بررسی کتاب فلسفه ی هنر
از ابتدای تاریخ بشریت هنر همیشه یکی از عناصر جداناشدنی زندگی بشر بوده است. بشر از همان آغازین روزهای تمدن با کشیدن طرحها و نقاشیهایی بر روی دیوارهی غارها سعی در خلق هنر داشته است. هنر اما به معنای کنونیاش سالها بعد از پیدایش انسانهای اولیه آغاز شد و در قرن شانزدهم تا هجدهم میلادی به اوج خود رسید. دقیقاً در همین دوران بود که سؤالی تحت عنوان فلسفهی هنر مطرح شد. اما این سؤال تا سالها بیپاسخ ماند. اکنون بعد از گذشت بیشتر از چهارصد سال از طرح این سؤال ژان لاکست در کتاب فلسفهی هنر سعی در پاسخ به این سوال دارد.
چرا باید این کتاب را خواند؟
این کتاب یکی از نفیسترین و باارزشترین کتابهای موجود دربارهی فلسفهی هنر است. نسخههای اصلی این کتاب در دانشگاههای مطرح جهان آموزش داده میشوند. این کتاب خواننده را با تعریف هنر و مفاهیم کلیدی آن آشنا میکند. مطالعهی جامع این کتاب میتواند تأثیر شایانی در درک و فهم هنر توسط نظارهگر عامه داشته باشد. درک فلسفهی هنر همچنین میتواند به درک بهتر ادبیات کمک کند؛ زیرا ادبیات و هنر دو حوزه جداییناپذیر هستند.
مروری بر فصلهای کتاب فلسفه هنر
کتاب فلسفه هنر یکی از باارزشترین کتابهایی است که در حوزهی هنر و فلسفه نوشتهشده است. نویسنده در این کتاب ابتدا دربارهی واژهی هنر و معناهای مختلف آن حرف میزند. او در ادامه این بحث را گسترش میدهد و کتاب را در هفت فصل شرح میدهد. این فصول عبارتاند از:
فصل اول: تقلید
در این فصل ژان لاکست دربارهی تقلید و انواع معانی آن صحبت میکند. او ابتدا تقلید را ازنظر افلاطون بررسی میکند. بهطورکلی از نگاه افلاطون هنر مسئلهای بیاهمیت بوده است، زیرا هنر درواقع تقلید از روی تقلید است. افلاطون دنیای مادی را درواقع تقلیدی از دنیای حقیقی میدانست و ازآنجاییکه هنر تصویری از شیء در دنیای مادی است بنابراین هنر تقلیدی از تقلید است و به همین دلیل در نگاه افلاطون جایگاه پستی دارد. ژان لاکست در ادامه بیشتر دربارهی تقلید توضیح میدهد و دیدگاه فیلسوفان دیگر را نیز دراینباره بررسی میکند.
فصل دوم: مسئله زیباشناسی
در این فصل ژان لاکست ابتدا نظریات کانت را دربارهی مسائل زیباشناسی بررسی میکند. بعد از کانت، لاکست به سراغ بررسی مسئلهی ذوق، امر زیبا و امر والا، نبوغ و هنرهای زیبا و هنر و اراده میرود. او در این فصل مینویسد: «ذوق «قوهی داوری زیبایی» است که به مدد آن حکم میکنیم فلان چیز زیباست. کانت با اتکا به ذهن سیستم سازش برای مطالعهی این حکم به جدول احکام بخش تحلیل استعلایی مفاهیم در کتاب نقد عقل محض رجوع میکند. کانت بر مبنای خصوصیات چهارگانهی احکام (کیفیت. کمیت. نسبت و جهت) چهار تعریف مکمل از امر زیبا ارائه میدهد.
فصل سوم: سرنوشت هنر
فصل سوم کتاب فلسفه هنر، سرنوشت هنر نام دارد . در این بخش نویسنده درباره نطریات هگل، فیلسوف آلمانی، دربارهی هنر و فلسفه توضیح میدهد. هگل در علم فلسفه یکی از مشهورترین نظریهپردازان حوزهی زیباییشناختی محسوب میشود. ژان لاکست در فصل سوم درباره تقلید از طبیعت، زیباشناسی و سرنوشت هنر، ایدهی امر زیبا توضیح میدهد.
فصل چهارم: تخیل
فصل چهارم یکی از زیباترین و مهمترین فصلهای کتاب فلسفه هنر محسوب میشود. ژان لاکست در این فصل نظریات چارلز بودِلر دربارهی تخیل بررسی میکند. او در ادامهی این فصل دربارهی موضوعاتی مانند ملکهی قوا، کشف رنگ، افسردگی و نقد تخیل بحث میکند.
فصل پنجم: هنرمند
ژان لاکست این فصل را از اساطیر یونان باستان آغاز میکند و دربارهی الههی هنر و آواز یونان دیونوسوس توضیح میدهد. این الهه در واقع اولین فردی بوده است که هنر تئاتر برایش اجرا میشده. لاکست در ادامه دربارهی قضیهی واگنر، هنر تراژیک و «سبک بزرگ» توضیحات کامل و جامعی میدهد.
فصل ششم: هنر و حقیقت
مهمترین فیلسوف بخش ششم کتاب فلسفه هنر، هایدگر است. ژان لاکست در این بخش دربارهی نظریات او دربارهی هنر بحث میکند و هنر سنتی و آفرینش هنری را دو حوزهی جدا از هم معرفی میکند. او در ادامه موضوعات تمایز بین چیز، ابزار، اثر و ذات اثر هنری را بررسی میکند.
فصل هفتم: بیانگری
فصل هفتم به عنوان آخرین فصل این کتاب دربارهی نظریات موریس مرلوپونتی توضیح میدهد. مرلوپونتی بر خلاف نیچه معتقد بود که هنر را «تجربهی سرآغازینی که این مفاهیم از آن برگرفته شدهاند، تجربهای که این مفاهیم را همبسته و پیوسته به یکدیگر به ما میدهد» تعریف میکند. ژان لاکست در ادامهی این بخش دربارهی موضوعاتی مانند واقعیت چیزها، جهان نقاشی، آزادی هنرمند و آواهای سکوت توضیح میدهد.
ژان لاکست فصلی در آخر این کتاب تحت عنوان جمع بندی در نظر گرفته است که در آن توضیحات مهم و قابل توجهی را مطرح کرده است.
در بخشی از کتاب فلسفه هنر میخوانیم
هگل به تلاش کانت با دیدهی احترام مینگرد و میگوید او نخستین کسی بود که هنر را با نگاه فلسفی تحلیل کرد. این بیداری [بیسابقهی کانت در اتخاذ نگاهی فلسفی به هنر] با بیداری عمومی فلسفه که منجر به احیای کرامت حقیقی هنر شد، پیوند وثیقی دارد. درواقع کانت نشان داد که هنر مظهر وفاق است، زیرا دستیابی به توافقی میان ذهن و طبیعت را نوید میدهد. کانت نخستین کسی بود که از تقابل کلی و جزئی و تعارض اندیشه و واقعیت فراتر رفت، ولو اینکه همواره به دیدگاه ذهنی پایبند ماند. او میگفت وفاق میان این تعارضات دستاورد پیچیدهی قوای ذهن انسان است، درحالیکه هگل این وفاق را با واقعیت و حقیقت منطبق میداند و معتقد است این وفاق از قبل فینفسه محقق شده است.
درباره نویسنده
ژان لاکست نویسنده،اندیشمند، جستارنویس و فیلسوف آلمانی- فرانسوی متولد سال 1950 در پاریس فرانسه است. شهرت او بیشتر برای تحقیقاتی است که دربارهی نیچه، گوته و والتر بنجامین انجام داده است. او اکنون در دانشگاه اِکول فرانسه،استاد فلسفه است.
مطالب مرتبط:
کتاب پزشک مخصوص فرعون - سینوهه
معرفی رمان بابا لنگ دراز - جین وبستر
رمان جنجالی منشاء - دن براون
معرفی کتاب راه ناهموار تمدن - هفت مقاله درباره تمدن
منبع: فیدیبو