۱۲ مهارت ذهنی برای خبره شدن در هر موضوع دشوار
همانطور که یک ضربالمثل قدیمی چینی میگوید ” با کوبیدن یک تبر، هیزم شکستن به پایان نمیرساند“. بله، ”یادگیری چگونه آموختن“ یکی از بهترین ابزارهای ذهنی تمام دوران است. جادو نیست، بلکه یک روش زندگی با مجموعهای از عادتهای خوب است که آدمهای عادی با سطح خاصی از آموزش میتوانند از عهدهاش بربیایند.
هر کسی در دنیا مجموعا ۲۴ ساعت در روز در اختیار دارد. پس چگونگی به حاکثر رساندن بهرهمندی شما از هر ساعت، دستاوردهای زندگیتان را تعیین میکند. ” یادگیری چگونه آموختن“ مثل یک ماشین فشردهسازی زمان است، که از رازهای چگونگی یادآوری موثر، پردازش و تبدیل اطلاعات به دانش و خرد، و به کارگیری آنها در زندگی روزمرهتان، پرده برمیدارد. با انجام این کار، طول عمرتان را نسبت به آدمهای عادی که از مهارتهای یادگیری قدیمی استفاده میکنند، دو یا سه برابر میکنید.
حالا ۱۲ ابزار ذهنی پیشرفته را با شما در میان میگذاریم که توسط حرفههای هنر، علوم، موسیقی، ریاضی، و ورزش استفاده شدهاند. مهارتهای حافظه، چگونگی غلبه بر تنبلی، و روشهای یادگیری سریعتر را خواهید آموخت. صرف نظر از موضوع یا مهارتی که میخواهید در آن خبره شوید، میتوانید از این مهارت ذهنی و ابزارهای ذهنی برای تغییر طرز فکرتان استفاده کنید و زندگیتان را سروسامان دهید.
۱۲ مهارت ذهنی برای خبره شدن در هر موضوع دشوار
۱۲. در شرایط گوناگون مرور کنید
حافظهی ما تا حد زیادی به شرایطی که چیزها در آن اتفاق میافتد متکی است. برای مثال، اگر حقیقتی را در کتابخانه به حافظه بسپارید، بار دیگر که به کتابخانه میروید راحتتر یادتان میآید، اما وقتی امتحان میدهید یادآوری آن سختتر میشود.
بنابراین، موثرترین شیوهی مرور کردن آن است که همان مطالب را در محیطهای گوناگون بخوانید، که میتواند به فعالسازی بیشتر سلولهای مغزی و ارتباط دادن اطلاعات به صداها، رنگها و احساسات اطراف کمک کند. به این ترتیب از تمام قدرت مغزتان استفاده میکنید که اطلاعات را درونی سازی میکند و این مهارت ذهنی بسیار خوبی در هر سنی است.
۱۱. حفظ کنید! فقط یادداشتبرداری نکنید
وقتی یادداشتبرداری میکنید، همهچیز را رها میکنید.
برخی از بازاریابانی که اورنوت، شناختهشدهترین نرمافزار یاداشتبرداری دنیا را تبلیغ میکنند، گفتهاند ما باید اطلاعات را برونسازی کنیم و به رایانهها بسپاریم و در صورت نیاز به سراغشان برویم، و این کار میتواند مغز را آزاد کند. اگر فقط اطلاعات جمع آوری ی کنید این امر حقیقت دارد.
هدف نهایی یادگیری چیست؟ تنها هدف آن خلق چیز جدیدی براساس آموختههای شما است. اما همهی ما میدانیم که سرعت رم خیلی بیشتر از هارددیسکها است. بدون وجود اطلاعات و دانش در رم شما، سیپییو یا مغزتان برای ایجاد ارتباط و تولید چیزی جدید با کمبود منابع مواجه است. هنوز هم در هارددیسکتان جستوجو میکنید؟ متاسفم، وقت و شهودتان را از دست دادید.
تنها با داشتن ” نقاط “ کافی در مغزتان میتوانید آنها را به هم ارتباط داده و زندگیتان را سرشار از شگفتی کنید.
۱۰. خودتان را بیازمایید
هر زمان و هر کجا که هستید، خودتان را بیازمایید. همهی ما در دوران تحصیل تجربه کردهایم که فکر میکردیم همهی مطالب را فهمیدهایم اما باز هم در جواب دادن به سوالات آزمون ناموفق بودیم.
چرا؟ زیرا ورودی و خروجی دو چیز متفاوت هستند که تحت مکانیسمهای متفاوتی عمل میکنند. ورودی فقط پذیرش اطلاعات جدید است، اما خروجی مستلزم درک دانش از زوایای متفاوت است.
با این حال، بعد از آنکه دانشگاه را ترک کردیم، دیگر آزمونی برای کمک به محک زدن مهارتهایمان وجود ندارد، پس چطور میتوانیم بفهمیم واقعا در مهارتی خبره شدهایم؟ با یک ترفند ساده: استفاده از آنکی.
آنکی یک نرمافزار و ابزارک خیلی خوب است که به شما کمک میکند فلشکارد بسازید و در دستگاههای مختلف همگامسازی کنید. با نوشتن سوال در جلو و پاسخ در پشت، میتوانید به راحتی خود را بیازمایید. آنکی آنقدر هوشمند است که دفعات مرور را بر اساس کیفیت به خاطرسپاری اطلاعات از سوی شما، تنظیم کند و این مهارت ذهنی بسیار کاربردی و عالی است.
۹. از تکهها استفاده کنید
تکهها، بستههای اطلاعاتی فشردهای هستند که ذهنتان میتواند به راحتی به آنها دسترسی داشته باشد. حتما برنامهي استاد حافظه را در تلویزیون دیدهاید که میتواند به راحتی هزاران رقم را بدون یک اشتباه به حافظه بسپارد. چطور این کار را میکنند؟ مشخص است که یک به یک ارقام منفرد را حفظ نمیکنند، در عوض، برای گروههایی از ارقام تکههایی درست میکند. برای مثال، ممکن است ۱۹۲ را به یک فیل ربط دهد، و ۱۳ را به یک سگ. با تکه تکه کردن اطلاعات، حجم کار حافظهی او بسیار کاهش یافته و واضحتر میشود. تصاویری که به آنها ارتباط میدهد بسیار شخصی هستند و هرچه واضحتر باشند یادآوری آنها برای او آسان تر میشود. حتی برخی استادان پیشرفتهی حافظه تکههایی برای اعداد پنج رقمی دارند، و تصور کنید که وقتی هزاران رقم روی وایتبورد میبیند چه داستانی در ذهنش میسازد.
مثال دیگر ” راندن یک اتومبیل “ است. در آغاز، پیچیدن، ترمز گرفتن و گاز دادن چیزهای کاملا مجزایی برای شما هستند و در مواجه با موقعیت سختی در جاده بسیار مضطرب میشوید زیرا مغزتان باید تکههای بسیار کوچکی از مهارتهایی را که آموختهاید، پردازش کند. وقتی رانندهی ماهری میشوید، همهچیز آنقدر عادی و روان به نظر میرسد که شاید دیگر به آن فکر نکنید.
بنابراین، با ایجاد تکههایی برای بخشهای مجزا و گسستهی اطلاعات، با جستوجوی روابطی بین آنها به صورت فعالی رابطه میسازید. به این ترتیب، بعدها، بازیابی آنها بسیار سریعتر و سریعتر میشود.
۸. وقفه بیندازید
بعضی دانشآموزان در مدرسه میتوانند شبزندهداری کنند و امتحانات را پشت سر بگذارند و به این قابلیت افتخار میکنند. بله، این روش در کوتاه مدت موثر است زیرا در مدت کوتاهی اطلاعات زیادی را جای میدهید و مغزتان همه چیز را به سرعت به هم ربط میدهد و خیلی سریع نکاتی را گزینش میکند.
اما در این مورد، مغز ما با قرار دادن اطلاعات در حافظهی کوتاهمدت لبریز میشود و پس از امتحان به سرعت آن را فراموش میکند. پس فکر آن که بتوانید خیلی سریع و درست قبل از امتحان یاد بگیرید، فقط یک توهم است. بهترین استراتژی آن است که یک کتاب علمی را در دورهی زمانی طولانی توزیع کنید، مثلا ۳ ماه برای یک کتاب درسی. از آنجایی که دانش درهمتنیده است، هربار که چیز جدیدی یاد میگیرید، چیزهای قدیمی را هم مرور میکنید. به تدریج، دانش را از حافظهی کوتاهمدت به بلندمدت تبدیل میکنید.
این امر منطق پشت ” منحنی فراموشی “ معروف است که توسط هرمن ابینگهاوس در ۱۸۸۵ ایجاد شد.
۷. از زوایای مختلف با مشکل مقابله کنید
هرگز برای حل مسئلهی مشابه، از یک روش استفاده نکنید. به آن عادت میکنید و فایدهی جانبی آن نامحسوس شدن است.
اما کتابهای درسی یا هر نوع مطلب آموزشی به این شیوه طراحی نشده است. آنها معمولا فقط یک راهحل ارائه میکنند و کار شما است که عمیقتر بکاوید و مرکز مسئله را بیابید، و روش خود را برای حل آن خلق کنید.
۶. بیشتر استراحت کنید
مغز ما برای یادگیری دو حالت دارد: حالت متمرکز و حالت پراکنده.
حالت متمرکز به معنای آن است که روی مطالعهتان تمرکز دارید و حالت پراکنده یعنی به صورت ناخودآگاه یاد میگیرید. بیشتر دانشآموزان سختکوش زمان خیلی زیادی را در حالت متمرکز صرف میکنند، اما نمیدانند در حالت پراکنده نیز یاد میگیریم، و حتی گاهی این حالت موثرتر است.
همهی ما تجربه کردهایم که گاهی حین قدم زدن، گوش دادن به موسیقی، دوش گرفتن یا حتی بیکار نشستن، راهحلی هوشمندانه برای یک مسئله به ذهنمان خطور میکند. این موهبتی است که خداوند به ما بخشیده است: تفکر حالت پراکنده.
غیر از قدم زدن، دوش گرفتن، گوش دادن به موسیقی، روشهای زیاد دیگری برای باقی ماندن در حالت پراکنده وجود دارد، برای مثال، گفتوگو با دوستان، ورزش کردن و حتی خواب.
استراحت کردن یکی از روشهای وقفه انداختن و یک مهارت ذهنی خوب است که در شمارهی ۸ توضیح دادیم.
۵. با عبارات ساده یاد بگیرید
وقتی برای اولین بار در حال یادگیری یک مفهوم خیلی سخت هستید، فقط تصور کنید که قرار است آن را برای نوآموزی بدون هیچ زمینهی علمی در این حوزه توضیح دهید، آن وقت چه میگویید؟
این طرز فکر شما را به کاوش عمیقتر و ارتباط آن مفهوم به آنچه میدانستید هدایت میکند تا بتوانید به خوبی آن را برای یک نوآموز توضیح دهید.
این مهارتی است که در ” تکنیک فاینمن “ در کتاب ” حتما شوخی میکنید آقای فاینمن! “ معرفی شد.
به علاوه، پیشنهاد میشود نه تنها در ذهن تان توضیحات را نگه دارید بلکه آنها را بنویسید یا با صدای بلند بگوید زیرا وقتی با شخص دیگری حرف میزنید یا برای او مینویسید، مغز چیزها را به روشهای مختلفی پردازش میکند. میتواند شما را مجبور کند به ۳ روش مختلف فکر کنید.
۴. با استفاده از مقایسه یاد بگیرید
وقتی میتوانید مفهومی را به زبان ساده توضیح دهید، در واقع آن مفهوم را تجزیه میکنید و از مفاهیم سادهتر برای توضیح مفهوم سخت استفاده میکنید.
اما وقتی قادرید از یک مقایسه برای توصیف یک مفهوم استفاده کنید، در واقع در حال مفهومسازی تعدادی مفاهیم ساده و استفاده از یک نماد یا تصویر برای نشان دادن تمام آن چیز هستید.
بنابراین، یادگیری با استفاده از عبارات ساده از کل به جزء است، در حالیکه یادگیری به وسیلهی مقایسه از جزء به کل است. به وسیلهی بازی کردن با فراز و فرودهای یک مفهوم میتوانید کاملا جوهرهی آن را درک کنید.
یک مقایسهی مناسب و شفاف از درک عمیق جزئیات یک مفهوم ناشی میشود.
۳. یک مهارت ذهنی خوب این است که تمرکز کنید
همانطور که اینترنت در تمام جنبههای زندگیمان نفوذ میکند، توجهمان کمتر میشود و به آرامی عملکرد مغزمان را تغییر میدهد. تفکرمان مصنوعیتر میشود. اما برای آنکه واقعا در یک موضوع خبره شوید به تفکر عمیق و تمرین متمرکز نیاز دارید.
متمرکز ماندن برخلاف طبیعت انسان است زیرا میلیونها سال در حیات وحش زندگی کرده ایم و مغرمان به هر تغییری در طبیعت خطرناک حساس است و به همین خاطر است که زنده مانده ایم. بنابراین، تمرکز در محیطی پر از سروصدا و وسوسهها نیازمند تلاش عامدانه است.
چند پیشنهاد مفید: زود بیدار شوید تا کمی زمان شخصی و بدون مزاحمت در صبح داشته باشید. از ابزارک موبایلی مانند فارست تومیتوتایمر استفاده کنید تا کمک کنند از گوشیهای موبایل دور بمانید.
۲. برای کسب مهارت ذهنی از سختترین وظایف شروع کنید
صبحها، معمولا آدمها پرانرژیتر و آمادهی چالشهای جدید هستند. اما بیشتر آدمها دوست دارند اول وظایف ساده را انجام دهند تا فهرست کارهای آن روزشان را کمی کوتاهتر کرده و فشار کمتری حس کنند. وقتی برای مقابله با مشکل واقعا مهمی وقت دارند، روز در حال به پایان رسیدن است و انگیزهی کمتری برای شروع یک کار سخت دارند.
ما با کامل کردن کارهای مهم خودمان را پرورش میدهیم، نه کارهای فوری. بنابراین هر صبح، ابتدا یک کار مهم از فهرست کارهایتان انتخاب کنید و روی به پایان رساندن آن قبل از هر کار دیگری تمرکز کنید. به تدریج میبینید که زندگیتان با انجام روزانهی مهمترین کارها دگرگون خواهد شد.
۱. یک مهارت ذهنی خوب این است که چشماندازی در ذهنتان داشته باشید
در نهایت، باید در اعماق ذهنتان به این سوال پاسخ دهید: چرا این کار را میکنم؟
این جمله میتواند یک انگیزهی کوتاهمدت، منفعتی طولانیمدت یا هدفی در طول زندگی باشد. فردی با یک ”چرا “ میتواند به راحتی بفهمد ”چه “ میتواند انجام دهد و ”چطور “ بر موانع زندگیاش غلبه کند.
موضوع: ۱۲ مهارت ذهنی برای خبره شدن در هر موضوع دشوار
مقالات مرتبط:
چطور۹۰ درصد از آموخته های مان را به یاد بسپاریم
برای موفق بودن باید جزو این سه دسته باشید
۱۵ مهارت اجتماعی برای موفقیت در تمام زندگی تان