رمان طاعون اثر آلبر کامو
رمان طاعون اثر آلبر کامو : تا به حال شهری را متصور شده اید که گرفتار بیماری واگیردار مهلکی باشد و به همین سبب مجبور به قطع ارتباطش با فضای خارج بشود؟ فکر می کنید عکس العمل ساکنین شهر نسبت به هم چه خواهد بود؟ رنج اسارت و هراس دائمی و مرگ اطرافیان را چگونه تاب خواهند آورد؟
می توانید با قدرت خیال، خود را ساکن چنین شهری تصور کنید و واکنش خود را بسنجید؟ فکر می کنید این گرفتاری تا چه حد شما و سایر ساکنان شهر را تغییر خواهد داد؟ شهر قبل از بیماری، با شهر بعد از بیماری یکی خواهد بود؟
آلبرکامو با رمان “طاعون” نه تنها چنین جامعه ای را با ریزبینی و دقت توصیف می کند بلکه خواننده را به سفری در درون بسیاری از شخصیت های داستان دعوت می کند. اولین صفحات کتاب ما را به شهر معمولی، گرم و ساحلی ” آران” می برد که طبق توصیفات، بارزترین خصیصه ی ساکنینش “اسیر عادات” خود بودن در همه ی امور، کار و تجارت، تفریح و حتی عشق است. چندی بعد توجه خواننده به رویت موشی مرده با دهانی خونین جلب میشود که بعدها به ده ها و صدها می رسد و همگی با غفلت و بی توجهی و حدس و گمان های بی منطق مردم و مسئولین به دست فراموشی سپرده می شود تا رویت اولین مرگ بیماری مشکوک به طاعون و بعدتر موارد بسیار مشابه که به اعلام زنگ خطر و بسته شدن دروازه های شهر منجر می شود. قطع تجارت، رفت و آمد و ارتباط با وابستگان خارج از دروازه ها، هراس ناشی از مرگ بر اثر طاعون را دو چندان می کند و حس تنها وانهاده شدن را در میان افراد تقویت می کند. این جاست که بی تفاوتی مردم نسبت به مرگ “موش ها”، غفلت جهانیان را نسبت به مرگ “مردم آران” یادآور می شود.
بعد از قرنطینه چیزی که توجه را به خود جلب می کند، تغییر واکنش ساکنین است؛ مردمی که در روزهای ابتدایی به هر دری می زدند تا خود را استثنا شمرده و از این وضعیت خلاصی یابند و در روزهای پایانی با ناامیدی به وضعیت خود خو گرفته اند و باز هم اسیر عادات گشته اند.
در این بین “دکتر ریو” با تلاش شبانه روزیش برای کمک به مبتلایان، فارغ از هراس ابتلا و مرگ خود، حس قهرمان بودن را به ذهن خواننده می آورد اما او خود از این نقش گریزان است. اما منظور دکتر ریو کدام حرفه است؟ حرفه ی پزشکی؟ حرفه ی شهروند آران بودن؟ و یا حرفه ی انسان بودن؟
دکتر ریو الگوی بسیاری برای امدادرسانی به مبتلایان می گردد. او که همسرش را برای مداوا به خارج از شهر فرستاده بود و حالا کیلومترها دور از همسر بیمارش مشغول رسیدگی به امور داخلی آران طاعون زده است الهام بخش “رامبر” میشود. رامبر روزنامه نگاریست که حین ماموریتش گرفتار قرنطینه شد و در نتیجه ارتباط خود را با تنها عشق زندگیش از دست داد. در ابتدای داستان او خود را اهل آران نمی داند پس فرار از شرایط قرنطینه و رسیدن به شادی و عشق را صرفنظر از رنج و مصیبت سایرین، حق مسلم خود می داند. اما با توجه به تشابه وضعیت خود و دکتر، به تغییر، رشد و دگرگونی شخصیتی می رسد و با وجود مهیا شدن موقعیت فرار، می ماند تا شرافت و انسانیتش را نزد خود به اثبات برساند. هرچند تردید هردو ، هم “دکتر” و هم “رامبر” پابرجاست که کدام یک سنگین تر است؛ وظیفه آدمی نسبت به بشریت یا وظیفه ی او نسبت به عشق؟
تردید، عدم اطمینان و نسبی بودن، مسئله ای است که گریبان تک تک شخصیت های کامو را می گیرد. “پدر روحانی” شخصیتی معتقد به وجود خدا (در مقابل دکتر ریوی بی اعتقاد) که ابتدا طاعون را ثمره ی گناهان مردم شهر و راه حلش را توبه می داند، بعد از نظاره ی مرگ کودکی معصوم، باور و عقیده اش سست میشود و حتی حالت “مرگ مشکوک” وی نیز استعاره ای از اسیر تردید بودن تا آخرین لحظه حیاتش است. به زعم من پدر روحانی نیز با طاعون به پیشرفتی معنوی می رسد.
“گران” از دیگر شخصیت های داستان، همراه دکتر ریو در امداد رسانی است. او آرزوی نوشتن کتابی را در سر دارد که مدت هاست بر اثر افراط در ایده آل گرایی، از جمله ی ابتدایی کتابش بیشتر نرفته و تمام مدت مشغول ویرایش، جابجایی و جایگزینی لغات است و به زعم خود می خواهد نظر مثبت ناشران و خوانندگان را به اثرش جلب کند. تردید همیشگی او در استفاده از کلمات، از گران شخصیت مبالغه شده ای از همه ی انسان ها ساخته. او نیز با طاعون، سیر صعودی شخصیتی را طی میکند. در کمک رسانی پیش قدم می شود و نهایتا نامه ای برای همسرش می نویسد که او را ترک گفته و خود را از اسارت اولین جمله ی کتاب رها می سازد.
شکی نیست که طاعون اثری سمبلیک است و اشخاص و واژه ها غالبا استعاری هستند. طاعون شاید هر رنجی است که بشر امروزی را اسیر خود می کند. گاه ما با این رنج ها به تعالی می رسیم و گاه تغییری را به سوی قهقهرا در پیش می گیریم. از این شاهکار پرمعنای کامو به سادگی نمی توان گذاشت که نه یک بار بلکه چندبار باید آن را خواند و در تک تک جملات ارزشمندش تعمق کرد.
طاعون درباره شجاعت، پیوندها، حقارت و بخشندگی، قهرمانی های کوچک و ترس های بزرگ است. آلبر کامو در این اثر موضوعات عمیق انسانی همچون عشق و خوب بودن را که در شرایطی بحرانی به دغدغه بدل شده اند، روایت می کند.
نویسنده رمان طاعون ؛ آلبر کامو
آلبر کامو نویسنده فرانسوی فیلسوف و روزنامهنگار فرانسوی بود. او یکی از نویسندگان بزرگ قرن بیستم و خالق کتاب مشهور بیگانه و مقاله جریانساز افسانهٔ سیزیف است.
کامو در سال ۱۹۵۷ به خاطر «آثار مهم ادبی که به روشنی به مشکلات وجدان بشری در عصر حاضر میپردازد» رندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد. آلبر کامو پس از رودیارد کیپلینگ جوانترین برندهٔ جایزهٔ نوبل و همچنین نخستین نویسندهٔ زادهٔ قارهٔ آفریقا است که این عنوان را کسب کردهاست.همچنین کامو در بین برندگان نوبل ادبیات، کمترین طول عمر را دارد و دو سال پس از بردن جایزهٔ نوبل در یک سانحهٔ تصادف درگذشت.
با وجود اینکه کامو یکی از متفکران مکتب اگزیستانسیالیسم شناخته میشود او همواره این برچسب خاص را رد میکرد .در مصاحبهای در سال ۱۹۴۵ کامو هرگونه همراهی با مکاتب ایدئولوژیک را تکذیب میکند و میگوید: «نه، من اگزیستانسیالیست نیستم. هم سارتر و هم من همیشه متعجب بودهایم که چرا نام ما را پهلوی هم میگذارند.
کامو در الجزایر تحت استعمار فرانسه متولد شد. او در دانشگاه الجزیره تحصیل کرد و تا پیش از آنکه در سال ۱۹۳۰ گرفتار بیماری سل شود دروازهبان تیم فوتبال این دانشگاه بود. در سال ۱۹۴۹ پس از آنکه کامو از جنبش «شهروند جهانی» گری دیویس جدا شد یک اتحادیهٴ بینالمللی را تأسیس کرد که آندره بروتون نیز یکی از اعضای آن بود.شکلگیری این گروه، به گفته خود کامو، بر اساس «محکوم کردن هر دو ایدئولوژی شکل گرفته در آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی» بود.
زندگی شخصی آلبر کامو
کامو در سال ۱۹۲۸ فوتبال را در باشگاه ورزشی مون پانسیه آغاز کرد. خود او میگوید: «خیلی زود یادگرفتم که توپ هیچگاه از طرفی که فکر میکنید نمیآید و این درس، در زندگیام - به خصوص در پاریس که هیچکس با دیگری رو راست نیست - خیلی به دردم خورد.» یک سال بعد کامو دروازهبان ردهٔ جوانان تیم راسینگ دانشگاه الجزیره (RUA) شد. این تیم در دههٔ ۱۹۳۰ دو بار برندهٔ جام قهرمانان شمال آفریقا شدهاست.
اما بیماری سل تمام آیندهٔ حرفهای آلبر کاموی فوتبالیست را نابود کرد. او معالجه شد، اما نه به اندازهای که بتواند رؤیای برابری با ستارگان بزرگ و استثنایی دروازههای فوتبال را که در سر میپروراند محقق کند. هرچند که کامو دیگر بعد از سن هفده سالگی نتوانست فوتبال بازی کند اما همیشه تا پایان عمر کوتاهش یک تماشاگر پر و پا قرص فوتبال باقیماند. علاقهٔ او به فوتبال به حدی بود که وقتی چارلز پونسه، یکی از دوستانش، از او پرسید فوتبال را ترجیح میدهد یا تئاتر پاسخ داد: «بدون تردید، فوتبال»
رمان های نوشته شده آلبر کامو
- بیگانه
- طاعون
- سقوط
- مرگ خوش
- آدم اول
نمایشنامهها
- کالیگولا
- مرثیه برای راهبه
- سوءتفاهم
- حکومت نظامی
- دادگستران
- تسخیر شدگان
موضوع: رمان طاعون اثر آلبر کامو
مطالب مرتبط:
پرفروش ترین کتاب های تاریخ و محبوب سلبریتیها
کتاب های که باید بخوانیم
پرفروش ترین کتاب های دنیا در کل تاریخ (2)
پرفروش ترین کتاب ها
10 کتاب پیشنهادی پی جو
ایرانیان این روز ها کدام کتاب ها را می خوانند؟