. کمی آنفولانزا گرفتهام. سر کار سرم خیلی شلوغ است. باید شیفت کاریام را زیاد کنم. من هم خیلی خستهام.
هرچه گفتم او مظلومانه پذیرفت. از من سوالی نپرسید و تمام تلاشش را کرد تا ناامیدیاش را پنهان کند. میدانم که برای مدتی طولانی نمیتوانم این وضع را ادامه بدهم.
مطالب مرتبط:
نقد کتاب خانم دالووی اثر ویرجینیا وولف
معرفی کتاب چطور نه بگوییم و در جواب بله بشنویم از ویلیام یوری
مرگ هایی که تماشاگران را به خشم آورد
کتاب استعمار زدایی از روش - لیندا توهیوای اسمیت
منبع: فیدیبو