بخواهیم و تلاش کنیم کسی شویم. در بسیاری از آموزههای ما شاید آنطور که باید به ما آموزش داده نشده است که برای دستیابی به پست، مقام، جایگاه بالاتر و پول بیشتر تلاش کنیم. در برخی موارد حتی این خواستهها مورد نکوهش قرار گرفته است؛ در صورتی که در آموزههای ارزشمند دینی، علمی، جامعهشناختی، انسانشناسی و روانشناسی به هیچ عنوان این موارد نباید مورد نکوهش قرار بگیرند. یعنی ما باید به خواستههای درونی خودمان و به ندای درونمان گوش فرا دهیم. اگر از امروز تصمیم بگیریم آنچه که دوست داریم بشویم و در این مسیر دوست داشتن خدا، خلق و خود را فراموش نکنیم و در نظر بگیریم، بدون تردید میتوانیم انسانی متفاوتتر از امروز بشویم. اشکال اینجاست که در بسیاری از موارد فکر میکنیم که اگر ادعا کنیم یا به دیگران بگوییم که میخواهیم کسی شویم این نشان از خودخواهی، جاهطلبی یا زیادهخواهی ماست. خداوند متعال ما را آفریده است برای اینکه قلهها را فتح کنیم و با فتح قلهها دست دیگران را هم بگیریم و آنها را هم به قلهها برسانیم و به جایگاه والای اشرف مخلوقات برسیم. یکی از این قلهها، قله ثروت، دارایی و مادیات است که باید با درایت، علم و آگاهی به سمت فتح این قله برویم.
به جای مدرک، دنبال تخصص باشیم. تقریبا بیشتر افرادی که در اطراف ما زندگی میکنند، افرادی هستند که دارای مدرک تحصیلی بالایی هستند. ولی در یک آمارگیری ساده میتوانیم این افراد را غربال و برجستهها و شایستهها را جدا کنیم. انسانهای بزرگ و برجسته کسانی هستند که کنار مدرک تحصیلی دارای تخصص و مهارت هستند. همین الان افرادی که پولدار هستند تقریبا بیش از ۹۰ درصد این افراد در یک رشته کاری به طور خاص زبانزد هستند. در یک حرفه سالهاست که زحمت کشیدهاند، پادویی و شاگردی کردهاند و امروز استاد شدهاند. جالب است در بیشتر این موارد شما شاید تحصیلات آکادمیک و تحصیلات بالا راهم مشاهده نکنید. چرا که آنها زمان را صرف یادگیری در دانشگاه محیط و جامعه کسب و کار کردهاند اگر ما هم میخواهیم ثروتمند شویم یکی از راههای طرز فکر ثروتمندان این است که باید کار کنیم تا یاد بگیریم. باید عمل کنیم تا پخته شویم. باید تجربه کسب کنیم تا ثروت به دست بیاوریم. آنها میگویند پول را در کف کارگاهها میتوان پیدا کرد. کسی در کف کارگاه میتواند پول پیدا کند که کار بلد باشد. کاربلدبودن همان متخصصبودن است. اگر من و شما دانش داریم، مدرک داریم ولی پول نداریم اشکال اینجاست که تخصص نداریم.
افراد خوش فکر ثروتمندان را تحسین می کنند. هر عملی را عکس العملی ست. اگر بخواهیم ساده و معمولی بگوییم می توانیم بگوییم اگر چیزی، رفتاری، دارایی، شخصی را دوست داشته باشیم به تدریج مثل او می شویم. یکی از نگرش هایی که باید در خود اصلاح کنیم، نگرش دوستداشتن افراد ثروتمند است که شما آن چه را که دوست داشته باشید یا مثل آن میشوید یا مثل آن رفتار میکنید. افراد ثروتمند ویژگی خاصشان این است که افرادی را که از آن ها بیشتر دارند، دوست دارند. اگرچه در پنهان و در درون خود با آنها رقابت میکنند؛ ولی آن ها را دوست دارند و تحسین می کنند و نکوهش نمی کنند. سری به خودمان بزنیم آیا ما افراد ثروتمند را، کسانی که از ما بیشتر دارند، کسانی را که خودروی چند میلیونی دارند، خانه چند صد میلیونی دارند، نکوهش می کنیم؟ آیا به آن ها حسادت می کنیم؟ یا آن ها را دوست داریم و آن ها را تحسین میکنیم؟ اگر آن ها را تحسین نمی کنیم پس طرز فکر و نگرش مان را باید تغییر دهیم. از امروز کسانی را که از ما بالاتر هستند و بیشتر دارند، تحسین کنیم تا انعکاس آن به خودمان برگردد و وقتی به خود ما برگردد حال ما و نگاه ما مثل آن شخص می شود. با تمرین های کوچک می توانیم سکوهای بزرگ را فتح کنیم. یکی از این تمرین های کوچک تغییر نگرش و طرز فکرمان در مورد افراد پولدار است. ساده بگویم این نسخه را اگر انجام دهیم تغییرات زیادی حتی در زندگی شخصی ما رخ خواهد داد. اگر از امروز ثروتمندان را تحسین کنیم و بگوییم حتما لیاقتش را داشته اند، حتما تلاش کرده اند، حتما شایستگی لازم را کسب کرده اند شاهد تغییرات چشمگیری در زندگی خود خواهیم بود.
بلندپروازی را بیاموزیم. عجیب است در بسیاری از موارد میشنویم که میگویند: فلانی چقدر بلند پرواز است. یعنی با لحن منفی میگویند. در صورتی که در جوامع توسعهیافته بلندپروازبودن یکی از ویژگیهای مثبت است. ما اگر فرزندمان بلندپرواز باشد از او ایراد میگیریم و جالب اینجاست که در قبال آن انتظار داریم که فرزندمان موفق شود، ثروتمند، پولدار، مشهورو… شود. یکی از اسرار موفقشدن و ثروتمندشدن و شاخصشدن این است که بلندپرواز باشیم. بیاییم اگر تا به حال بلندپرواز بودهایم و پنهان کردهایم؛ اکنون آشکارا فریاد بزنیم و بگوییم من بلندپرواز هستم و از بلندپرواز بودن نمیترسم و اگر بلندپرواز نبودهایم، روحیه بلندپروازی صحیح را در خود پرورش دهیم و یاد بگیریم. چرا که تقریبا تمامی افراد ثروتمند کسانی هستند که بلندپروازانه همچون عقاب فکر میکنند و فکر میکنند که روزی آنها بیش از آن است که همچون مرغی بر زمین نوک بزنند و در بین خاک دنبال روزی خود بگردند. آنها تصورشان بر این است که ما عقاب هایی هستیم که باید در آسمان پرواز کنیم و در بالاترین نقاط به دنبال روزی خود بگردیم و بعد ، بهترینها را انتخاب کنیم. کسی که نمیتواند پرواز کند و اوج بگیرد نمیتواند بهترینها را به دست بیاورد. بیاییم بلند پروازی را یاد بگیریم و با افتخار بگوییم میخواهم یک آدم بلند پرواز شوم.
ثروت آفرینی را به دیگران بیاموزیم. یکی از راه هایی که می توانیم بهتر یاد بگیریم این است که یاد بدهیم. همواره در آموزش این مطرح است که وقتی شما چیزی را یاد می دهید خودتان را اصلاح می کنید و خودتان بهتر یاد می گیرید. در دوران مدرسه، خوب یادمان هست که معلم مان برای این که ما قوی تر شویم به ما تکلیف میداد که به فلان همکلاسی فلان درس را خوب یاد بدهیم و ما زمانی که میخواستیم به همکلاسی مان آموزش بدهیم، خودمان بهتر یاد میگرفتیم. ثروتمندان کسانی هستند که برای درآمد بیشتر و کسب ثروت بیشتر، به دیگران همواره آموزش میدهند که چگونه ثروت کسب کنند. چرا که وقتی خودشان مشغول یاد دادن به دیگران می شوند گاهی اوقات روی سخن را به سمت خود بر می گردانند و قبل از آن که به دیگران بگویند خودشان از خودشان می پرسند که چرا من نباید آن چه را که می گویم انجام دهم و از طرف دیگر معلم ها همیشه چیزی را که از رفتار، ادب، کردار به بچهها می گویند، خودشان انجام می دهند. چرا که نمی خواهند بچه ها بگویند پس چرا خودتان انجام نمی دهید. ثروتمندان با آموزش ثروت آفرینی به دیگران احساس بزرگی می کنند. احساس بزرگی یعنی اعتماد به نفس و اعتماد به نفس یعنی عملکرد بهتر. عملکرد بهتر یعنی بهرهوری بیشتر و بهرهوری بیشتر یعنی سود بیشتر و سود بیشتر یعنی ثروت بیشتر.
هم سخنی با ثروتمندان. یک اصل وجود دارد که اگر می خواهید آتش را خاموش کنید به آتش نزدیک شوید. تفاوت آتش نشانان با مردم عادی در مقابله با آتش در این است که مردم عادی از آتش فرار می کنند. ولی آن ها به آتش نزدیک می شوند و پس از خاموش شدن آتش، قهرمان، آتش نشان است و مردم عادی برای آن ها کف می زنند. بسیاری از ما ناخواسته از افراد پولدار و ثروتمند فاصله می گیریم. چرا که فکر می کنیم آن ها با ما متفاوت هستند، آن ها از ما برتر و بالاتر هستند؛ در صورتی که در واقع این گونه نیست. در تحقیقات انجام شده بسیاری از افراد پولدار گفته اند که مردم از ما فاصله می گیرند، مردم به دلیل حسادت، به ما طور دیگر نگاه می کنند و مردم ما را دوست ندارند چرا که ما ثروتمند تر از آن ها هستیم. این واقعیت را برای شما روشن کنم که ثروتمندان همانند ما هستند، احساسات و عواطف آن ها مثل ماست و این فقط ما هستیم که با برخوردهای واکنشی خود، آنها را نسبت به خود حساس می کنیم و با فاصله گرفتن از آنها از تجربیات شان محروم می شویم. به ثروتمندان نزدیک شویم؛ نه برای این که پول آنها را به دست بیاوریم. بلکه از طرز فکر، نوع نگاه، سبک زندگی و نحوه کارکردن شان یاد بگیریم. بسیاری از ثروتمندان دوست دارند که ما با آن ها نشست و برخاست داشته باشیم و به آنها نزدیک شویم و دوست دارند که تجربیات خود را در اختیار ما قرار بدهند. ولی اگر گاهی اوقات می بینیم که آن ها از ما فاصله میگیرند به این علت است که ما می خواهیم ثروت آن ها را بگیریم. ما می خواهیم چون آن ها پولدارهستند، پول آن ها را بگیریم. این طرز فکر را باید از خود دور کنیم. ما باید طرز فکر و اندیشه آنها را یاد بگیریم.
به دنبال علاقه مان برویم. شاید تیتر ما کمی عاشقانه باشد ولی در کسب و کار، کسی که عاشق کسب وکار است و می خواهد برای رسیدن به تکامل و تعالی و کمک به خلق ثروتمند شود، کسی که شب و روز فکرش این است که ثروتمند شود، ولی این فکر و خواسته را در درون خود کنترل می کند و به نوعی تا کنون کشته است، باید از امروز به روش دیگری عمل کند. برخیزیم و به دنبال آن چه عاشقش هستیم برویم. ثروتمندان بی محابا و بی پروا می گویند من عاشق ثروت هستم ولی اسیر و برده ثروت نیستم می گویند: عاشق پول هستم چرا که پول می تواند بسیاری از مشکلات من را حل کند. پول می تواند بسیاری از مشکلات اطرافیان من و جامعه من را حل کند، پول میتواند به من کمک کند که به جای این که نگران یک لقمه نان باشم، نگران مسایل دیگر باشم و به چیزهای کوچک فکر نکنم. آن ها شجاعانه میگویند که من از کودکی مشغول کسب و کار بودم برای این که ثروتمند و کارفرما شوم و به جای این که استخدام شوم، استخدام کنم. به جای حقوق بگیربودن، حقوق پرداز باشم. این جملات را با وزن بخوانید؛ با اقتدار بخوانید من می خواهم این گونه باشم. من عاشق ثروت سازی و عاشق کسب و کار هستم و من برای این که به این نقطه برسم از هیچ تلاشی دریغ نخواهم کرد.