معرفی کتاب فواید گیاهخواری - صادق هدایت
از ایمانوئل کانت، فیلسوف عصر روشنگری نقل شده است:
«به من بگو چه میخوری به تو میگویم کی هستی.»

درباره کتاب فواید گیاهخواری
کتاب «فواید گیاهخواری» اثری خاص و متفاوت از سایر آثار «صادق هدایت» نویسندهی بزرگ ایرانی است که نخستین بار در سال 1306 منتشر شد. این اثر دربارهی روحیهی انسان و تغییر موضع آن نسبت به آزار و کشتار حیوانات است که در آن به مقالات علمی آن زمان بسیار اشاره شده است. او این اثر را با کلام امام علی (ع) که فرمودهاند: «شکمهای خودتان را مقبره حیوانات نسازید.» آغاز کرده و دیدگاه خودش دربارهی رژیم گیاهخواری را عنوان کرده است. این نویسنده بر این باور است که دلیل جنگطلبی و خونریزی، بیعاطفگی بیاحساسی از زمانی در انسان شکل گرفته که جسمش با گوشتخواری عجین شده است. او معتقد است: «چیزی که اهمیت دارد، باید دانست روی زمین ما که پر از محصولات طبیعی است با احتیاجات خودمان سنجیده و مابین خوراکها رنگبهرنگ ببینیم کدام یکی ازنقطهنظر تغذیه طبیعیتر، اخلاقیتر و سالمتر و بالاخره بر سایر خوراکها برتری دارد.»
در بخشی از کتاب فواید گیاهخواری میشنویم
انسان هميشه پرستش پیچیدگی و ظاهرسازی را میکند. هرچه آسان و طبیعی است به چشم او خوار میآید. ازاینرو زندگانی را پیوسته دشوار نموده، گمان میکند به خوشبختی خواهد رسید؛ درصورتیکه همیشه از او گردان است. خوراک چیزی است که به منتها درجه پیچیدگی رسیده؛ طبیعت نشان میدهد که انسان باید از میوه و نباتات خام زندگانی بنماید. پختن یعنی خراب کردن و از حال طبیعی خارج کردن خوراکها يا برای این است که مزه آن را بپوشاند؛ مثل گوشت تا به ذائقه فاسد شده ما لذت بکند و تمام اینها نتایج بدی برای سلامتی خواهد داشت.
پختن، خوراک را از حالت طبیعی خارج کرده ماده حیاتی «ویتامین» را که در آن وجود دارد میکشد و برای بدن یک تفاله خوراک پخته شده که در آن زهرهای کشتار تولید میشود باقی میگذارد. بدن انسان از گروه بیشمار ذرات کوچک زنده تشکیل شده که پهلوی یکدیگر قرار گرفتهاند. همه موجودات، خوراک زنده میخورند. همه طبیعت زنده است. همانطوری که برای نشو و نما و نگهداری بدن، عناصر مادی لازم میباشد، برای نگهداری زندگانی حیاتی و روحی، انسان محتاج است به جذب نمودن خوراک زنده؛ یعنی خام و نپخته و از نرسیدن آن ماده حیاتی روح پژمرده شده، قوای حیاتیه سست و ناتوان میگردد؛ چنانکه از نخوردن غذا بدن ضعیف میشود. پسروی زمین زندگانی نگهداری زندگانی را مینماید. این ماده در همه هستیهای روی کره ما وجود دارد و برای اینکه داخل بدن انسان بشود تنها در گیاهها تجزیه و ترکیب آن صورت میگیرد. حیوانات گیاهخوار مستقیماً این ماده را از نباتات میگیرند و جانوران درنده از گوشت زنده حیوانات دیگر اخذ مینمایند. پختن، زندگانی را نابود کرده و یک تفالهای را به بدن میدهد که همه قوت حیاتی خود را ازدستداده است و تنها بدن، آنهایی را که نیمهجان هستند به کار میبرد و قوای خود را به این وسیله مرمت میکند.
هیچیک از موجودات، خوراک خود را نمیپزند یا نمیکشند؛ اما انسان دقت کاملی در این کار مینماید؛ چنانکه فیزیولوژیست ایرلندی، «گریوز» انسان را یک حیوان طباخ توصیف میکند و گویا همین را دلیل برتری خود بر سایر جانوران میداند؛ درصورتیکه این رفتار برخلاف قوانین طبیعت است و ازاینرو بدن او هیچوقت قوای لازمه را نگرفته، بهعلاوه یک مقدار زیاد از زهرها داخل آن میگردد و هرگاه از آبمیوه خام و سبزیها آخشیجهای زندگی به آن نرسد، بدون شک خواهد مرد.
آتش است که انسان به کمک آن، خوراکهای عجیبوغریب و نتراشیده که خام نمیتواند لب بزند، پخته و میخورد.
مطالب مرتبط:
نقد و بررسی کتاب گروه محكومين
معرفی کتاب رهآورد هند - صادق هدایت - برگردان هفت متن پهلوی به فارسی
مسحوران مهتاب؛ از فاکنر تا هدایت
معرفی کتاب بوف کور نوشته صادق هدایت
منبع: فیدیبو