نگاهی به فیلم سینمایی آپارتمان ، شیرینی تمام نشدنی
نگاهی به فیلم سینمایی آپارتمان ، شیرینی تمام نشدنی : آپارتمان بیلی وایلدر یکی از شاهکارهای سینمایی این کارگردان بزرگ است ک در سال 1960به نمایش درآمد و همچنان پس از گذشت چیزی قریب به 60 سال یکی از نمونه های درخشانی است که هم مخاطب عام از دیدنش سرخوش می شود و هم منتقدان سینمایی را سر ذوق می آورد.یک کمدی که به تلخ ترین شکل ممکن می خنداند.
یک تلخی دو گانه
بیلی وایلدر از یک سو سیستم فاسد و خراب اداری آن روزهای آمریکا را به تصویر میکشد، علی الخصوص اداره ای مانند اداره بیمه که یکی از مهمترین و معتبرترین ادارات آمریکا به حساب میآید. اینکه ارتقا رتبه در این اداره نه از طریق ضوابط، بلکه به وسیله روابط انجام میشود، آن هم رابطه ای به سیاه ترین شکل ممکن . به نوعی کارگردان در طول فیلم به ما نشان میدهد که این فساد به همین ترتیب جامعه مدرن را نیز فرا گرفته است. همان جامعه و یا اداره ای که در سکانسی از فیلم با به آن اشاره می شود که چهار سیب کرم خورده موجود در آن تفاوتی با پنج سیب کرم خورده ندارد. اداره ای که ارتقا رتبه در آن تا بالاترین درجه ممکن تنها چند روز طول می کشد و در دیالوگی به نقل از شلدریک تنزل از همان بالاترین درجه تا کف خیابان نیز تنها 30 ثانیه زمان می برد.
یا نشانه دیگری که به زیرکی هرچه تمام تر وضعیت اسفناک مورد نظر بیلی وایلدر را بازنمایی می کند جابهجایی چندین باره کلید دستشویی با کلید آپارتمان است، چه در نیمه اول فیلم و چه در پایان، جایی که جک لمون به جای کلید آپارتمان کلید دستشویی دفتر مدیریت را به شلدریک می دهد. گویی آپارتمان قصه ما که نمادی از کل جامعه آمریکاست آنقدر به فساد و تباهی کشیده شده است که تفاوتی با دستشویی ندارد؛ و این همان رویای آمریکایی از دست رفته ای است که توسط بیلی وایلدر به تصویر کشیده می شود.
در جایی از فیلم در مکالمه شلدریک با فرزندش پسر او به مسئله تولید مثل اشاره می کند و شلدریک از حرف فرزندش جا میخورد، گویی توقع ندارد پسر او در این سن چنین تفکراتی داشته باشد. در واقع حرف های پسر چهره زشت اعمال شلدریک را برای لحظه ای برای او بازنمایی می کند؛ گویی که او، حتی خود به ذات اعمالی که مرتکب می شود فکر نمی کند. اما چه سود که این افکار تنها لحظه ای بیش به طول نمی انجامد و تفاوتی در عملکرد او ایجاد نمی کند.
در ابتدا گفته شد که تلخی جاری در فیلم دوگانه است، شاید بتوان دیگر شکل تلخی فیلم را در دل نگرانی مخاطب برای بکستر(جک لمون) و تنهایی اش تعریف کرد. کسی که در طول فیلم همواره تنهاست و نمیخواهد به روش کثیف متدوال اطرافیانش این تنهایی را پر کند، اما در جایی که می بیند کسی که دوستش دارد و به نظر او پاک ترین انسانی بوده که میشناخته هم به این ورطه افتاده است شاید حتی برای لجبازی هم که شده تصمیم می گیرد که روش دیگران را به کار ببندد. اما شاید دست تقدیر ، یا دل نگرانی مخاطب برای او و یا حتی ساده دلی و پاکی شخصیت خود بکستر موجب می شود که اتفاقی دیگر رقم بخورد و روشی که به کار بسته به سرانجام نرسد.
اما تمام این تلخی ها ذره ای از شیرینی و دلنشینی فیلم نمی کاهد. آپارتمان همچنان به گونه ای کام مخاطبشان را شیرین می کند که گویی قرار نیست حتی پس از گذشت 60 سال شیرینی خود را از دست بدهد. این تلخی و شیرینی توامان نشان دهنده نبوغ کارگردانی بزرگ مثل بیلی وایلدر است.
شخصیت های فیلم فراموش نشدنی هستند. شاید کمتر کسی پیدا شود که پس از دیدن آپارتمان بکستر و میس کیوبلیک را در لیست شخصیت های محبوب خود قرار ندهد، شخصیت هایی با بازی های درخشان جک لمون و شرلی مک لین. شاید یکی از دلایل دلنشین بودن بکستر این است که در تمام طول فیلم با وجود علاقه فراوانی که به میس کیوبلیک دارد هیچ گاه تلاش نمی کند وجهه شلدریک را در نظر او خراب کند در حالیکه کافی است حقیقت را بگوید تا او را متوجه شرایط پیرامونش کند؛ کاری که موجب می شود میس کیوبلیک دست از علاقه به شلدریک بکشد و شاید بکستر را به آرزویش برساند. اما بکستر صرفا" برای آرامش و خوشایند دختری که دوستش دارد و همچنین نگرانی برای وضعیت روحی او که یک بار دست به خودکشی زده است برخلاف آنچه که خود نیاز دارد دست به دروغ گویی نمی زند.
فیلمنامه فیلم درخشان است . وایلدر که استاد دیالوگ نویسی است چنان دیالوگ های هوشمندانه ای طراحی کرده است که با هر بار به یاد آوردن آنها می توان لذت دوباره لحظات فیلم را تجربه کرد.
همچنین چرخش های موجود در فیلمنامه مخصوصا در پایان داستان هر بار مخاطب را به گونه ای غافلگیر می کند که هیچ گاه حس خوب دیدن فیلم را از خاطر نمی برد.
اما در پایان باید بگویم که همه اینها تنها بخشی از دلایل فراوان تمام نشدنِ شیرینی بی پایان آپارتمان هستند.
زهرا طبسی