نقد و بررسی کتاب فرستاده
سیاست دنیای پیچیده ایست. تصور این که افرادی در اتاقهای دربسته برای سرنوشت انسانها تصمیم میگیرند میتواند ترسناک به نظر برسد. آنچه از این اتاقها به بیرون درز میکند جملات فکر شده و برنامهریزی شده است و گاهی هم اشتباهی یا حاشیهای رخ میدهد که خوراک خبری خبرنگاران را تامین میکند. اما واقعیت هرگز از این اتاقها بیرون نیامده است. برای دریافتن واقعیت باید بیشتر خواند، بیشتر دید و بیشتر گوش داد. کتابهای خاطرات سیاستمداران میتواند نقاب از چهرهی آنها بردارد، بسیاری از ناگفتهها دربارهی سیاستمداران و تصمیماتشان از لابهلای سطرهای نوشتارشان بیرون میزند. کتاب خاطراتی که به دست یک سیاستمدار نوشته شده است میتواند معرف شکل تفکر او نیز باشد. بیشتر وقتها خاطرات زندگی سیاستمداران پس از پایان فعالیتشان منتشر میشود؛ اما کتاب فرستاده نوشتهی زلمی خلیلزاد سیاستمدار افغانی- آمریکایی خاطرات سیاستمداری است که هم اکنون فعالیت میکند و هنوز میتواند نقش پررنگی در بازی بزرگ جهان بازی کند.
درباره کتاب فرستاده
فرستاده؛ از کابل به کاخ سفید سفر من در جهانی متلاطم با عنوان اصلی the envoy:from Kabul to the white house,my journey through a turbulent world در سال ۲۰۱۶ نوشته شده است.
زلمی خلیل زاد در این کتاب خاطرات سالهای فعالیتش در عراق و افغانستان را نوشته و احساسات و تحلیلهای شخصیش را هم بازگو کرده است. کتاب زلمی خلیلزاد با پیش درآمدی آغاز میشود که سفر او ازکابل تا عراق برای تصدی سفارت آمریکا در عراق را روایت میکند. او در این بخش خاطراتش دربارهی بازگشت به افغانستان و دوران فعالیتش در این کشور را مرور میکند.
خلیل زاد در بخش اول کتابش زندگی خودش را از دوران کودکی روایت میکند. سپس دربارهی تحصیلات دانشگاهیش در بیروت و آمریکا صحبت میکند و ورودش به دنیای سیاست راتوضیح میدهد. در بخش اول کتاب با تمام فعالیت های زلمی خلیل زاد پیش از دولت بوش آشنا میشویم.
در بخش دوم کتاب او به دوران پر مسئولیت زندگیش در دولت جورج بوش اشاره میکند. در بخش سوم کتاب به نام آمریکا در جهان به دیدگاههای خودش دربارهی نقش آمریکا در پازل جهانی میپردازد ودر سخن آخر حرفهایش را جمع بندی میکند. زلمی خلیلزاد در این بخش جملهای میگوید که چکیدهی دیدگاههای اوست:« تاریخ کشور ما بارها و بارها نشان میدهد که شرط بستن جز روی آمریکا اشتباه است.»
نقد کتاب فرستاده
کتاب فرستاده کتاب جنجال برانگیزی است و پس از انتشار توجهات زیادی را به خود جلب کرده است. این کتاب، کتاب خاطرات نیست نقطه نظرات کسی است که برای سالهادر مرکز بسیاری از رویدادهای مهم بوده است. در فصلنامه سیاست خارجی ایران نقد مفصلی بر این کتاب نوشته شده است. در این نقد آمده است:«کتاب در بردارندهی اطلاعات دست اول از مداخله و فرآیند تصمیم سازی ایالات متحده آمریکا در افغانستان وعراق و همچنین در سازمان ملل است و نگاهی از درون به سیاستها و اقدامات آمریکا در منطقه پیرامونی ما در یکی از مهمترین دورههای زمانی این منطقه و کاستیهای آن دارد.» این نقد دربارهی دیدگاههای خلیلزاد ادامه میدهد:«خلیلزاد در راستای ارائهی راه حل برای هر منطقهای بر ضرورت حضور گستردهتر آمریکا به ویژه در حوزه نظامی به عناون یک قدرت برتر و یک قیم ین المللی اشاره میکند که بیانگر رویکردهای نومحافظه کارانهی اوست.»
همچنین این کتاب شخصیت زلمی خلیلزاد به عنوان یک سیاستمدار برجسته را به ما میشناساند. در نقدی که در سایت روزنامه ماندگار افغانستان منتشر شده به گرایش قومیتی خلیلزاد اشاره شده و اینکه او علاقهای به تشکبل یک دولت فراقومی در افغانستان نداشته است. در این نقد آمده است:« خلیلزاد با قدرت سیاسی و پشتوانهی امریکاییش از یکسو و خام بودن و فقدان دورنگری ائتلاف شمال و سیاستمداران تاجکتبار، به آسانی توانست که توافق هیأت روم را دور بزند و برخلاف توافق آنها و فشار آوردن بر ظاهرشاه، یک پشتون [حامد کرزی] را نامزد ریاستجمهوری کند.»
منتقدان معتقدند هرچند کتاب خلیلزاد نکات زیادی را دربارهی مسائل خاورمیانه به خصوص عراق وافغانستان روشن میکند بازهم یک روایت آمریکایی است. این روایت را کسی نگاشته است که خودش را یک شخصیت سیاسی بسیار مهم میداند و معتقد است همواره بهترین تصمیمات را در طول مسئولیتش گرفته است. خلیلزاد انتقاداتی هم به مقامات آمریکایی در کتابش داشته اما طرفهای دیگر ماجرا از جمله ایران را هم مورد حمله قرار داده است. واقعیت این است که برای روشن شدن واقعیت ماجرا باید روایتهای طرفهای دیگر درگیر در ماجرا را هم شنید.
در بخشی از کتاب فرستاده میخوانیم
دولت وحدت ملی نمیتوانست خود به خود تشکیل شود. ربیعی، مشاور امنیت ملی، پیامی از طرف سیستانی آورد که اصرار داشت من کمک کنم یک دولت وجدت تشکیل شود. مشهدانی و علاوی هر دو به من گفتند که از یک دولت وحدت حمایت میکنند. طالبانینیز این نظر را تایید کرد و بیان کرد که کردها و عربهای سنی میتوانند گروهی تشکیل دهند تا هرگونه نفوذ نامتناسب از طرف عربهای شیعه را متوازن کنند.
در عین حال، رهبران اسلام گرای شیعه ترجیح میدادند که ائتلافی شیعه و کرد تشکیل دهند تا گروههای عرب سنی و غیر مذهبی را از جرگه خارج کنند. جعفری (که انتظار داست همچنان نختست وزیر بماند) و حکیم اظهار کردند که ناگار پیروز شده اند. میتوانستم ببینم که ادامه دادن در این مسیرُ کردها و عربهای سنی را طرد میکند و خشونت فرقهای را دامن میزند.
چون داشتم برای تشکیل دولت وحدت تلاش میکردم به این نتیحه رسیدم که زمان حرکات جسورانهی سیاسی برای یاری رسانی به عربهای سنی است. من و کسی دوباره شورای مشاوره عرب سنی(همان گروهی که از ارتباطات خودشان با شورشیان استفاده کرده بودند تا مانع از بروز خشونت در روز انتخابات شوند) را دور هم جمع کردیم. در ان جلسه، رهبران عرب سنی ذهنشان درگیر چیزهایی بود که من بارها آنها را شنیده بودم: سو استفاده وزارت کشور از بازداشت شدگان؛ حملات ائتلاف به خانههای مردم؛ و نیروهای امنیتی عراق که گویی منحصرا از میان جامعه عرب شیعه به خدمت گرفته شده بودند.
در این زمان علاوی هم به من گفت که میتواند برای تشکیل جلسهای با فرماندهان شورش که علاقهمند به گفت و گو هستند، کمک کند. من و کیسی تصمیم گرفتیم آن را دنبال کنیم و رئیس جمهوریُ بوش به ما اجازه داد که با این بتکار عمل پیش برویم.
مطالب مرتبط:
معرفی کتاب رنگ گل نسترن
معرفی کتاب بازی احساس
نقد و بررسی کتاب آتش بازی
منبع: فیدیبو