سن اکثر برندگان جایزه نوبل
یک مطالعه اخیر سن برندگان جایزه نوبل، مخترعین بزرگ، و دانشمندان را پیگیری کرده است. همانطورکه در نمودار میتوانید ببینید، پژوهشگران دریافتهاند که اکثر کارهای مبتکرانه در اواخر سی سالگی، یا حداقل یک دهه کامل برای هر شغل، رخ دادهاند. حتی در زمینههای علوم و ریاضیات، موفقیتهای بزرگ و خلاقانه اغلب نیازمند ده سال کار یا بیشتر هستند.
این یافتهها همچنین با نتایج کار انجام شده توسط پژوهشگران قبلی مطابقت دارد. به عنوان مثال، مطالعه انجام شده در دانشگاه کارنژ ملون توسط جان هایس، استاد روانشناسی شناختی نشان میدهد که از هر ۵۰۰ قطعه موسیقی مشهور تقریبا همه آنها بعد از سال دهم شغل آهنگساز خلق شدهاند. هایس در مطالعات بعدی الگوهای مشابهی برای شاعران و نقاشها پیدا کرد. او این دوره کار سخت و بازشناسی کم را «ده سال سکوت» نامید. چه شما آهنگساز باشید یا دانشمند، خلاقیت چیزی نیست که در زمان تولد آن را داشته یا نداشته باشید. بلکه چیزیست که از طریق کار واقعی کشف، کامل و ارتقا داده میشود. موضوعی که سوال مهمی را برای ما به وجود میآورد: چطور میتوانید بهترین کارتان را انجام دهید و نبوغ خلاقانه پنهانتان را کشف کنید؟
اجازه دهید که کارهای به دردنخور هم ایجاد کنید
مردم دوست دارند که به نویسندگان موفق، یعنی نویسندگانی که کتابهایشان چاپ میشود و حتی شاید از لحاظ مالی نیز وضع خوبی دارند، بنگرند و فکر کنند که آنها هر روز صبح با احساسی عالی بر سر میزشان مینشینند، نسبت به آنچه هستند، استعداد زیادی که دارند و داستان خوبی که میخواهند تعریف کنند، حسی فوقالعاده دارند، چند نفس عمیق میکشند، آستینهایشان را بالا میزنند، قلنج گردنشان را میشکنند و شروع میکنند به کار و متونی با ساختار کامل را به سرعت گزارشگران قضایی مینویسند. اما این فقط توهم افراد بیتجربه است. من بعضی نویسندگان خیلی بزرگ را میشناسم، نویسندگانی که شما دوستشان دارید و زیبا مینویسند و ثروت زیادی نیز به دست آوردهاند، و هیچ کدام از آنها به طور مرتب با اشتیاق و با اعتماد به نفس مشغول به کار نبودهاند. هیچ کدام از آنها پیشنویسهای اولیهشان را زیبا نمینویسند… نوشتن، برای من و بسیاری از نویسندگان دیگر هیجانانگیز نیست. در حقیقت، تنها راهی که من میتوانم چیزی را به رشته تحریر درآورم این است که پیشنویسها را خیلی خیلی بد بنویسم.
در هر فعالیت خلاقانهای شما باید به خودتان اجازه دهید تا پیشنویسهای نه چندان جالب تهیه کنید. هیچ راه دیگری ندارید. بعضی اوقات باید چهار صفحه بسیار بد بنویسید تا فقط متوجه شوید که پاراگراف دوم صفحه سوم یک جمله خوب نوشتهاید. ایجاد چیزی مفید و متقاعدکننده مانند این است که کاوشگر معدن طلا باشید. باید از میان خروارها خاک و سنگ و لجن رد شوید تا تکه کوچکی طلا در میان آنها پیدا کنید. اگر به خودتان اجازه دهید که اندیشهتان پرواز کند، تکهها و بخشهای نبوغ راهشان را به سوی شما پیدا میکنند.
بر اساس یک برنامه خلق کنید
افراد بیتجربه زمانی به خلق آثار دست میزنند که تحت تاثیر قرار گرفته باشند. افراد حرفهای طبق برنامه به خلق اثر دست میزنند. هیچ کاری به اندازه وادارکردن خودتان به خلق مداوم آثار باعث بروز نبوغ خلاقانه نمیشود. تمرین چندباره هنرتان تنها راه مسلطشدن بر آن است. شخصی که مینشیند و در مورد کتابهای پرفروش نظریه میسازد، هیچگاه چنین کتابی نخواهد نوشت. اما نویسندهای که هر روز صبح روی صندلی مینشیند و تایپ میکند، میآموزد که چگونه باید این کار را انجام دهد. اگر میخواهید خلاقانهترین کارتان را انجام دهید، پس آن را به انتخاب واگذار نکنید. بعد از بیدار شدن در صبح با خودتان فکر نکنید: «امیدوارم امروز تحت تاثیر چیزی قرار بگیرم تا اثری خلق کنم.» شما باید تصمیمگیری کنید. برنامهای برای کارتان تعیین کنید. نبوغ زمانی فرا میرسد که شما زمان کافی برای به دستآوردن ایده اختصاص دهید.
کاری را به اتمام برسانید
کاری را به اتمام برسانید. هر کاری. از بررسیکردن، برنامهریزیکردن و آمادهسازی برای انجام کار دست بکشید و وارد عمل شوید. مهم نیست که چقدر خوب یا چقدر بد از آب در بیاید. قرار نیست با اولین تلاشتان دنیا را زیر و رو کنید. بلکه فقط باید به خودتان ثابت کنید که آنچه را برای تولید چیزی لازم است، در اختیار دارید. هیچ هنرمند، ورزشکار، کارآفرین یا دانشمندی نیست که با نصفه و نیمه انجام دادن کارش به برتری رسیده باشد. از بحث در مورد این که باید چه چیزی خلق کنید دست بکشید و آن را خلق کنید.
شفقت نسبت به خود را تمرین کنید
همه افراد تلاش میکنند تا هنری عالی خلق کنند. حتی هنرمندان بزرگ. هرکسی که به طور مداوم چیزی خلق میکند، شروع به قضاوت کار خودش میکند. من هر دوشنبه و پنجشنبه مقالههای جدیدی مینویسم. زمانی که به مدت سه ماه با همین برنامه انتشار کار کردم، شروع به قضاوت آثارم میکنم. من خودم را متقاعد میکنم که هر ایده خوبی را که در دسترس داشتم، استفاده کردهام. مشهورترین مقالهام هشت ماه بعد پدید آمد. طبیعیست که کارتان را قضاوت کنید. طبیعیست که از فکر آن که کارتان آنقدری که امید داشتید، عالی نیست یا این که پیشرفتی نداشتهاید، احساس ناامیدی کنید. اما نکته کلیدی در اینجاست که اجازه ندهید نارضایتیتان شما را از ادامه کار بازدارد. شما باید آنقدر شفقت نسبت به خودتان را تمرین کنید تا اجازه ندهید که خودداوریتان بر آن غلبه کند. مطمئنا شما برای کارتان اهمیت قائل هستید، اما آنقدر جدی نشوید که دیگر نتوانید به اشتباهاتتان بخندید و کاری را که دوست دارید، ادامه دهید. اجازه ندهید که قضاوت مانع ارائه کارتان شود.
کارتان را به اشتراک بگذارید
کارتان را به صورت عمومی به اشتراک بگذارید. این کار باعث میشود که بهترین کارتان را ارائه دهید و بازخوردهایی برای انجام بهتر آن را نیز ایجاد میکند. و زمانی که میبینید دیگران با آنچه خلق کردهاید ارتباط برقرار میکنند، شما را تحت تاثیر قرار میدهد تا اهمیت بیشتری برای کارتان قائل شوید. برخی اوقات به اشتراکگذاری کارتان یعنی باید با افرادی که از کارتان متنفر هستند یا از آن انتقاد میکنند نیز برخورد داشته باشید. اما در بیشتر مواقع تنها چیزی که اتفاق میافتد این است که مردمی را به دور خود جمع خواهید کرد که به آنچه خود اعتقاد دارید، معتقدند. در مورد موضوعات مورد علاقه شما هیجان دارند و از کاری که بدان معتقدید پشتیبانی میکنند. چه کسی دلش این را نمیخواهد؟ دنیا به افرادی نیاز دارد که کار خلاقانهشان را به جهان نشان دهند. چیزی که برای شما ساده جلوه میکند، از نظر شخصی دیگر عالی خواهد بود. اما تا زمانی که کارتان را به اشتراک نگذارید، متوجه این موضوع نخواهید شد.
چگونه نبوغ خلاقانهتان را کشف کنید؟
یافتن نبوغ خلاقانهتان کار آسانیست: کار را انجام دهید، کاری را تمام کنید، بازخورد دریافت کنید، راهی برای پیشرفت پیدا کنید، روز بعد دوباره کار کنید. این کار را ده سال ادامه دهید. یا بیست سال. یا سی. الهامبخشی بعد از تلاش سخت خود را نمایان میسازد.