ما برای اینکه بتوانیم رشد کنیم و نتایج بهتری در زندگیمان رقم بزنیم، نیاز به این داریم که زندگی خود را تغییر دهیم تا رشد و تغییر نتایج برای ما رقم بخورد، اما تغییر زندگی به همین راحتی هم نیست.
چرا تغییر زندگی سخت است؟
اول از هر چیز به این موضوع میپردازیم که چرا تغییر زندگی اینقدر سخت است.
چرا با وجود داشتن اشتیاق اولیه، بعد از چند روز تلاش دوباره به همان روتین و حالت قبل خود برمیگردیم؟
ابتدا به این مفهوم توجه کنید که: «وقتی ما یک فکر، احساس یا رفتاری به صورت مکرر تکرار کنیم و بدن ما مواد شیمایی مرتبط با آن را هر روز تولید کند، پس از مدتی بدن ما به تولید این مواد معتاد شده و هر روز آماده برای تولید آن است».
با دانستن این مفهوم وقتی که ما میخواهیم تغییر کنیم و یا کار جدیدی انجام دهیم که تا الان در روتین ما نبوده یا عادت غلطی را ترک کنیم، اولین مانعی که با آن مواجه میشویم بدنمان خواهد بود. در هفتههای اول چون کار برای ما جذاب است و مغزمان نیز مشتاق یادگیری است، میتوانیم انجامش دهیم اما پس از اینکه جذابیت و تازگی آن از بین رفت و در آستانه تبدیل به یک کار روتین شد، بدن ماست که خود را نشان میدهد و با آوردن بهانههایی مانند «از فردا شروع کن، امروز بارون میاد بریم بیرون فردا انجامش بده، امروز حالت خوب نیست اشکال نداره که انجامش ندی، این کار اصلاً فایده نداره بهتره بیخیالش بشیم چطوره اون کار (همون کار روتین!) رو انجام بدی و ...»
اینجاست که تفاوت یک فرد موفق و یک فرد عادی در تغییر زندگی مشخص میشود، نباید تسلیم شد و با دانستن این موضوع که این صداها صدای بدن من هستند، میتوانید ادامه دهید. بدن مانند یک اسب رام نشده است و باید وقت بگذارید و او را رام کنید.
حال ایدهای ایجاد شده که در آن ما برای تغییر باید به سه مقولهی محیط، بدن و زمان غلبه کرده تا بتوانیم زندگی خود را تغییر دهیم که در ادامه هرکدام را بررسی میکنیم.
غلبه بر محیط برای تغییر زندگی
منظور از محیط چیست؟ محیط شامل تمام افرادی میشود که با آنها ارتباط دارید، داراییهایتان، و همچنین اشیاء اطرافتان و ...، محیط ما یادگاری از گذشته است و زمانی که ما تمام توجه خود را معطوف به محیطمان کنیم، به این معنی است که داریم در گذشته زندگی میکنیم، تمام اطلاعاتی که در تمام زندگی در معرض آن قرار گرفتهایم، چه به صورت دانش باشد و چه به صورت تجربه، همه در پیوندهای سیناپسی مغز ذخیره میشود.
وقتی که توجه ما به محیطمان معطوف باشد، آنگاه در زمان بیداری داریم به صورت روتین با محرکهای متنوع دنیای خود تعامل میکنیم، هر روز که شما افراد یکسانی را میبینید (رئیستان، همسرتان و بچههایتان،) به جاهای یکسانی میروید (کافیشاپ مورد علاقهتان، فروشگاه مورد علاقهتان و محل کارتان) و به اشیای یکسانی نگاه میکنید (ماشینتان، خانهتان، مسواکتان... و حتی بدن خودتان)، میتوان گفت که محیط در عمل ذهن شما را کنترل میکند.
حال بزرگتر از محیط بودن یعنی محکم چسبیدن به یک رؤیا و تصویر ذهنی، فارغ از شرایط محیط و اتفاقات بیرونی در زندگیتان، به عبارت دیگر شما باید بتوانید در طول روز بزرگتر از شرایط محیط و اتفاقات بیرون زندگیتان باشید و در حال واکنش نشان دادن به اتفاقات نباشید یا فکرتان را درگیر مشکلات نکنید، اینگونه است که شما میتوانید با غلبه بر محیط، تغییر زندگی را برای خودتان رقم بزنید.
وجه اشتراک همهی افراد بزرگ دنیا این بود که رویا، آرمان و یا هدفی در سر داشتند که بسیار بزرگتر از خودشان بود. همهشان به آیندهای ایمان داشتند که در ذهنشان واقعی بود؛ آنقدر واقعی که خودشان طوری زندگی میکردند که گویی این رؤیا هماکنون دارد رخ میدهد. آنها نمیتوانستند آن را ببینند، بشنوند، بچشند، ببویند و یا لمس کنند، اما آنقدر در تسخیر این رویا بودند که طوری رفتار میکردند که زودتر از زمان وقوع، با این واقعیت بالقوه همخوانی داشته باشد.
به عبارت دیگر، آنان طوری رفتار میکردند که گویی رویایشان از قبل به واقعیت تبدیل شده بود.
تغییر زندگی با غلبه بر بدن
وقتی شما افکار خوب، عاشقانه و یا شادیآوری دارید، مواد شیمیایی تولید میکنید که احساس خوب، عاشقانه و شادی میدهد. همچنین اگر افکار منفی، ترسناک و دلهرهآور داشته باشید نیز اتفاق مشابهی میافتد. ظرف چند میلی ثانیه احساس منفی، دلهره و بیقراری شما را فرا میگیرد.
همانطور که در قسمت «چرا تغییر زندگی سخت است؟» گفته شد، وقتی ما افکار و رفتار یکسانی را هر روز تکرار کنیم، بدن ما به احساسات متناظر با آن معتاد شده و هر روز خود را برای ایجاد این مواد آماده میکند، و اگر پیام دیگری جز آن به بدن برسد، بدن احساس معذب بودن کرده و درخواست همان مواد سابق را میکند.
احساسات و عواطف بد نیستند. اینها محصولات نهایی تجربه هستند. اما اگر همیشه یک سری احساسات ثابت را زندگی کنیم، نمیتوانیم پذیرای تجربههای جدید باشیم. اگر همیشه احساساتمان براساس گذشته باشد، همانطور که در بخش قبل اسیر محیط بودیم، این بار اسیر بدن و اعتیادهای گذشته خود هستیم.
حتماً سوالی که دارید این است: «بهترین راه برای غلبه بر بدن چیست؟» پس از اینکه درباره مقولهی سوم یعنی زمان صحبت کردیم، به این موضوع میپردازیم.
برای داشتن زندگی بهتر و ایجاد تغییر در زندگی، مقاله مدیتیشن برای افراد جدید را مطالعه کنید.
غلبه بر زمان
به جرأت میتوان گفت که ما در 90 درصد اوقات روزمان (و شاید هم بیشتر!) یا در حال فکر کردن به گذشته هستیم، یا داریم اتفاقات آینده خود را براساس گذشته پیشبینی میکنیم. اگر به افکار خود مسلط باشید و آنها را بنویسید، خواهید دید که بیشتر اوقات یا دارید به آینده فکر میکنید و یا به گذشته. ما هیچگاه در «لحظه حال» نیستیم.
ما در زمان کودکی یعنی از زمان به دنیا آمدنمان، تا سن 7-6 سالگی، تماماً در لحظه حال زندگی میکنیم، منظور این است که سرشت و واقعیت ما براساس زندگی در لحظه حال و لذت بردن از لحظه لحظه زندگیمان بنا شده است. اما به مرور زمان و وقتی که درگیر محیط شدیم، این حالت کمکم از میان رفت. اما در بزرگسالی ما مدام در گذشته و یا آینده قابل پیشبینی خود هستیم. به این فکر کنید: «شما تجربهای دارید که دارای بار عاطفی است. سپس فکری در مورد یک رویداد گذشته به ذهنتان میآید. این فکر به یک خاطره تبدیل میشود که آن نیز به نوبهی خود دوباره احساس آن تجربه را بازتولید میکند. اگر مکرر به این خاطره فکر کنید، این فکر، خاطره و احساس در هم ادغام میشوند و شما میتوانید این احساس را «حفظ کنید.» حالا دیگر زندگی کردن در گذشته چندان آگاهانه نیست و بیشتر به یک فرآیند ناخودآگاه شباهت دارد.
ما مدام درگیر گذشته یا آیندهای براساس گذشته خود هستیم، غلبه کردن بر این عادتهای تقریباً خودکار و توقف انتظار آینده، مستلزم این است که ما بزرگتر از زمان زندگی کنیم و گذشته و آیندهای قابل پیشبینی را حذف کنیم، به عبارتی کاملاً در «لحظه حال» حضور داشته باشیم. با حضور در لحظهی حال میتوانیم روی تغییر زندگی خودمان کار کرده و زندگی بهتری را برای خودمان رقم بزنیم.
مدیتیشن، بهترین روش تغییر
بهترین راه برای غلبه بر محیط، بدن و زمان و تغییر زندگی، «مدیتیشن یا مراقبه» است. ما در زمان مراقبه چشمانمان را میبندیم و محیطمان را حذف میکنیم (غلبه بر محیط)، بدن ما به خواب رفته و ما به عنوان یک آگاهی در دنیای دیگری سیر میکنیم (غلبه بر بدن) و نمیدانیم ساعت چند است و چند دقیقه از مراقبه گذشته یا ...(غلبه بر زمان) و در این لحظه است که درون خود را از چیزی که میخواهیم پر کرده و این حالت را حفظ میکنیم.
برای اینکه بتوانید هر چه بهتر یوگا را تجربه کنید، با باشگاه های یوگا در شیراز آشنا شوید.
البته درست است که به این راحتی نیست، قرار نیست بدن ما و خود قدیم ما به همین راحتی تسلیم شوند، اگر بخواهیم تغییر کنیم و تغییر زندگی را برای خودمان رقم بزنیم باید خود قدیم ما بمیرد و مسلماً این راحت نیست.
یکی از بهترین ورزشها برای انجام مدیتیشن، یوگا است، برای آشنایی با لیست مراکز یوگا شیراز به این لینک مراجعه کنید.