ما توصیههایی جمعآوری کردهایم از کارشناس روابط، ژانل اندرسون؛ جولی باوک، رییس بخش رضایت حرفهای در گروه باوک (Bauke Group)؛ هثِر هومن، موسس و رییس شرکت کام ریکامندد (Come Recommended) و آلیسون گرین خالق وبگاه “از مدیر بپرسید.” این توصیهها در زمینهی مذاکره بر سر مخمصههای سیاسی و اجتماعی است که یک اداره میتواند بر آنها قدم بگذارد.
۱۹ موقعیت دشوار در محل کار و راههای خلاصی از آن ها
۱. در محل کار ناگهان میزنید زیر گریه!
اندرسون توصیه میکند زمانی که در مقابل همکارانتان مورد مواخذه قرار گرفتید یا خبرهای شخصی ناخوشایندی دریافت کردید و متوجه شدید دارید احساساتی میشوید، در نهایت سرعت و آرامش خود را از میان جمعیت خارج کنید.
“برای اینکه اشکتان بند بیاید، از فرد یا موقعیتی که برایتان تهدیدکننده است، به لحاظ عاطفی یا فیزیکی کمی فاصله بگیرید. به دستشویی بروید، یک دقیقه صبر کنید تا آرامش بیابید و سپس بیرون بروید تا کمی قدم بزنید و نفس عمیق بکشید.” و بعد، زمانی را کنار بگذارید ” تا وقتی که چندان در اثر اتفاق رخ داده احساساتی نیستید، دربارهی موضوع فکر کنید.”
۲. کسی کار شما را به نام خودش تمام میکند.
ممکن است در یک جلسه باشید یا ارائهی گروهی داشته باشید و یکی از همکاران تان سعی میکند زحمات شما را به نفع خودش تمام کند. نخستین فکر و احساسی که دارید این است که به شدت عصبانی میشوید و میخواهید واقعیت را برملا کنید، اما مشاجره کردن بدون یک استدلال محکم وجههی خوبی برای هیچکس ندارد. یک دقیقه عقبنشینی کنید و ببینید که آیا چیزی را بد برداشت نکردهاید؟
هومِن میگوید مهم است به یاد داشته باشید که شما همیشه برای هر کاری که انجام میدهید، تحسین نمیشوید. و اگر از همکارتان بپرسید که چرا این ایده را به عنوان ایدهی خودش ارائه نموده، ممکن است پاسخی را که توقع دارید نشنوید.
هومن میگوید، “اگر چیزی نگوئید، هنوز هم میتوانید خود را در موضع کارشناس این موضوع، ایده یا پروژه، قرار بدهید. برای پاسخ به سوالات در جلسات آماده باشید و برای جمع کردن اطلاعات کمی دوندگی و تلاش کنید تا به مدیران نشان بدهید که کاملا از موضوع اطلاع دارید و عضو ارزشمندی برای تیم هستید.”
۳. همکاران اهل قضاوت
اگر به دلیل قضاوتهای همکارتان دربارهی همه چیز از تصمیمتان برای عدم ازدواج تا روش مرتب کردن میزتان به ستوه آمدهاید، به یاد داشته باشید که به احتمال زیاد فقط شما نیستید که همکارتان دربارهی عاداتاش نظر میدهد.
او احتمالا در مورد انتخابهای زندگی همه قضاوت میکند. اندرسون میگوید، “سعی نکنید رفتار او را تلافی کنید و آن را شخصی تلقی نکنید. توصیه میکنم همیشه با و رفتار خوشایندی داشته باشید.”
۴. قوانین و مقررات آشپزخانه، و یا عدم وجود آن
هومن میگوید “اگر دائم در حال دست و پنجه نرم کردن با ناهار بد بوی همکارتان هستید، از دفتر کار خارج شوید، شما نمیتوانید به دیگران بگویید که چه بخورند.”
در طول مدت ناهار خوردن همکار آزاردهندهتان کمی پیادهروی کنید یا یک قهوه بگیرید تا زمان بگذرد. اگر در آشپزخانه یک دزد بیوجدان دارید، کار زیادی از دستتان برنمیآید به غیر از اینکه حواستان به برچسبی که به دیگران میزنید، باشد. در پی فرصتی برای مقابله به مثل نباشید. به جا گذاشتن یادداشتهای تند و خشن را نیز بیخیال شوید.
“هرچند ممکن است وسوسه شوید یک یادداشت بدون نام با لحن تند روی در یخچال بچسبانید، اما فایدهای ندارد! در جلسهی بعدی، به شیوهای مثبت موضوع را مطرح کنید، فهرستی از دستورالعملهای آشپزخانه که از سوی همهی افراد اداره قابل قبول است تهیه کنید و آن را در اتاق استراحت بچسبانید.”
۵. عطر یا ادکلن همکارتان باعث سردردتان میشود.
باوک میگوید در برابر رایحهای که آزارتان میدهد طوری رفتار کنید که اگر لای دندان کسی اسفناج بود یا زیپاش باز بود رفتار میکردید. اگر خودتان بودید دوست نداشتید که کسی با ملاحظه آگاهتان میکرد؟ شاید حس بویایی این شخص خوب کار نمیکند که دائم از این عطر استفاده میکند.
“فرض کنید که این شخص نیت مثبتی دارد، فرض کنید که نمیداند. هیچ دلیلی وجود ندارد که در سکوت رنج ببرید. باوک توصیه میکند که به این شخصی چیزی شبیه به این بگوئید: “شاید شما خبر نداشته باشید که بسیاری از افرادی که در محل کارتان حضور دارند، حساسیت دارند، عطرتان خوشبوست، اما کمی دردسر در محیط کار ایجاد کردهاست، آیا امکان دارد رفته رفته از میزان ادکلنی که به خودتان میزنید، کم کنید؟”
۶. رایانامه یا پیامکی را که میخواهید برای شخص دیگری بفرستید، به اشتباه برای رییستان میفرستید.
شیوههای زیادی وجود دارد که رییستان پیامی را دریافت کند که برای او ارسال نشدهاست، مثلا ممکن است زمانی که یک پاسخ را همزمان برای همه ارسال میکنید این اتفاق رخ بدهد، یا سهوا متنی را با کاربن کپی کنید، یا پیامکی که میخواهید برای دوستتان بفرستید اشتباهی برای رییستان ارسال شود.
گرین میگوید، “اگر چنین اتفاقی افتاد، بهترین کار این است که صمیمانه برای این خطا عذرخواهی کنید و بگوئید که داشتم خودم را خالی میکردم، خیلی شرمندهام و قطعا تکرار نخواهد شد. بعد هم صبر کنید تا ساعت کاری تمام شود و با دوستتان دربارهی روز وحشتناکی در اداره داشتید، صحبت کنید.
۷. همکاران فضول هم همیشه شما را در موقعیت دشوار در محل کار قرار می دهند.
اگر شما هم با همکاری سر و کار دارید که دائما دربارهی صحبتهایتان با رییس فضولی میکند، دربارهی پروژههایی که در حیطهی صلاحیتهایاش نیست، سوال میپرسد یا میخواهد بداند عیدیتان چهقدر است، با آرامش و مودبانه به او بگوئید که احساس خوبی از درمیان گذاشتن این اطلاعات با او ندارید. اندرسون میگوید که این رفتار “بیشتر ریشه در خود آنها [و عدم احساس امنیتشان] دارد و ارتباط چندانی با شما ندارد.
۸. رابطهی رمانتیکتان در دفتر کار، رو به خرابی میرود.
اگر شما با یکی از همکارانتان وارد رابطه شدید و رابطهتان بد پیش میرود، طوری رفتار کنید که در صورت خوب بودن رابطه رفتار میکردید. روی کارتان تمرکز کنید، نه روی رابطهتان. و در صورت امکان، به طور کامل قطع رابطه کنید. “برای او رایانامه نفرستید که منتظر خاتمهی رابطهتان هستید یا بیا امروز موقع خوردن ناهار یا قهوه در طول روز کاری راجع به رابطهمان صحبت کنیم.
هومن میگوید، “احتمال دارد صحبت کردن فقط باعث ناراحتیتان شود و در این صورت تمام کردن کارتان در باقی روز دشوار خواهد بود. و اینکه وقت آن رسیده که بزرگ شوید: حرفهای و متین. اگر با دشمنی از جانب آن شخص روبهرو شدید یا کار کردن با اون برایتان دشوار شد، با یکی از مدیران در این رابطه صحبت کنید.”
۹. همکاران یا مدیران منفی حتما شما را در یک موقعیت دشوار در محل کار قرار می دهند.
اگر حس میکنید مشغول کار با کسی هستید که کلی امواج منفی دور و بر خود دارد، تمام تلاش خود را بکنید که تعاملاتتان را با وی محدود کنید. اما اگر به هر دلیلی نمیتوانید زمان رویارویی با اون را کوتاه کنید، به توصیهی اندرسون یادتان باشد که “احساسات به شدت مسری هستند، درست مانند دود دسته دوم سیگار! ”
اگر به خودتان آمدید و متوجه شدید که در حال گذران وقت با چنین شخصی هستید، نزد خوشبینترین فرد اداره بروید و مقدار زیادی مثبتاندیشی دریافت کنید از کسی که همیشه نگرش خوبی دارد. هیچ دلیلی ندارد که حس و حال منفی دیگران را بگیرید.
۱۰. همکاری که تبلیغات مذهبی انجام میدهد هم میتواند شما را در یک موقعیت دشوار در محل کار قرار دهد!
گرین میگوید شما این حق را دارید که مودبانه از همکارتان بخواهید دست از صحبتهایاش بردارد، مثلا میتوانید به او بگویید: ” من ترجیح میدهم درمحیط کار وارد بحث سیاسی یا مذهبی نشوم یا مثلا اینکه، ما احساسات متفاوتی داریم و من ترجیح میدهم دیدگاههای سیاسی/اعتقادات مذهبی خودم را خارج از رابطهی کاریمان نگه دارم.”
اما اگر بحث ادامه یافت، باید سرپرستتان را در جریان این موضوع بگذارید. گرین میگوید، “در مورد دین به طور خاص، همکارتان ممکن است شرکت را در معرض مسئولیت قانونی به دلیل آزار و اذیت مذهبی قرار دهد، بنابراین مدیرتان قطعا میخواهد از این موضوع مطلع باشد.”
۱۱. شما شاهد نژادپرستی، تبعیض جنسی، و یا همجنسگرا ستیزی مشتریان و یا مدیران هستید.
اگر شما شاهد تبعیض از سوی یکی از مدیران بودید، موضوع را بلافاصله از طریق کانالهای مناسب گزارش کنید. اما اگر در رابطهتان با مشتری شاهد تبعیضی از سوی او بودید، اوضاع کمی دشوار میشود. هومن توصیه میکند در چنین شرایطی با سرپرستتان در مورد این موضوع صحبت کنید تا بفهمید که چه کاری باید انجام دهید.
۱۲. در یک پروژهی گروهی مشغول هستید اما همهی کارها روی دوش شما افتادهاست.
باوک میگوید، از همان آغاز باید “پیشنگریهای بسیار مشخصی تنظیم کنید در مورد جداول زمانی و اینکه چه کسی باید چه کاری را انجام بدهد.” از همه موافقتنامه بگیرید. اگر یکی از کارها به موقع انجام نشد، نزد همکارتان بروید، اما در ابتدا نه یک موضع دفاعی بلکه حالتی کمککننده داشته باشید. این درست است که آنها مشغول به انجام رسانیدن حداقل کار ممکن بودهاند، اما ممکن است در این مدت با استرسهای دیگری نیز موجه بوده باشند.
باوک توصیه میکند که از آنها به آرامی و با روی باز بپرسید چه اتفاقی در حال رخ دادن است. “اگر از یک موضع کنجکاوانه صحبت کنید و شخص مورد نظر را ملامت نکنید، به احتمال زیاد متوجه خواهید شد که چه اتفاقی افتادهاست. کمکشان کنید که با آن تصویر بزرگ ارتباط برقرار کنند.” و پس از آن اگر هنوز هم مشکلی وجود داشت، به سرپرستتان مراجعه کنید.
۱۳. مشتریان از شما میخواهند که روی اعصاب مدیرتان راه بروید.
این کار را نکنید. در مورد عواقبی که این کار دارد فکر کنید چرا که شما را موقعیت دشوار در محل کار قرار می دهند: چه اتفاقی میافتد اگر رییستان را عصبی کنید و مشتری را به هر حال از دست بدهید؟ کسی همچنان باید هر روز سر کار برود، شما هستید. خیلی راحت به مشتری مورد نظر بگوئید که نگرانی و درخواست او را درک میکنید، اما باید با سرپرستتان مشورت کنید. این یکی را دقیقا طبق همین دستور انجام بدهید. هومن اشاره میکند “رابطهی شما با مدیر برای زندگی حرفهایتان بسیار مهم است. شما باید با آنها صادق و روراست باشید.
۱۴. رییس در مقابل مشتریان بر سر شما فریاد میزند و این قطعا شما را موقعیت دشوار در محل کار قرار می دهد
گرین اشاره میکند، حتی اگر اشتباه کرده باشید، فریاد زدن بر سر شما توسط رییستان و در مقابل مشتریان کاری غیرحرفهای است. و بیشتر سبک مدیریتی او را – و یا نداشتن آن- نشان میدهد تا کاری که شما انجام دادهاید.
“اگر رییستان دائم این کار را انجام بدهد، به احتمال خیلی زیاد همکارانتان و دیگران میدانند که او مشکلی دارد و بیش از آنچه تصور کنید با شما همدردی میکنند.” اگر مشخص شود که سایرین نیز چنین مشکلی در اداره دارند وقت آن فرا رسیده که خودتان را به دفتر منابع انسانی برسانید.
۱۵. پارتیبازی مدیر شما را در یک موقعیت دشوار در محل کار قرار می دهد.
اگر تصور میکنید که به دلیل پارتیبازی مدیر در حقتان اجحاف میشود، قبل از آنکه به این مشکل بپردازید، ابتدا نگاهی داشته باشید به کار خودتان و آنچه برای بهبود کارتان میتوانید انجام دهید. اگر بعد از بررسی متوجه شدید که سابقهتان کاملا قابل اعتماد است، نزد رییستان بروید و از او درخواست کنید فرصتهای بیشتری برای کمک کردن به شما بدهد.
هومن میگوید، “مهمترین چیز این است که به کار و تلاش ادامه بدهید و روابط حرفهایتان را با همهی افراد تیم حفظ کنید- حتی با شخصی که مورد علاقهی رییس است. همچنان در خدمت تیم باشید. اما اگر پارتیبازی او خیلی شدید است میتوانید به دفتر منابع انسانی مراجعه کنید و ببینید چه کاری میتوان انجام داد.”
۱۶. همکاری که بیش از حد دربارهی مسائل خصوصیاش صحبت میکند.
اگر به خودتان آمدید و دیدید که چیزهای زیادی دربارهی قرار ملاقاتهای همکارانتان با نامزدش میدانید، یادتان بیاید که شما مخزن اسرارشان نیستید. اندرسون میگوید، به جای اینکه موضوع را نادیده بگیرید، آنچه میگویند گوش کنید، اما بعد از گوش دادن حرفهایشان مودبانه به آنها بگویید که این طور صحبتها برای شما خوشایند نیست.
او توصیه میکند چیزی بگویید مثل “خیلی خوشحالم که اولیه قرار ملاقاتات را در شب گذشته خوب سپری کردهای، اما با شنیدن جزییات شب گذشته اصلا حس خوبی ندارم. ترجیح میدهم دفعهی بعد چیزی در این باره نشنوم.”
۱۷. فکر میکنید کسی از صندوق اداره پول میدزدد.
قبل از اینکه نتیجهگیری کنید، ببینید که چه کسی به پول دسترسی دارد. اگر بیش از یک بار متوجه شدید چیز مشکوکی رخ دادهاست، نزد کسی بروید که مسئولیت اصلی کشو یا گاوصندوق را دارد. باوک میگوید میتوانید چیزی بگوئید مثل “در مدت زمان خارج از ساعات اداری افرادی را دیدهام که به آن نزدیک میشوند، فقط میخواستم شما را مطلع کنم. من مطمئنم توضیح سادهای در این رابطه وجود دارد، قصدم فقط اطلاع دادن به شما بود.”
اگر فهرستی وجود دارد از افرادی که کلید یا کد دارند، و شما از آن بیخبر بودهاید، پس مشکل حل میشود. اما اگر مشخص شود که شما کسی را میبینید که دسترسی ندارد، در واقع در حال دزدی است، پس بلافاصله موضوع را گزارش بدهید.
۱۸. خودتان را از هیاهوی کارخانهی شایعهسازی در محل کار دور نگه دارید.
توصیهی اندرسون این است که خیلی ساده روی کسبوکار خودتان تمرکز کنید و کاری نداشته باشید که دیگران شما را چهطور میبینند. با این کار در طولانی مدت فقط خودتان را بدبخت میکنید. اندرسون میگوید، “آدمهایی که کارهای چالشبرانگیز زیادی برای انجام دادن ندارند – یا آنهایی که خیلی ساده کوته فکر هستند –دائم دربارهی کسی صحبت خواهند کرد و گاهی ممکن است آن شخص شما باشید. این را درک کنید که شایعه بیشتر شخص گوینده را نشان میدهد حتی اگر موضوع صحبت او شما باشید.”
۱۹. از ناظر مستقیمتان و روسای آنها اطلاعات متناقض دریافت میکنید.
شما هرگز نمیخواهید مافوقتان (رییستان که یک رده از شما بالاتر است) را قربانی خودخواهی خودتان کنید. باوک میگوید، اگر تصادفا متوجه تناقضی شدید، نزد سرپرستتان بروید و با او صحبت کنید، چیزی بگوئید مثلِ “من در راهرو رییستان را دیدم و دربارهی این موضوع صحبت کردیم، او به من چیزهایی گفت که با آنچه شما به من گفتهاید تناقضاتی دارد. به نظر شما چهطور باید این را اصلاح کنم؟
به این ترتیب میتوانید هر مشکلی را که در آینده پیش میآید حل کنید.