"من بالغ" در درون افراد چیست ؟
در درون هر کس نیرویی نهفته است که می توان از آن به عنوان عقل ؛ منطق و مصلحت برای خود با واقعیت ها نام برد؛ به این جنبه از شخصیت « بالغ » گفته می شود که ارتباطی به سن و میزان تحصیلات ندارد و شامل توجه به واقعیت موجود و جمع آوری اطلاعات ؛ بررسی و نتیجه گیری منطقی می شود.
تا پیش از ۱۰ ماهگی ؛ کودک حرکات خود را از روی فکر انتخاب نمی کند و نمی تواند اطرافیان و محیط خود را بسنجد. او هیچ گونه قدرت رهنمونی ندارد و آن چه را که پیش می آید ؛ می پذیرد ؛ اما بعد از حدود ۱۰ ماهگی تجربه حرکت کردن را آغاز می کند ؛ هم چنین می تواند اشیا اطراف خود راشناسایی کند؛ تحرک داشته باشد و متوجه شود که می تواند کارها را با آگاهی و فکر خود انجام دهد. این فرایند شروع پیدایش حالت « بالغ » شخصیت است. بر طبق نظریه تحلیل رفتار متقابل ؛ درون « کودک » یک « بالغ » اولیه وجود دارد که « پروفسور کوچولو » نام گذاری شده و قسمتی از حالت شخصیتی «کودک » است که با هسته درون ارتباط دارد؛ به همین دلیل پیام های احساسی را از روش های مختلف دریافت می کند و بدون احساس ناراحتی وجدان یا ترس از ارزش ها و قالب ها ؛ توانایی خلق و درک مستقیم امور را دارد. افرادی که در بزررگسالی وسیله ای ابداع یا اختراع می کنند ؛ از خلاقیت « پروفسور کوچولو » بهره می گیرند.
به عبارت دیگر همزمان با رشد کودک و علاوه بر « پروفسور کوچولو» بخش مستقلی به نام « بالغ » در شخصیت شکل می گیرد. در سال های اولیه زندگی
« بالغ » متزلزل است و به آسانی دستورهای « والد » را می پذیرد یا اسیر احساسات و ترس های « کودک » است. کودک نوپا از طریق « بالغ » می تواند زندگی را آن طور که به او یاد داده اند؛ یعنی « والد » و به آن صورت که خودش احساس کرده ؛ یعنی « کودک » بررسی کند؛ اما سر انجام توسط « بالغ » زندگی را آن طور که وجود دارد ؛ کشف و استنباط کرده و نسبت به آن تصمیم گیری کند.
عملکرد « بالغ » مانند عملکرد یک رایانه در ارزیابی احتمالات است و بیشتر از آن که به صورت مستقل و خودکار عمل کند ؛ بر اساس نیاز سایر حالت های شخصیتی یا حالت های خود یعنی « کودک » و « والد » عمل خواهد کرد. به این ترتیب « کودک » برای اتخاذ تصمیم های بهتر؛ افزایش خلاقیت و شادابی ؛ اطلاعات را جمع آوری کرده و « والد » نیز داده ها را در اثبات صحت عقاید خود به کار می گیرد؛ اما در مورد تفاوت « بالغ » با رایانه این نکنه قابل ذکر است که « بالغ » بر خلاف رایانه ؛ اغلب در دسترس و آماده به کار است ؛ حتی اگر نادیده گرفته شود. عملکرد « بالغ» بر مبنای سیستم عصبی بدن بوده ؛ در نتیجه منبع مستقلی از انرژی برای بررسی ؛ تحلیل دنیای اطراف و پردازش داده ها محسوب می شود. اگر چه « بالغ » خود مولد نیرو نیست ؛ ولی برای رفع نیازهای «کودک » یا « والد» ضروری است.
برخی از شاخه های مکتب تحلیل رفتار متقابل ؛ بر این باور هستند که « بالغ » عملکردی کاملا مستقل و طبیعی دارد ؛ همچنین می تواند با اتخاذ تصمیم های ضروری در مورد چگونگی رفتارها و به اجرا در آوردن آن ها حتی بر خلاف مخالفت های « کودک » یا « والد » ؛ کنترل جنبه های اجتماعی شخصیت فرد را در دست داشته باشد. با این وجود آزمایش های بالینی نشان می دهند که مخالفت « کودک» ؛ قدرت « بالغ » را محدود می سازد. در اصل بخش هوشیار شخصیت که بیشتر در حیطه « بالغ » قرار می گیرد ؛ بروز رفتارهایی خاص را بر می انگیزد و بخش ناهوشیار که بیشتر در حیطه عملکرد « کودک» است؛ مایه تضعیف این رفتارها خواهد شد.
به عنوان مثال :
- فردی که به توصیه « بالغ» با انجام برخی رفتارها ؛ سعی در ایجاد ظاهری دوستانه از خود داشته باشد؛ خستگی و کسلی در او قابل مشاهده است.
- مادری که سعی می کند با انجام رفتارهای حمایت کننده « اما بدون رضایت از انجام این کار » به پرورش کودکان خود بپردازد ؛ عدم لطافت در حرکات خود و تا حدودی خشونت موجود در صدایش را نمی تواند پنهان کند.
از نکاتی که باید به آن ها توجه کرد؛ این است که « بالغ » بدون همکاری لازم با « کودک » قادر به کنترل برخورد های اجتماعی در هر شرایطی نیست ؛ به این ترتیب موفقیت نداشتن در کنترل یک رفتار اجتماعی بیشتر از آن که ناشی از عدم برنامه ریزی با بی کفایتی « بالغ » باشد ؛ ناخشنودی « کودک» از شرایط موجود را می رساند.
به چند مثال از حالت شخصیتی « بالغ » توجه کنیم:
۱.فکر می کنم امروز به علت مشغله زیاد نتوانم به دیدن تو بیایم.
۲.اگر فردا باران نیاید به مسافرت می رویم.
۳.این غذا را چطوری درست می کنی ؟!