نقد فیلم سینمایی نبات
نویسنده :پگاه ارضی
بازیگران :شهاب حسینی, ستایش محمودی, نازنین فراهانی
خلاصه داستان :سعید مرد چهل و چهار ساله ای که همسرش را سال ها پیش در یک سانحه از دست داده با دختر دوازده ساله اش نبات زندگی آرام و شیرینی را در تهران سپری می کند. با ورود ناگهانی زنی به زندگی نبات، سرنوشت همه آنها دستخوش تغییراتی میشود…
خلاصه داستان :سعید مرد چهل و چهار ساله ای که همسرش را سال ها پیش در یک سانحه از دست داده با دختر دوازده ساله اش نبات زندگی آرام و شیرینی را در تهران سپری می کند. با ورود ناگهانی زنی به زندگی نبات، سرنوشت همه آنها دستخوش تغییراتی میشود…

بدترین اتفاقی که میتواند برای یک فیلم رخ دهد این است که پیش از پایان زمان فیلم، قصه پایان یابد و دیگر حرفی برای گفتن باقی نماند. حال اگر این فیلم تلاش کند یک ملودرام عاشقانه باشد، موضوع بغرنجتر نیز میشود. زیرا اساس کار ملودرام بر پایه کشمکشهای درست داستان و شخصیتها با یکدیگر است و زمانی که اینها در فیلم وجود نداشت باشند، اساسا دیگر چیزی باقی نخواهد ماند تا به بیننده عرضه شود.
فیلم «نبات» به خوبی تمام اینها را ندارد، و در عوض داشتن قصهای درست، شخصیتهایی باورپذیر و منطق دراماتیک قابلقبول، مملو از تکههایی گلدرشت، قصهای بیرمق و تکراری و عدم شخصیتپردازی است. شخصیت نبات که دختری کوچک است و بناست تا شخصیت اصلی فیلم باشد، در تکتک حرفها و رفتارهایش مانند یک زن بالغ عمل میکند و به هیچوجه نمیتوان باور کرد که او یک دختربچه مدرسهای است که سالهای سال مادرش را در کنار خود ندیده است (این ضعف بزرگ نشان از بیتجربگی و کارنابلد بودن فیلمساز دارد، زیرا اگر فیلمساز کمی زمان با یک کودک در آن سن و سال و با شرایط خاص او میگذراند، طبیعتا چنین کاراکتر زننده و ناملموسی را خلق نمیکرد و خلق چنین کاراکتری دقیقا از عدم آگاهی درست فیلمساز نسبت به موقعیت فیلم و شخصیتش میآید). و حالا چنین کودک بالغی!! که مو را از ماست بیرون میکشد، باور کرده که مادر خود را در سانحهای از دست داده و هیچگاه او را ندیده است، و حتی تصویری هم از مادر به او نشان داده نشده و او هیچ ذهنیتی نسبت به مادر خود ندارد. با همین منطق سادهانگارانه و دمدستی، گرهای در فیلم افکنده شده و طبیعی است وقتی منطق دراماتیک اثر درست نیست، نه گرهای به وجود میآید و نه کشمکشی ایجاد میشود. اینکه مادر از کجا فرزندش را پیدا کرده و به عنوان همکلاسی او در کنارش حضور یافته را اگر نادیده بگیریم، این موضوع را که پدر چنین دختری (با توجه به نبود مادر) هیچگاه به محل فعالیت او سر نمیزند و یا حواسش به رفتوآمدهای او نیست را نمیتوان از لحاظ منطق داستانی نادیده گرفت. و حالا وقتی جذابیتی برای پدر ایجاد میشود (حضور زنی میانسال به عنوان همکلاسی دختر کوچکش!!! و صمیمیترین دوست او) پدر رفتوآمدش را به محلکار دخترش بیشتر میکند. و در این بین کاراکتر مادر که تا پیش از اینکه دستش رو شود به هیچ عنوان شبیه مادری نیست که پس از سالها دوری به سراغ فرزند خود آمده و اتفاقا او را یافته و اتفاقا هر روز نیز از نزدیکترین فاصله او را میبیند و با او همنشین است.

تمام این اتفاقات سهلانگارانه که بیشتر شبیه یک شوخی بیمزه با مخاطب هستند تا فیلم ( به هیچوجه نمیتوان حتی زمینه ملودرام و یا حتی درام به چنین اثری اطلاق کرد) تنها یک دلیل اساسی دارند، آنهم عدم شناخت درست فیلمساز از موقعیت اثری است که قصد داشته آن را بسازد. به وضوح مشخص است که فیلمساز هیچگاه چنین شرایطی را نزیسته، لمس نکرده و یا حتی به درستی آن را نشنیده و طبیعتا نتیجهاش شده فیلمی به نام نبات که نه شخصیتپردازی درستی دارد (شخصیت دختر با ویژگیهای یک زن بالغ که در زمانهایی از مادر خود بزرگتر مینماید) نه میتواند قصهای جذاب تعریف نماید ( با توجه به اینکه قصه فیلم کپی دسته چندمی از فیلمهای ملودرام دهه هفتاد و یا سریالهای تلویزیونی آن زمان است، حتی چنین کپیای را نمیتواند به درستی و با جذابیت تعریف کند) و نه اینکه همان فضای ناپخته و ناملموسش را برای بیننده کمی باورپذیر نماید و منطق دراماتیکی را برای خود ایجاد کند.
و طبیعی است زمانی که اثری فیلمنامه درستی ندارد و اساس کارش غلط است، در سایر فاکتورها نیز دچار شکست خواهد شد، حال اینکه فیلم از لحاظ فنی و کارگردانی نیز دچار ضعفهای فراوانی است و تماموقت بیننده در حال تماشای یک اثر تلویزیونی است نه یک فیلم سینمایی که ارزش دیدن روی پرده را داشته باشد ( توجه کنید به تمام قابهایی که درون منزل پدر و دختر گرفته شده و موقعیت بازیگران و اندازه قاب، دقیقا مانند یک اثر تلویزیونی است نه یک فیلم سینمایی). و این ضعف فنی فیلمساز در بازی گرفتن از بازیگران هم نمود بیرونی پیدا کرده و هیچکدام از بازیگران موفق نمیشوند تا اجرایی قابل قبول داشته باشند (شهاب حسینی بیرمق و بیحوصله و کاملا مشخص است که کمترین میزان انرژی را برای نقشش صرف کرده، نازنین فراهانی در ادای بعضی دیالوگها مانند یک بازیگر آماتور عمل کرده و بازی گلدرشت و بد بازیگر کودک فیلم یکی از زنندهترین قسمتهای آن است).
در نهایت «نبات» فیلمی است که نه میتواند حرف درستی بزند و نه میتواند به درستی حرف بزند.
موضوع:نقد فیلم سینمایی نبات
مطالب مرتبط:
نقد و بررسی فیلم زیر سقف دودی
نقد و بررسی فیلم تگزاس
نقد و بررسی فیلم مغزهای کوچک زنگ زده