نقاشی قهوه خانه ای چیست؟
نقاشيهايی كه در زمان ما به «نقاشي قهوهخانهاي» معروف شدهاند، شيوهاي خاص از هنر نقاشي و از رشته هنرهاي عامه و مردمي است كه زمينه و پيشينهاي بسيار كهن در ايران دارد. خاستگاه و زمينهساز اين هنر نقاشي، سنت كهن قصه خواني و مرثيهسرایي و تعزيهخواني در ايران بوده است و پيشينهاش به قرنها پيش از پديد آمدن قهوهخانه ميرسد. «در گذشتههاي دور، تاريخ ايران شاهد حضور جماعتي به نام سغديان بود. در اين فرهنگ خاص، افرادي تحت عنوان «گوسان» سمت نقالان آن دوران را بر عهده داشتند، كه در واقع همان راويان پردههاي نقاشي و يا به عبارت ديگر «پرده خوان» در نزد عموم بودند. اما در پیدایش آن بدین شکل باید اذعان داشت که با توجه به وجود برخي از نگارههاي استثنایي در دوره صفويه نظير «فالنامه شاه تهماسبي» كه بين سالهاي 947 و 957 هـ.ق صورت اتمام يافته است، ميتوان ريشه شكلگيري اين دسته از آثار را مرتبط به اين دوره دانست. «فالنامه شاه تهماسبي» داراي ويژگيهاي منحصر به فردي است كه در ديگر نگارههاي اين دوره كمتر ديده شده است.
نخست اينكه موضوع اين دسته از آثار اغلب قرآنی و يا مذهبی بوده و اين نشان از روح حاكم بر دربار و به ويژه شاه تهماسب دارد. ديگر اينكه ابعاد آن بيرون از اندازههاي متعارف نگارگري اين دوره است. ابعاد «فالنامه» 600×450 م.م و حدود پانزده سانتيمتر بزرگتر (از هر جهت در مقايسه با شاهكار عظيم اين دوره، «شاهنامه تهماسبي» بوده است.) وجود چنين ابعادي، اين فرضيه را تقويت ميكند كه اين قبيل آثار كمتر استفاده فردي و يا شخصي داشته و بيشتر به منظور نظاره جمعي و عمومي در دستور كار كتابخانههاي درباري قرار گرفته است. نيز برخلاف ديگر نگارههاي اين دوره كه اشعار و يا عنوان مجالس در درون فضاي تصوير نگارش شده است. در اين نگارهها، هيچ عنوان متن يا اشعاري ديده نميشود و فقط در برخي از نگارهها و با دستي ناشيانه و در زماني ديگر، در محلي كه شيطان تصوير شده است، آمده: «شيطان لعين». اين دسته از آثار، تدريجاً نگارگري را از قالب كتابت محض خارج ساخته و اين فرضيه را قوت ميبخشد كه اين قبيل نگارهها، آغازگر گونهاي از بيان تصويري است كه در دورههاي متأخر به پردههاي «درويشي» يا «قهوهخانهاي» منجر شده است.
دوره رونق و شكوفايي اين شيوه هنر نقاشي عامه در عصر قاجار، به ويژه از سالهاي آخر سلسله قاجاریه به اين سو، و در قهوهخانههاي شهرهاي بزرگ بوده است. از اين رو هم اين شيوه نقاشي، به «نقاشي قهوه خانه» معروف شده است. اكثر نقاشان مكتب قهوهخانه در خدمت قهوه خانه دارها بودند و به سفارش آنان نقاشي ميكردند، نقاشي براي اين نقاشان كاري سرگرم كننده و تفنني نبود، بلکه آنها از اين راه و از دستمزدي كه براي نقـاشيهاي خود ميگرفتند، زندگي را ميگذراندند. قهوهخانه، مركز فعاليّتهاي اقتصادي طبقات محروم و محلّ رفع مسائل كار و كارگريشان محسوب ميشد و به همهي مردم كوچه و بازار تعلق داشته و اكثر مسائل جامعه در آن جا مطرح و حل و فصل ميشد. محل نقّالي، مشاعره و سخنوري بود و همواره پاتوق و ميعادگاه هزاران كارگر و كارفرما بود و روزانه صدها قرارداد كار بين كارگران و پيمانكاران آن جا منعقد ميشد.
نقاشي قهوهخانه به طور عام، بازتابانندهي علايق، آمال، اسطورهها و اعتقادات ملّي و مذهبي حاكم بر اقشار متوسّط و پائين جامعهي شهري ايران است.
آثار نقـاشي نقاشان قهوهخانهاي را ميتوان از لحاظ موضوع كلي آنها، به دو دسته تقسيم كرد:
- نقاشيهاي مذهبي
- نقاشيهاي غير مذهبي (که خود شامل دو بخش میباشد):
نقاشی های مذهبی: مجموعه آثارنقاشی از چهرههاي پيشوايان و بزرگان دين و مذهب و صحنههايي از جنگها و نبردهاي معروف پيغمبر اسـلام (ص) و حضرت اميرالمؤمنيـن (ع) و وقايع كربلا را در بَر ميگيرد.
تصویر1- یک نمونه نقاشی قهوهخانهای با موضوع عاشورایی، بار یافتن حضرت مسلم نزد امام حسین(ع)، اثر حسین قوللرآقاسی
نقاشی های غير مذهبی: مجموعهاي بزرگ از داستانهاي رزمي و بزمي ايراني را شامل ميشود كه حاوي رخدادهاي افسانهاي و حماسي و تاريخي و چهرههایي از شاهان و قهرمانان شاهنامه و صحنههايي از ميدانهاي نبرد و عرصههاي عشقورزي و دلدادگي قهرمانان و بزمگاههاي پادشاهان است. (تصویر2 و3)
تصویر2- نقاشی قهوه خانه ای با موضوع داستان رستم و سهراب اثر منصور وفایی
تصویر3- نقاشی قهوه خانه ای با موضوع ورود حضرت یوسف به مجلس زلیخا، اثر جواد عقیلی
پيشكسوتان نامدار اين مكتب نقاشي مردمي، عبارتند از دو نقاش به نامهاي استاد «حسين قوللر آقاسي» و «محمد مدبّر» بودند. حسين قوللر آقاسي در چهرهسازي و خلق قهرمانان و صحنههاي رزمي و بزمي شاهنامه و محمد مدبر در ساختن پردههاي نقاشي از چهرههاي حماسهسازان تاريخ مذهب تشيّع و وقايع ديني مهارت و ورزيدگي فراوان نشان دادهاند. پس از قوللر آقاسي و مدبر، شاگردانشانمانند فتحاله قوللر آقاسي، پسر خوانده حسين قوللر آقاسي و عباس بلوكيفر و حسن اسماعيل زاده، حسين همداني، احمد خليلي و محمد فراهاني و ... سبك و شيو ه كار اين دو استاد را در نقاشي مذهبي و غيرمذهبي روي پرده و بوم ادامه داده و زنده نگه داشتهاند.
این هنر،اصولاً نقاشي خياليسازي هنري است، روايي و به سير داستان يا حماسه در فضاي تصويري ميپردازد. نقاشيهاي قهوهخانه، يك نوع نقاشي ذهني و خيالي و متكي بر احساس و برداشتهاي هنرمند از بنمايههاي داستانهاي حماسي و ملي ايرانيان و داستانهاي مذهبي و واقعههاي تاريخي روز عاشورا در صحراي كربلاست. اين هنر فاقد هرگونه عمقنمايي است و هندسه مناظر و مرايا در آن لحاظ نميشود. فضا، در اين آثار بيشتر براساس موضوع و شخصيت برنامهريزي و تبيين شده و از منظر تركيببندي در قالب تركيبهاي «مقامي» قرار ميگيرد. (تصویر3)
تصویر3- یک نمونه پرسپکتیو مقامی در نقاشی قهوه خانه ای، منسوب به یک مرد ناشنوای ایرانی با تخلص «لال»
انبياء و امامان با اعتماد به نفس و در حالتي موزون و با وقار نقاشي شدهاند، در حالي كه اشقيا و نابكاران در فضايي مضطرب و ناآرام تصوير شدهاند. در پردههاي مذهبي، برخلاف پردههاي بزمي، از نقشهاي تزیيني كمتر استفاده شده است. حركت اغلب اين پردهها از چپ به راست صورت گرفته و طبيعت عموماً در قالب صحراي خشك و لميزرع عراق و عربستان معرفي شده است.
نقاشی قهوه خانهای به رعایت تکنیک خاص خود و اسلوب خودجوش ایرانی تکیه دارد و مستقیما از ذهن نقاش بدون استفاده از مضامین خارجی نشأت می گیرد. نقاش در این سبک با عدم پرداخت دقیق به آناتومی و پرسپکتیو، چهرههایی را می آفریند که کاملا زائیده تفکر اوست.این نقشها، ترکیبی از واقع گرایی و خیال پردازی در ارائه پهلوانی، حق جویی و حق گرایی است.
مطالب مرتبط:
نمایش اوبلوموف ؛ برای آنها که عاشق تنبلی هستند
اعطای نشان ایسفا به "پرویز کیمیاوی"، کارگردان مطرح سینمای ایران
بررسی تابلوی مرگ مارا اثر ژاک لوئی داوید
۷ رمان برتر "فئودور داستایوفسکی"
منبع: darnia