انگیزش برای رسیدن به موفقیت
انگیزش برای رسیدن به موفقیت
دیگری : سالها پیش کتابی چاپ شد که چگونه فرزندان با هوشتری تربیت کنیم . دراینجا با ذکر نام این کتاب قصد داریم نکاتی را درمورد افراد باهوش وافراد معمولی را بیان کنیم . افراد باهوش سریعتر از افراد معمولی مطلب را دریافت می کنند . مثلا در کلاس هندسه معلم درسی را از مبحث هندسه را بیان می کند فرد با هوش کلاس با همان یکبار گفتن کاملا مطالب را دریافت می کند واما شاگردانی درکلاس وجود دارند که با دو بار یا گاهی چند بار توضیح انطور که باید وشاید مطلب را دریافت نمی کنند . در نتیجه ایشان برای دریافت مفهومی که بایددریافت کنند به ممارست وتمرین بیشتری نیاز دارند . این دانش آموزی که علاقه مند به یاد گیری هستند برای درک مطلب با مساله درگیری پیدا می کند .اومجبور است چندین مساله که مربوط به آن مطالب است را حل کند راههای گوناگون را بیازمایدتا مطلب تدریس شده برای او همانند دوست باهوشش قابل درک گردد. توجه داشته باشید که نکته عنوان شده درمطلب بالا درچیست ؟ ممکن است که شما از لحاظ هوشی فردی کاملا نرمال وعادی باشید ،اما پشتکار وتکرارقادر خواهد بود که جبران کمبودتیز هوشی شما را بنماید وعلاوه برآن قادر خواهد بود با توجه به پشتکارشما ،شما را از یک فرد باهوش نیز موفق تر نشان بدهد .
به این نکته توجه داشته باشید در هر سطح اجتماعی که قرارداشته باشید شما با پشتکار میتواند درکار خود موفق باشید . منظور از پشتکار درگیر شدن با کاریست که برعهده شما گذاشته شده است . یک کارگر در یک کارخانه وقتی با کار خود درگیرمیشود میتواند آنرا بنحو احسن به انجام برساند چون برای فراگیری آن کاملا درگیر کار میشود همیشه موفق به یافتن راه حل های جدید در انجام کار میگردد . این درگیری باعث آن میشود که تجربیات دریافت شده در مغز او کاملا حک شوند وبعد از گذشت سالها نیز میتواند این تجربیات بخوبی به یاد آورد ودر اختیار دیگران بگذارد . پس هر کاری که به شما محول میشود یا وظیفه شماست که آنرا را انجام دهید باید با آن کاملا درگیر شوید تا بتوانید به بهترین شیوه ممکن وامکانات موجود آنربه سرانجام خوب برسانید .
پس در هر شغل وکاری که هستید درگیری با آن را فراموش نفرمائید.به عبارت دیگردرگیری شدن فرد با کاری که مسئولیت آنرا پذیرفته است ، یعنی رقابت با خود .وقتی شما با کاردرگیرمی شوید دراصل درحال رقابت با خود هستید ودرحال بهبودی وارتقاء دانش خود میباشید .به این مثال توجه کنید .اسپنسرجانسون در کتابی از حال وروز کارگری می گفت که شغل اوچسباندن موکت های کف ساختمان ها بود . اوبا جدیدت مشغول کار بود ولی هر بار که از کارفارغ میشد می دید که همکاران او نیم ساعت قبل از او کارخود را به اتمام رسانده اند .
او متوجه شده بود که باید کیفیت کارخود را ارتقاء وتغییراتی را درنحوه کار خود ایجاد نماید .اواز کارفرمای خود خواست که چندین ساختمان مشابه را به او واگذارکند تا او موکت ها یا پارکت های کف آنها را بچسباند. آپارتمان اول را به شیوه قبل وبا گرفتن وقت چسباند .درساختمان دوم که مشابه ساختمان اول بود اوبابررسی ساختمان اول وبا تنظیم وقت وایجاد تغییراتی در نحوه چسباندن موکت ها توانست زمان خود را بهبود بخشد .هی با جابجای قطعات کوچک وبزرگ واندازه گیری زمان شروع واتمام کار،کارش را بهبود بخشید .بطوریکه وقتی آپارتمان آخر را به پایان رساند از همکاران خود بیست دقیقه نیز پیشی گرفته بود . یعنی او حدود چهل دقیقه سرعت کارش را بهبود بخشیده بود . پس نکته مهم در این قسمت درگیری با کار ورقابت باخود میباشد .که رقابت را درمبحث دیگری توضیح خواهیم داد .
دیگری: برنامه ریزی نیزیکی از کلیدهای موفقیت میباشد .آنچه دراطراف خود شاهد آن میباشیم وتقدیمی هستی به ما میباشد همین برنامه ریزی برای اهداف کوتاه مدت وطویل المدت میباشد .تمام افراد بشر این برنامه ریزی را دارند .اما برنامه ریزی افراد موفق دردیدگاه آنها نسبت به اطرافشان نهفته است . شما چه فعال باشید وچه یک تنبل بخورو بخواب صبح را شب خواهید کرد واما انسان های موفق که در زندگی خود اهداف را نشانه رفته اند ،زمان را تحت کنترل خود درمی آورند وبردقیقه دقیقه آن نظارت دارند . گاهی ایشان زمان را کافی نمیدانند وزمان را کم می آورند ولی با وسواس خاصی برزمان میافزایند ومجددا باحذف بیهودگی هایی که باعث اتلاف وقت آنان میشود زمان را برنامه ریزی می کنندوآن را مدیریت می نمایند .توجه دارید دونوع برنامه ریزی را اعمال میکنند برنامه ریزی اهداف درزمانهای مختلف وبرنامه ریزی برای مدیریت آن .
نکته : در تمامی کشورهای موفق وفراصنعتی این نقش را آموزش وپرورش برای دانش آموزان ایفا می کند . آنان درمدارس برنامه ریزی ومدیریت زمان و.. را با وسواس خاصی به دانش اموزان اموزش میدهند .یعنی برنامه ریزی در این افراد ، ملکه ذهن ایشان می شود.اصلا خارج از آن نمیتوانند قدم از قدم بردارند . اما میدانید که برنامه ریزی به تنهایی نمیتواند کمک شایانی به فردی که میخواهد در جاده موفقیت قدم بردارد بکند .
امروز در ایران آموزش وپرورش میتواند نقش کلیدی را دررشد وموفقیت فرزندان این مرزو بوم ایفا کند . این کاش این وظیفه را مربیان پرورشی بعهده بگیرند .اگر قدری به ایشان آموزش داده شود واصول برنامه ریزی وکنترل زمان و یادداشت برداری را برای شاگردان فراهم کنند ما درآینده با جامعه ای مواجعه خواهیم بود که افراد موفق درآن مدام در حال آفرینش میباشند . البته باید توجه داشت که این مربیان پرورشی درسطح بالایی از تحصیلات باشند وبا پیچ وخم این برنامه کاملا درگیرباشند .واقعا ایشان باید از نخبگان وبرگزیدگان جامعه باشند تا بتوانند افراد کارآفرین ونسلی سرشار از ایده های خلاق ونوآور را تربیت نمایند .اگر این مربیان فقط در هرماه کتابی کوچک ومفید را برای شاگردان درکلاس ها می خواندند وپیرامون آن به بحث ونظرسنجی با دانش آمزان می پرداختند درآینده نسلی کتاب خوان وعلاقمند به مطالعه را تحویا جامعه میدادند.افراد فرهیخته مطالعه ،جزئی لاینفک در زندگی آنان می باشد .
دیگری :نت برداری ویادداشت درهرزمینه میتواند یکی از مهمترین کلید های موفقیت باشد . اشخاص درهر رده شغلی با هر میزان سواد باید این عادت نکو را ملکه ذهن خود نمایند . یادداشت برداری ونت نویسی در دفترهای کوچکی که دراختیار شما قراردارد درزمان کوتاهی میتواند آئینه عمل واقعی شما گردد .بااین یادداشت های به ظاهر پیش پا افتاده شما قادر خواهید بود مدیریت کلی زندگی خودتان را دردست بگیرید . یک بانوی خانه دار میتواند با این یادداشت ها وحساب موجودی اقلام درخانه واز اسراف وهزینه های بیهوده جلوگیری نماید ومخارج خانواده را به نحوعالی مدیریت نماید واین مدیریت میتواند در آینده نیز برای او سرمایه ای کلان را رقم بزند . یادداشت نکات مهم درهر زمینه ومرور آنان در زمانهای مختلف گنجینه ای تمام ناشدنی را برای شما به ارمغان خواهد آورد . یادداشت ها میتواند اخلاق های بد وخوب شما را در هر مورد به نمایش بگذارد وشما با بررسی نکات مثبت ومنفی خود آنان اصلاح نمائید وپا درجاده فرهیختگی بگذارید .
دیگری : تغییرپذیری یکی دیگر از کلید های موفقیت بشمارمی رود وشما را بروز نگاه میدارد .تعصب وپافشاری براصولی که قابل تغییر میباشند چیزی جز در جا زدن برای شما به همراه ندارد . پس همیشه آماده تغییر پذیری در رفتارو شیوه کارهای خود باشید . انسان های شجاع وقوی وموفق آن به آن درحال تغییر درروش ها وبرخورد های خود میباشند . تغییر پذیربودن نشانه قدرت شخصیت یک فرد میباشد و اگر شما تغییرات را بپذیرید یعنی فردی هستی که براحتی وسریع میتوانید اشتباهات خود را اصلاح وسکان مدیریت زندگی خود را بسرعت به راه اصلی بازگردانید . عالم آن به آن درحال تغییر وچهره عوض کردن است حتی سیستم بدن انسان نیز آن به آن در حال تغییر میباشد .فرق انسان موفق دراین همین نکته گنجانده شده که او علاوه برتغییر پذیری وانعطافی که درخود ایجاد کرده است دارای افق دید بازتریست واز این رو بسرعت میتواند تغییرات پیرامون خود را دریابد وبرحسب آن تغییرات برنامه های خود را مدیریت نماید .افراد بزرگ اندیش اعتقاد به گسترش وتغییردارند وافراد کوچک اندیش اصرار به سکون وحفظ سطح کار خود دارند .
دیگری: دوبال موفقیت در هرکاری آگاهی ودانش وبکار گیری آن میباشد . انسان های موفق ومسئولیت پذیر مدام در حال افزایش اطلاعات دررابطه باکاری که انجام میدهند میباشند . لازمه موفقیت افزایش اندوخته های هرفرد میباشد . این همان درگیرشدن با کارمیباشد که در بالا ذکرشد .پذیرش افزایش اطلاعات برداشتن قدم اول است که تداوم برداشتن قدم های بعدی ودرست را به همراه خواهد داشت .توجه داشته باشیم افزایش اطلاعات وآگاهی تنها راه کسب خلاقیت نیز میباشد . باید افکارجدید واطلاعات نوین را وارد نمائید تا پردازش خلاقیت صورت پذیرد . فرمول پیچیده ای نیست . اطلاعات وسطح آگاهی را افزایش دهید تارودخانه خلاقیت جاری گردد .
دیگری : مسئولیت پذیری : درکتاب اثرمرکب نوشته دارن هاردی دراین رابطه توضیح جالبی داده شده است .او میگوید در سمینار مسئولیت پذیری در هر زمینه سخن ران از حضار پرسید که در روابط خانوادگی وکاروو...الخ چقدرمسئولیت پذیرهستید . یکی در جواب گفت پنجاه -پنجاه دیگری گفت هفتاد –سی وشخصی گفت هشتاد – پنجاه و... .با کمال تعجب دیدم سخنران روی تخته خیلی درشت نوشت صددرصد – صفر.تصورش را هم نمیکردم .سریع متوجه شدم که درک این موضوع تاچه حد زندگی ام را تغییرخواهد داد.اگر صددرصد مسئولیت هرکاروتجربه ای را برعهده ام بگیرم ، انتخاب ها ونحوه ی بارخوردم نسبت به وقایع را برعهده گرفته ام .همه انتخاب ها با من است .پس مسئول واکنش هایم نسبت به اتفاقات هستم .
می دانم که تصور می کنید مسئولیت زندگی تان را برعهده گرفته اید .درواقع فقط چند نفر دردنیا مسئولیت زندگس شان را برعهده گرفته اند ،وانگشت اتهام به سمت دیگران نگرفته اند .خود را قربانی کرده اند واز کس دیگری یا دولت برای حل مشکلاتشان انتظارندارند .شما باید صددرصد مسئولیت کارهای تان را بپذیرید . مهم نیست چه کسی رئیس جمهور می شود ، وضع اقتصادی چطوراست یا دیگران چه می کنند شما باید صددرصد کنترل زندگی تان را بعهده بگیرید .مسئولیت پذیری یعنی قدرت خارق العاده برای کنترل زندگی وکاردرنتیجه سرنوشت .شانس معنا ندارد .وقتی شما درلاتاری برنده میشوید ، میلیون ها نفر بازنده آن هستند .خوش شانسی شما مصادف شده با بد شانسی میلیون ها نفر دیگر.پس خود شانسی فقط مسئولیت پذیری وانتخاب شماست .این فرصت است که برای شما شانس می آورد .پس مسئولیت پذیری ، بالابردن سطح اطلاعات وآگاهی وانتخاب های درست فرصت را مهیا می کنند که این فرصت شانس نامیده میشود .
پایان قسمت اول
موضوع: انگیزش برای رسیدن به موفقیت
مطالب مرتبط:
موانع موفقیت : ۱۰ جمله منفی که تکرار آنها شما را ۱۰ سال از موفقیت دور میکند
۲۰۱۷؛ سالی برای موفقیت در کسب و کار
نکاتی که شما را به موفقیت میرساند
برای رسیدن به موفقیت هین حالا کاری انجام دهید
۲۰ عادت برای دستیابی به موفقیت چشمگیر