معرفی و بررسی کتاب یک زندگی
فلسفه یکی از مهمترین علوم روز شناخته میشود. فلسفه علمی است که مسائل زندگی را مطرح میکند و به همین دلیلاست که خواندن این علم برای برخی از خوانندگان سخت است. اگر شما هم در دستهی خوانندکانی قرار دارید که به فلسفه علاقمندید اما نمیدانید که فلسفه را باید از کجا آغاز کنید و این کتاب میتواند برای شروع مطالعهی فلسفه گزینهی مناسبی باشد.
چرا باید کتاب یک زندگی را خواند؟
کتاب یک زندگی دربارهی آثار تفکرات یکی از مهمترین فیلسوفان قرن بیستم است. در این کتاب شما با این فیلسوف بزرگ آشنا میشوید و دربارهی تاثیر فلاسفهی بزرگ بر زندگی او آشنا میشوید. این کتاب مناسب کسانی است که میخواهند با ژیل دولوز آشنا شوند. مترجمان این کتاب با دقت و وسواس خاصی این فصول این کتاب را کنارهم گذاشتهاند تا این کتاب را به بهترین شکل قادر باشد تفکر و فلسفهی ژیل دلوز را توضیح دهد.

دربارهی کتاب یک زندگی اثر ژیل دولوز
کتاب پیش رو حاصل قطعهقطعه کردن چندین کتاب گزیدهی مقالات از ژیل دلوز و مفصلبندی دوبارهی آنها برمبنای فصول نو است. آنچه ما را به این شکل از قطعهقطعه کردن چند کتاب و مفصلبندی دوبارهشان در کتابی نو وا داشت منسجم نبودن مباحث طرحشده در هر کتاب برای خوانندهی فارسیزبان بود. کتابهایی که زیرعنوان «گزیدهی مقالات، یادداشتها، مصاحبهها، و غیره» را بر پیشانی خود دارند، معمولاً به گردآوری پارهای از مقالات یک فیلسوف در یک دورهی فکری ده یا بیستساله میپردازند و در نتیجه، شناخت تکهپارهای از هستیشناسی و روششناسی او به دست میدهند. به یک معنا، با توجه به حجم کار انجامشده در این کتاب، میتوانستیم آن چند کتاب را ترجمه کنیم، اما ترجیح دادیم که، بهجای ارائهی تصویری تکهپاره از دلوز، به تدقیق تفکر او در موقعیت حاضر وفادار بمانیم.
مروری بر فصلهای کتاب یک زندگی
مترجمان کتاب دربارهی بخشبندی کتاب نوشتهاند: «جفرافیای کتاب حاضر از یازده فصل تشکیل شده است: فصل اول تا پنجم به اسپینوزا، نیچه، هیوم، برگسون، و فوکو اختصاص یافتهاند؛ یعنی به فیلسوفانی که نهتنها خود دلوز کتاب یا کتابها و مقالاتی را به هر کدام اختصاص داده است. بلکه هر یک به نحوی بنیانهای تفکر او را شکل میدهند. فصلهای ششم و هفتم به بکت و اسکیزوکاوی میپردازند و به دورهی همکاری مشترک ژیل دلوز با فلیکنس کتاری اختصاص دارند. فصل هشتم به لایبنیتس اختصاص یافته است. دلیل قرار دادن لایبنیتس در این بخش از کتاب (و آن هم پس از اسکیزوکاوی, و نه در کنار اسپینوزا، هیوم، و...) به سیر تفکر خود دلوز بازمیگردد: گرچه لایبنیتس در سرتاسرآثار دلوز حضوری زنده دارد، اما وسوسهی نوشتن کتابی مختص به او در دورهی واپسین تفکر او رنگ واقعیت به خود میگیرد. فصل نهم، یعنی فلسطین، در برگیرندهی تنها متونی است که دلوز در آنها به موقعیت مهم و حیاتی فلسطین پرداخته است و از همین رو واجد اهمیت فراوانی در فهم حیات سیاسی وی هستند. فصل دهم،در برگیرندهی مقالات و یادداشتهای پراکندهای است که گرچه قابلیت گنجانده شدن در فصلهای مزبور را نداشتهاند، اما اهمیت بنیادینی در تفکر وی دارند؛ از آن جمله یادداشت بسیار مهم «امر بالفعل و امر نهفته» است، که البته به زعم اریک آلیه، دوست و شاگرد دلوز و گتاری، میتوان آن را یک «چرکنویس» دانست. فصل یاردهم و تکمقالهاش را نیز اغلب وصیتنامهی فلسفی دلوز نامیدهاند؛ متنی که نهتنها سرتاسر پروژهی فلسفی وی در ترسیم صفحه / نقشهی درونماندگاری را به بهترین شکل بیان میکند. بلکه از یک سو، پیوند تنگاتنگی با یادداشت نیمه کارهی مورد اشاره؛ یعنی «امر بالفعل و امر نهفته» دارد. و از سوی دیگر یادآور واپسین قطعه از کتاب ارادهی قدرت، اثر نیمه کاره و واپسین فریدریش نیچه است. در ضمن, باید اشاره کنیم که دلوز در واپسین سالهای عمر خود در حال نوشتن کتابی بود به نام عظمت مارکس، که تنها دو بخش آن پیش از خودکشی وی نوشته و منتشر شد؛ یکی همان یادداشت «امر بالفعل و امر نهفته». که در فصل دهم این کتاب آمده است. و دیگری یادداشت بسیار مهم «درونماندگاری: یک زندگی...» در فصل یازدهم. دستآخر این که. برای مطالعهی جغرافیای دقیق کتاب حاضر میتوانید به بخش کتابشناسی مراجعه کنید.»
در بخشی از کتاب یک زندگی میخوانیم
فوکو کار خود را «مطالعاتی در تاریخ» میداند، اگرچه آن را با «کار یک تاریخنگار» معادل نمیگیرد. او کار یک فیلسوف را انجام میدهد، اما روی فلسفهی تاریخ کار نمی کند. اصلاً اندیشیدن یعنی چه؟ فوکو هرگز با هیچ مسئلهی دیگری بهجز این سروکار نداشته است (و همین جا نیز به هایدگر مدیون است). و امر تاریخی؟ امر تاریخی صورتبندیهای چینهبندیشده و ساختهشده از چینههاست. اما اندیشیدن یعنی رسیدن به مادهای چینهبندینشده، جایی بین لایهها در درزها و شکافها. اندیشیدن رابطهای اساسی با تاریخ دارد، اما به همان اندازه تاریخی است که ابدی. اندیشیدن به امر نابههنگام نزد نیچه نزدیکتر است: اندیشیدن به گذشته علیه حال - که امری پیشپافتاده، نوستالژیایی محض، و گونهای رجعت بیش نبود اگر بیدرنگ نمیافزود: «و امیدوارم، به نفع زمانی در راه.» شدنی از اندیشه وجود دارد که از خلال صورتبندیهای تاریخی میگذرد. آنها را همچون همزادشان درمینوردد و در عینحال هیچ شباهتی با آنها ندارد. اندیشیدن باید از خارجِ انديشه بیاید و در عینحال، از درون آن تولید شود - مادون چینهها و ماورای آنها. «تا چه اندازه رسالت انديشه که به تاریخ خویش میاندیشد، میتواند انديشه را از آن چه در سکوت میاندیشد، جدا سازد و آن را قادر به نوعی اندیشیدن متفاوت سازد.» «متفاوت اندیشیدن» در راستای سه محور متفاوت نشاندهندهی کار فوکو است؛ این محورها یکی پس از دیگری کشف شدند: ۱. چینهها در مقام صورتبندیهای تاریخی (دیرینهشناسی)؛ ۲. خارج در مقام فراسو (استراتژی) و ۳. داخل در مقام زیرچینه (تبارشتاسی). فوکو اغلب خوش داشت بر نقاط عطف و گسستهای کار خویش تأکید نهد. اما این تغیبرات در جهت، حقاً به این نوع کار تعلق دارند، درست همانطور که آن گسستها متعلق به روشاند و تمام اینها در ساختن سه محور، یعنی آفرینش مختصات نو نقش دارند.
مطالب مرتبط:
بررسی کتاب فلسفی عدالت چه باید کرد؟
نقد و بررسی کتاب تاریخ فلسفهی راتلج
معرفی کتاب فلسفی دروغ/اراده آزاد
معرفی کتاب فلسفهای برای زندگی
معرفی رمان خارجی کافهای به نام چرا
منبع: فیدیبو