نقد و بررسی کتاب آینه - محمود دولت آبادی
کتاب آینه اثر محمود دولت آبادی، دربارهی مردی است که به دلیل گم کردن شناسنامهاش هویت خود را از دست داده و در تلاش برای بازگرداندن هویت خود است.
شناسنامه هویت انسان است هر فردی با وجود آن شناخته میشود و اجازه ورود به هر کاری را پیدا میکند اما اگر این سند به هر دلیلی از بین برود قسمتی از تاریخ زندگی فرد اعم از اسم، فامیل، محل تولد، تاریخ تولد و... نیز از بین خواهد رفت اما وجود این سند دال بر زنده بودن و حیات فرد در اجتماع است چرا که با مردن شناسنامه نیز باطل میشود و این نشانگر عدم حیات فرد است.
محمود دولت آبادی از مهرههای کلیدی رماننویسی در ادبیات فارسی به شمار میرود. فضای اکثر کتابهای دولتآبادی در روستاهای خراسان رخ میدهد و رنج و مشقت روستاییان شرق ایران را به تصویر میکشد. رمان کلیدر مشهورترین اثر وی است که او را به کسب جایزهٔ نوبل ادبیات نزدیک کرد.
خلاصه داستان آینه از محمود دولتآبادی
«مردی که در کوچه میرفت هنوز به صرافت نیفتاده بودبه یاد بیاورد که سیزده سالی میگذرد که او به چهره خودش در آینه نگاه نکرده است.»
جملات آغازین داستان بیانگر ماجرای مردی است که سالها خود را در آینه ندیده است. او حتی زمان آخرین خندهاش را هم به یاد نمیآورد. یک روز این مرد بینام و نشان از رادیو میشنود که برای تعویض شناسنامه باید به پست مراجعه کند، درحالی که او آخرین باری که از شناسنامهاش استفاده کرده است را به یاد نمیآورد. او در حافظهاش به دنبال ردی از شناسنامهاش است که به یاد میآورد سالها پیش برای شرکت در انتخابات از آن استفاده کرده است. او به صرافت میافتد تا شناسنامهاش را پیدا کند و راهی دکان بقالی، لباسشویی و نانوایی میشود که گهگاهی برای رفع حاجت به آنها سر میزده است.
محمود دولتآبادی، نویسندهی حماسی ادبیات فارسی
محمود دولتآبادی Mahmoud Dowlatabadi نویسندهی برجستهی ایرانی که او را با رمان «کلیدر» میشناسیم در مرداد 1319 به دنیا آمد. او در روستای دولتآباد در استان خراسان بزرگ شد و برای تحصیلات دبیرستانی به سبزوار رفت. دولتآبادی در نوجوانی مشاغل مختلف را تجربه کرد و به نمایش و تئاتر علاقهمند شد. در پی علاقهاش به هنر رهسپار تهران شد و در تئاتر پارس شروع به فعالیت کرد. او علاوه بر اینکه نوشتن را شروع کرد، در چند دورهی آموزشی تئاتر در تهران هم شرکت کرد. او پس از تلاش برای حضور در تئاتر موفق شد در نمایشهایی براساس آثار «برتولت برشت»، «بهرام بیضایی» و «اکبر رادی» ایفای نقش کند.
محمود دولتآبادی همواره در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی شرکت میکرد و مضامینی همچون آزادی و رنج مردم را دستمایهی آثارش قرار میداد. فعالان سیاسی و اجتماعی دهه چهل و پنجاه شمسی طرفدار کتابهای او بودند و آثارش را دنبال میکردند به همین دلیل نیروهای ساواک او را به زندان انداختند.
محمود دولتآبادی به دنبال فعالیتهای سیاسی و اجتماعیاش به همراه گروهی از نویسندگان و فعالان سیاسی در سال 1379 به کنفرانس برلین دعوت شد. این همایش که با نام کنفرانس «ایران پس از انتخابات» نیز شاخته شده، به منظور سخنرانی در مورد وضعیت سیاسی ایران و ایجاد ارتباط بین فعالان سیاسی داخل و خارج از ایران برگزار شد.
در قسمتی از کتاب آینه میشنویم:
اما... این استشهاد را چجور باید نوشت؟ نشست روی صندلی و مداد و کاغذ را گذاشت دم دستش، روی میز. خوب... باید نوشته شود، ما امضا کنندگان ذیل گواهی میکنیم که شناسنامهی آقای... مفقودالاثر شده است. آنچه را که نوشته بود با قلم فرانسه پاکنویس کرد و از خانه بیرون آمد و یک راست رفت به دکان بقالی که هفتهای یکبار از آن جا خرید میکرد. اما دکاندار که از دردسر خوشش نمیآمد، گفت او را نمی شناسد. نه اینکه نشناسدش، بلکه اسم او را نمیداند چون تا امروز به صرافت نیافتاده اسم ایشان را بخواهد بداند. به خصوص که خودتان که هم جای اسم را خالی گذاشتهاید!!! بله درست است.
باید اول میرفته به لباسشویی، چون هر سال شب عید کت و شلوار و پیراهنش را یکبار میداده به لباسشویی و قبض میگرفته. اما لباسشویی با وجود اینکه حافظهی خوبی داشت و مشتریهایش را اگر نه به نام اما به چهره میشناخت، نتوانست او را به جا بیاورد و گفت که: متاسف است، چون آقا را خیلی کم زیارت کرده است. دست کم یکی از قبضهای ما را که لابد خدمتتان است بیاورید مشکل حل خواهد شد. آنجا روی ورقهی قبض اسم و تاریخ سپردن لباس و حتی اینکه چند تکه لباس تحویل شده را با قید رنگ آن مینویسند.
مطالب مرتبط:
بیوگرافی محمود دولت آبادی ، نویسنده رمان بلند کلیدر
معرفی رمان جای خالی سلوچ نوشته محمود دولت آبادی
معرفی کتاب سلوک نوشته محمود دولت آبادی
بررسی داستان کوتاه بنی آدم
منبع: کتابراه - فیدیبو