۱. انگیزه خود را ارزیابی کنید.
اگر انرژی جنبشی خود را به سمت هدف از دست دادهاید، اولین گام بازبینی تعهداتتان است. بسیاری از اهداف ما تبدیل به «بایدها» به جای «خواسته»هایی از اعماق وجود میشوند. ولی من دریافته ام که بدون سوزاندن امیال به عنوان سوخت برای رسیدن به هدف، انگیزهتان به سرعت نقصان مییابد و ذهن ناخودآگاهتان توجه خود را به امیال هیجانانگیزتر و زودگذر معطوف میکند.
برای مثال، خیلیها در سال نو تصمیم میگیرند وزن خود را کاهش دهند؛ هدفی که اغلب تبدیل به یک «باید» میشود. ما احساس میکنیم که باید وزن خود را کاهش دهیم؛ چون این امر باعث سلامت بیشتر ما میشود و استرس را کم میکند و اعتماد به نفس و جذابیت بیشتری به ما میدهد. متاسفانه، این مزایا به اندازه کافی نمیتوانند در ما انگیزه ایجاد کنند تا بر سر تعهد خود برای کاهش وزن اضافه بمانیم.
ولی اگر دریابید که فرزند جدیدی به خانواده اضافه خواهد شد، «چرا»هایتان بزرگتر میشود. اکنون انگیزه مییابید که وزن خود را کاهش دهید زیرا با انجام این کار ، با سلامت بیشتر، در زمان بزرگ شدن آن کودک در کنار او خواهید بود و از او مراقبت خواهید کرد.
کلیک کنید و بخوانید: آیا هماهنگ با ریتم طبیعی زندگی حرکت میکنید؟ / یادداشتی از جیم ران
لیست اهدافتان را بیرون بکشید و برای هریک از آنها از خود بپرسید: «دلیل من چیست؟ چرا میخواهم به این برسم؟ و آیا تعهد کافی به دلیل خود برای انجام هر کار لازم برای رسیدن به این هدف را دارم؟» با شناختن یا حتی ارتقای «چرا»ی خود میتوانید انگیزه و تعهد بیشتری برای رسیدن به هدف در خود ایجاد کنید.
۲. یک طرح عملیاتی بسازید.
پس از تایید اینکه اهدافتان چیزهایی هستند که واقعا میخواهید به دست آورید، گام بعد خلق یک طرح عملیاتیست.
هریک از اهداف خود را خُرد کنید. ایده روشنی در مورد ملزومات دستیابی به آن هدف بیابید. ارزیابی واقعگرایانه از ساعات مورد نیاز در هر هفته یا روز برای رسیدن به آن هدف داشته باشید.
سپس، تمامی اقداماتی را که برای رسیدن به اهداف مختلف مورد نیاز هستند، برنامهریزی زمانی کنید. (توجه داشته باشید: اگر تمامی مراحل دستیابی به اهداف را نمیدانید، برای مقاصد مورد نظر در این تمرین، فقط همان مواردی را که از آنها اطلاع دارید یادداشت کنید؛ باقی مراحل در زمان انجام خود را نمایان خواهند کرد.)
وقتی که زمانبندی اقدامات مهم را در تقویم خود آغاز کردیم، بسیاری از ما درمی یابیم که در زمانبندیمان زمان کافی برای انجام هر کاری که میخواهیم انجام دهیم، وجود ندارد. اگر برای شما هم اینچنین است، بازگردید و اهداف خود را اولویتبندی کنید. کدام اهداف اهمیت بیشتری برای شما دارد؟ آیا هدفی هست که باید قبل از هدفی دیگر تحقق یابد؟
۳. مقاصد خود را بیان کنید
وقتی که به روشنی دانستید که روی کدامین اهداف کار خواهید کرد، میتوانید تعهد خود را با گفتن اهدافی که دارید به دیگران بالا ببرید. اهداف خود را با افرادی که در زندگی تان هستند، سهیم شوید؛ هرچه بیشتر، بهتر. این احتمال وجود دارد که وقتی خطر از بین رفتن آبرویتان نزد کسانی که برایتان اهمیت دارند در میان است، برای رسیدن به اهدافتان دست به کار شوید.
اگر تهدید مسخرهشدن توسط عموم کفایت نمیکند، میتوانید یک نتیجه منفی را هم با آن ترکیب کنید. کاری که انجام آن برایتان زجرآور است بیابید و در محضر دیگران متعهد شوید که درصورت تحققنیافتن هدف خود آن نتایج را بپذیرید.
برخی افراد با پاداش بیشتر انگیزه پیدا میکنند تا با تنبیه. اگر این در مورد شما صدق میکند، پاداشی را بیابید که در صورت تحقق هدفتان دریافت خواهید کرد. این میتواند هرچیزی از جمله رفتن به تعطیلات تا خرید اتومبیلی که میخواهید یا چیزی بسیار ساده همچون مهمان کردن خود به یک گردش، کیف لوییویتون یا یک پیام باشد. پاداشها برای انگیزهدارکردن کودک درون تان بسیار قدرتمند هستند.
۴. پاسخگویی
برای بسیاری از ما آسان است که از مشکلات خلاصی پیدا کنیم. میتوانیم به سرعت توجیهی بیابیم که چرا در فلان روز خاص تعهد خود را انجام ندادیم؛ همانگونه که به راحتی میتوانیم بهانههایی در مورد اینکه چرا هدف خود را گم کردیم، بتراشیم.
اگر مدام به این عادت باز می گردید، یک شریک که به او پاسخ دهید میتواند بسیار مفید باشد. در واقع، من به شریک جویای پاسخ، باور زیادی دارم.
شریک جویای پاسخ، اینگونه عمل میکند: هر صبح یک مکالمه تلفنی ۵ دقیقهای خواهید داشت که هر یک آنچه را که باید در آن روز انجام دهید، متعهد میشوید. برای مثال، میتوانید قانون۵ خود را سهیم شوید که در آن متعهد میشوید تا ۵ کار را برای پیشبرد خود به سمت بزرگترین اهدافتان انجام دهید.
صبح روز بعد، پیشرفتهای خود در روز گذشته را گزارش میدهید و آنچه را که در روز آتی باید انجام دهید، در میان میگذارید. دانستن این نکته که شریکتان روز بعد خواهد پرسید که آیا تعهدات خود را انجام دادهاید، میتواند انگیزهای قوی در شما ایجاد کند که کارهای خود را به اتمام برسانید.
روش ثابت شده دیگری از شریک جویای پاسخ این است که برای رسیدن به هدف خود با شخصی دیگر اقدام کنید. برای مثال، من هر روز با همسرم ورزش میکنم. ما به هم پاسخ میدهیم. اگر خیلی دیر بخوابم، میتوانم روی اگنا حساب کنم که مرا بیدار خواهد کرد و خواهد گفت: “برویم وقت ورزش است.»
اگر به این نتیجه رسیدهاید که دوست یا همکار به عنوان یک شریک جویای پاسخ کافی نیست، به فکر استخدام یک متخصص، مثل یک مربی یا معلم باشید. این افراد در شناسایی رفتارها و باورهای مخرب مهارت دارند و شما را مجبور میکنند که برای اقدامکردن پاسخگو باشید. اگر کسی هستید که دوست ندارید پول خود را هدر بدهید، دانستن اینکه شما به شخصی پول میدهید که به او پاسخگو باشید، باعث میشود که انگیزه موردنیاز برای انجام تعهداتتان بیشتر شود.
به مسیربازگردید؛ همین امروز شروع کنید
طبیعیست که در دنبالکردن هدف، در راه، تغییر جهت بدهیم. گاهی این اتفاق به دلیل تعهد نداشتن ما به اهدافمان اتفاق میافتد. دیگر مواقع، به این دلیل است که سعی میکنیم خود را برای انجام کاری غیر ضروری پاسخگو و مسوول کنیم. از نکات این مقاله برای بازگشتن به مسیر و پیشرفت مداوم در تبدیل آرزوهایتان به واقعیت استفاده کنید.