نقد و بررسی کتاب و تن فروشی نیست
«و تن فروشی نیست» مجموعه شعری به قلم «فریاد شیری» است. این کتاب شامل حدود سی قطعه شعر در قالب شعر نو است. این اشعار از لحاظ زیبایی شناسی ادبی و محتوای پنهان در هر شعر، از مجموعههای تحسین شدهی شعر معاصر است. میتوان به جرات گفت که اشعار این کتاب، در کنار خوانش روان و دلنشین، از لحاظ معنایی هم پخته و دوست داشتنی هستند. شعرهای کتاب و تن فروشی نیست بین سالهای 83 تا 88 سروده شده و انتشارات نگاه در مجموعهی نگاه تازهی شعر در سال 90 آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب و تن فروشی نیست
درونمایهی اشعار و تن فروشی نیست، گاهی عاشقانه و احساسی است، گاهی به خاطرات سرک میکشد، گاهی هم حدیث نفس شاعر میشود. شیری عواطف و درونیاتش را چنان توصیف میکند که مخاطب بهخوبی غرق آن میشود و حتی لحظاتی به زندگی و تجربیات شخصی خود برمیگردد. خواندن اشعار شیری میتواند خاطراتی را زنده کند که شاید مدتهاست از یاد رفتهاند و حس و حال آن لحظات فراموش شدهاند. اشعار در قالب نو سروده شدهاند و وزن و قافیهی مشخصی ندارند. جملات گاهی کوتاه و گاهی بلند هستند. با این حال، شعرها چندان طولانی سروده نشدهاند. مخاطب میتواند بدون این که ملول و خسته شود، هر شعر را کامل بخواند و به عمق پیام شاعر پی ببرد. در لابهلای اشعار گاهی تصاویر مینیمال و کوچکی هم آمده که به درک فضای شعر و پیام نویسنده کمک میکند. شیوهی نگارش کلمات در برخی اشعار این کتاب، بدیع و ساختار شکن است. نویسنده با تسلطی که به زبان و ادبیات فارسی دارد، امکانات این زبان را به خدمت خود درآورده و توانسته اثر خلاقانه و منحصربهفرد خلق کند.
تعبیرهای خلاقانه و ترکیبات جدید، ویژگی اصلی این اثر است. شیری با تمام ذوق ادبی و شاعری خود توانسته مضامینی جدید در شعرهایش خلق کند که حال و هوایی تازه به دنیای شعر و ادبیات مدرن فارسی داده است. اشعار این شاعر از دل برمیآید و شاید به همین دلیل باشد که به همان سادگی و صداقت هم به دل مینشیند. شیری، کلمات را خلق میکند و اثری زنده و با هویت مینویسد. به کاربردن کلمات جدید و همنشینی غریب برخی اصطلاحات، فضایی متفاوت و جذاب در کتاب ایجاد کرده است، تاجایی که گاهی بیشتر شبیه به کاریکلماتورهایی خلاقانه و خواندنی میشوند و تاثیر بیشتری روی مخاطب میگذارند.
با این که شاعر از ذوق هنری و ادبی بالایی برخوردار است، اصراری ندارد شعرش پیچیده و پرتکلف باشد. او از صور خیال و آرایههای ادبی تاجایی استفاده میکند که به زیبایی کلام و درک بهتر اشعارش کمک کند. ارتباط معنایی و مفهومی میان کلمات و عناصر شعر چیزی است که در این کتاب دیده میشود و یکی از اهداف شاعر هم همین معناگرایی است. شیری توانسته در شعرش فضای استعاری قوی و تاثیرگذاری ایجاد کند. نمونهی چنین تکنیکی، کمتر در شعر نوی مدرن در ادبیات ایران دیده شده است. شخصیتها و عناصر این اشعار امروزی و ملموس هستند و به همین دلیل است که مخاطب بهراحتی آنها را درک میکند و از آنها تاثیر میگیرد. شخصیتهای شعر شیری، گاهی خود او هستند، گاهی مردم و گاهی هم جامعه. به این ترتیب او توانسته فضایی ایجاد کند که در آن همه به هم مرتبط هستند و برخی واقعیتهای زندگی و جامعه هم در آنها بیان میشود. او حتی در این راه، از زبان طنز ظریف و نیشدار هم استفاده کرده است.
با این که شاعر از ذوق هنری و ادبی بالایی برخوردار است، اصراری ندارد شعرش پیچیده و پرتکلف باشد. او از صور خیال و آرایههای ادبی تاجایی استفاده میکند که به زیبایی کلام و درک بهتر اشعارش کمک کند. ارتباط معنایی و مفهومی میان کلمات و عناصر شعر چیزی است که در این کتاب دیده میشود و یکی از اهداف شاعر هم همین معناگرایی است. شیری توانسته در شعرش فضای استعاری قوی و تاثیرگذاری ایجاد کند. نمونهی چنین تکنیکی، کمتر در شعر نوی مدرن در ادبیات ایران دیده شده است. شخصیتها و عناصر این اشعار امروزی و ملموس هستند و به همین دلیل است که مخاطب بهراحتی آنها را درک میکند و از آنها تاثیر میگیرد. شخصیتهای شعر شیری، گاهی خود او هستند، گاهی مردم و گاهی هم جامعه. به این ترتیب او توانسته فضایی ایجاد کند که در آن همه به هم مرتبط هستند و برخی واقعیتهای زندگی و جامعه هم در آنها بیان میشود. او حتی در این راه، از زبان طنز ظریف و نیشدار هم استفاده کرده است.
در بخشی از کتاب و تن فروشی نیست میخوانیم
جای هر چه مرد خالی...
قدم آهسته برمیدارد در برف
از خود به یادگار
گورهای کوچک کودکانه
و شگت سرش حرفهای حسابی
طعم دهان مادرانه:
- سنجاق برای روز مبادا
بزن به روسری مادربزرگ
تا هر چه دعا بلد است
فوت کند سمت دستهای گناهکارت
سرما آغوشِ همیشهاش
پشتاش اما گرم به جیب پدربزرگ
که قلباش را در آن سکته داده بود:
- چه زود رسیدی به حرفهای مادربزرگ
بزرگتر شدی و
دستهایت زشتتر
سکته از دستهای تو شروع و
سکه از جیب پدربزرگ خالی...
برفها مثل عمر آب میشوند
حیاط خلوت و
قدمها پیرتر از این لباس راه راه
و دیواری که جوانیات را بالا کشیده است
- سنجاق را از روی روسری مادربزرگ
بزن به سکتهی پدربزرگ
بگذار بلند بگوید: آخ
آخ روزگار!
جای هر چه مرد خالی
وقت ملاقات تمام
و مرد به آن بزرگی
حل توی مردمک زن
مطالب مرتبط:
دانلود کتاب صوتی "آئورا" اثر "کارلوس فوئنتس"
معرفی کتاب زندگی خصوصی درختان - آلهخاندرو سامبرا
نقد و بررسی کتاب تاملات
معرفی کتاب هنر زن بودن
منبع: فیدیبو