بررسی کتاب محاکمه - کافکا
«مدام میکوشم چیزی بیان ناشدنی را بیان کنم، چیزی توضیح ناپذیر را توضیح بدهم، از چیزی سخن بگویم که در استخوانها دارم، چیزی که فقط در استخوانها تجربه پذیر است. چه بسا این چیز در اصل همان ترسی است که گاهی دربارهاش گفتوگو شد، ولی ترسی تسری یافته به همه چیز، ترس از بزرگترین و کوچکترین، ترس، ترسی شدید از به زبان آوردن یک حرف. البته شاید این ترس فقط ترس نیست اشتیاق چیزی است فراتر از هرچه که موجب ترس میشود» این جملهها را فرانتس کافکا در یکی از نامههای شخصیش نوشته است و شاید بهترین توصیفی است که میتوان برای رمان محاکمه نوشت. رمانی که سالها پس از انتشار نیز هنوز حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
درباره رمان محاکمه اثر فرانتس کافکا
رمان محاکمه یکی از سه رمان نویسندهی مشهور آلمانی فرانتس کافکا است که او آن را بین سالهای 1914 و 1915 نوشته است. محاکمه مانند بیشتر آثار کافکا تمام نشده است البته فصلی دارد که سرانجامی برای داستان در آن آمده است. به عقیدهی منتقدان نمیتوان این مسئله را به ناتوانی کافکا برای نوشتن پایان برای داستانهایش نسبت داد. مخصوصا که شواهدی وجود دارد که کافکا فصلهای ابتدایی و پایانی محاکمه را قبل از سایر بخشهای آن نوشته است.
رمان محاکمه که مشهورترین اثر کافکا به شمار میرود یک سال پس از مرگ او، سال 1925 اولین بار منتشر شد. رمان محاکمه اولین بار سال 1937 به انگلیسی برگردانده شد و در سال 1999 در لیست 100 رمان برتر قرن بیستم به انتخاب روزنامهی لوموند فرانسه قرار گرفت. کافکا در نوشتن رمان محاکمه به شدت تحت تاثیر رمانهای «جنایت و مکافات» و «برادران کارامازوف» نوشتهی نویسندهی بزرگ قرن نوزدهم روسیه، فئودور داستایفسکی قرار داشت.
خلاصه داستان محاکمه
صبح روز تولد سی سالگی جوزف کا، صندوقدار بانک، به طور ناگهانی سر و کلهی دو مرد ناشناس از سازمانی ناشناس در آپارتمانش پیدا میشود. دو مرد که هیچ توضیح خاصی نمیدهند تنها به او میگویند که بازداشت است و نمیتواند از آپارتمان خارج شود و دادرسی در جریان است. آنها مطالبی نیز دربارهی لباسها و وسایلش به جوزف میگویند و از او میخواهند آنها را به انبار تحویل ندهد. مدتی بعد جوزف برای دادرسی به آدرسی تحت عنوان دادگاه خوانده میشود که در واقع یک اتاق زیر شیروانی است، جایی که انگار همه جوزف کا را میشناسند...
نقد رمان محاکمه؛ در سر کافکا چه میگذرد؟
رمان محاکمه توجه منتقدان زیادی را به خود جلب کرده است. در طول سالیانی که از انتشار این کتاب گذشته است نقدهای زیادی بر آن نوشته شده است و از دیدگاههای مختلفی بررسی شده است.
از دیدگاه سیاست و جامعه شناسی منتقدان این کتاب را انتقادی از بوروکراسی خودمختار و غیر انسانی دولتها و فقدان حقوق مدنی مناسب برای انسانها دانستهاند .همچنین گروهی از منتقدان معتقدند این رمان در انتقاد به تنشهای اجتماعی در امپراطوری اتریش- مجارستان پیش از جنگ جهانی اول نوشته شده است.
محاکمه از دیدگاه روانکاوی نیز بررسی شده است. افرادی که از این نگاه رمان را تفسیر کردهاند معتقدند دادگاه در رمان کافکا نماد نوعی پیش آگاهی و روند درونی است که در هر انسانی اتفاق میافتد.
به گفتهی دوستان کافکا، آنها چندین بار دیدهاند که او موقع خواندن محاکمه با صدای بلند میخندد، به نظر میرسد با وجود این که درونمایهی محاکمه جدی و تلخ است رگههایی از طنز نیز در آن وجود دارد. راینر استاخ، زندگینامه نویس کافکا نیز به این نکته اشاره کرده است: «محاکمه در کل ناخوشایند است، اما جزئیات طنز آمیزی در خود دارد»
در جملاتی از کتاب محاکمه میخوانیم
سر و صدایی شبیه شکستن ظروف چینی از سرسرا شنیده شد و همه گوش تیز کردند. کا. گفت: «میروم ببینم چه شده» و آهسته بیرون رفت، طوری که انگار به دیگران فرصت میدهد مانع رفتنش شوند. همین که وارد سرسرا شد و کوشید راه را در تاریکی پیدا کند، دستی کوچک، بسیار کوچکتر از دست کا.، روی دستشکه هنوز دستگیره را میفشرد قرار گرفت و آهسته در را بست. پرستار در انتظارش بود. با صدایی فروخورده گفت: «چیزی نشده، من فقط برای بیرون کشیدن شما بشقابی را به دیوار کوبیدم.» کا. دستپاچه گفت: «من هم به شما فکر میکردم.» پرستار گفت: «چه بهتر. بیایید» پس از چندگام به دری از شیشهی مات رسیدند. پرستار جلوتر از کا. در را باز کرد. گفت: «بیایید تو.» آن جا اتاق کار وکیل بود. در نور مهتاب که فقط مربعهایی کوچک از کف اتاق را در برابر سه پنجرهی بزرگ روشن میکرد، این طور پیدا بود که در اتاق میز و صندلیهایی سنگین و قدیمی چیده شده است. پرستار گفت: «از این طرف» و به صندوقچهای تیره با پشتی منبت کاری شده اشاره کرد.
مطالب مرتبط:
نقد و بررسی کتاب نامه به پدر
نقد و بررسی کتاب گروه محكومين
نقد و بررسی کتاب مسخ
منبع: فیدیبو