اگر چشمانداز، مهلت، اعتماد به نفس، و تصمیم به اجرا داشته باشید، با هر تصمیمی میتوانید در ۳۰ روز زندگی و حرفه تان را تغییر دهید. اگر دهم مارچ ۲۰۱۳ به من میگفتید در ۴ هفتهی آینده برای یک مصاحبهی کاری باید به اسپانیا سفرکنم، پیشنهاد پیوستن به یک شرکت اروپایی کوچک را قبولکنم (در صنعتی که حتی نمیدانستم وجود دارد)، در شغلی که دارم هر سه ماه به کشور جدیدی بروم، و شغلم را به عنوان مشاور مدیریت در شهر نیویورک ترککنم، احتمالا از شما میخواستم من را به نزدیکترین دیوانهخانه ببرید تا مطمئنشوید عقلم را ازدست دادهام یا نه.
اما افسوس، حقیقت است، و با خوشنودی فرارم را از انجام کاری که خوشحالم نمیکرد اعلام میکنم، ولی از اینکه چطور اوضاع را بهترکنم خیلی ترسیده یا گیج بودم_ وضعیتی که برای جوانهای حدود ۲۰ سالهی امروزی غیرمعمولی نیست و خودشان را بین آرزوهای بلندپروازانه و دریای تیرهای از واقعیت سرگردان میبینند.
خوشبختانه، تجربه به من ثابت کردهاست وقتی ما به سادگی دربارهی رخ دادن برخی اتفاقات تصمیم میگیریم و تمام احتیاطمان را به سرعت باد در خدمت اهدافمان میگذاریم، چه افراد توانمندی هستیم.
اینجا ماجرای کامل آنچه را در آن ۳۰ روز برای تغییر زندگی و کارم انجام دادم میآورم تا کمی بیشتر یاد بگیریم…
- تصمیم گرفتم با گرفتن شغلی جدید در خارج از کشور زندگیام را تغییر دهم
- در راستای هدف مورد نظرم در مصاحبههای کاری شرکت کردم
- برای رسیدن به یک موقعیت شغلی رویایی به اروپا رفتم
- سه روز کامل مصاحبههای دشوار را تحملکردم
- پیشنهاد شغلی دریافتکردم
- در مدت کوتاهی آن را پذیرفتم
- دربارهی تاریخ شروع کار جدیدم مذاکرهکردم
- رسماً کارم در نیویورک را ترککردم، پیشنهادهای متقابل را رد کردم، و تصمیماتم را از مداخلهی ناظران این قضیه مصون نگهداشتم
- بلیط هواپیما به مقصد تایوان و ژاپن خریدم تا یک ماه در آنجاها زندگیکنم
- خودم را تقریبا ۵۰۰ بار نیشگون گرفتم که مطمئنشوم اینها واقعیت دارند
اینکه توانستم در این مدت زمان کوتاه این همه تغییر را پشت سر بگذارم، بیشتر معجزه است که دچار یک فروپاشی عصبی فلجکننده نشدم. در عوض، با این تغییرات که توانسته بودم با تلاش به زندگیام بیاورم، بسیار پُرانرژی شدم و از شکایت دربارهی بودن در مقام شغلی که دوست نداشتم، دست برداشتم.
چگونه در ۳۰ روز زندگی و حرفه تان را کاملا تغییر دهید
در اینجا چند بازتاب از چیزهایی را میبینید که در آن هفتهها آموختم و تجربهکردم که به من در رسیدن به این نتایج کمککردند. امیدوارم اینها به شما برای خلق تغییری قدرتمند در زندگیتان الهام ببخشد، درست مثل من!
نخستین چیزها اول میآیند، این بسیار حیاتی است که بدانید چگونه میخواهید زندگیتان را تغییر دهید و چشمانداز روشنی از وضع ایدهآلتان داشته باشید.
وقتی فهمیدید چه تغییری میخواهید (یک آپارتمان جدید، یک رابطهی بهتر، یک شغل متفاوت)، حالا میتوانید طرح حملهی خود را بسازید. برای نمونه، من میدانستم که میخواهم شغل مشاوره را رهاکنم، در صنعت جدیدی کارکنم، و در خارج از کشور زندگیکنم، پس به صورت ریزتر باید بر یافتن شغلهای بینالمللی، و محیطهای غیرشرکتی تمرکز میکردم، که این کار زمان صرف شدهام را در جستوجو کاهش داد و این امکان را فراهمکرد که سریعتر هدفم را اجراییکنم.
شخصا توصیه میکنم در یک زمان، تنها برای تغییر یک جنبهی مهم زندگیتان تلاشکنید. تلاش برای ۱۵ پوند وزن کمکردن، یافتن یک دوست جدید، و دستیابی به یک شغل هم در یک زمان شما را خسته خواهدکرد_ و احتمالا چاق، تنها، و بیکار هم میمانید.
دوم اینکه، به خودتان یک مهلت ثابت بدهید. اگر به خودتان بگویید “من، اول ژانویهی ۲۰۱۶ به لسآنجلس میروم”، این هدف بسیار ملموستر است تا اینکه بگویید ” واقعا دوستدارم در آینده در لسآنجلس زندگیکنم”. پس به همه بگویید (با دلیل) “من کار ایکس را در تاریخ ایگرگ انجام میدهم!”
ممکن است شمارش معکوس در فیسبوکتان بگذارید یا در وبلاگتان دربارهاش بنویسید. تا وقتی چشمانداز جدید تغییرتان و مهلتتان یک راز باشد، این کارها اهمیت ندارد. پاسخگو بودن در مقابل عموم احتمال پیگیریتان را افزایش میدهد.
گام بعدی این است که طرحتان را با چشمانداز تونلی غیراعتذاری پیادهسازی کنید. شما برای تغییر زندگیتان برانگیخته شدید، یک مهلت دارید، و دوستان و خانوادهتان تشویقتان میکنند_ حالا وقت آن رسیدهاست که با علاقهای پایانناپذیر انجامش دهید.
در هفتههایی که گذشت، و قطعاً در طول فرآیند سه روز مصاحبه برای کار جدیدم در اسپانیا، من غذا نخوردم، نخوابیدم یا حتی نخواستم کاری به جز آماده شدن برای فرآیند انتخاب انجام دهم.
در نهایت، چشمانداز تونلی من جوابداد، و بارسلونا را با در دست داشتن شغل رویاییام ترککردم. کلید این موفقیت چشم بستن روی تمام چیزهایی بود که از رسیدن به هدفم حمایت نمیکردند.
وقتی این تغییرات در حال وقوع هستند، این مهم است که دوباره خودتان را حدس نزنید. اگر بخواهم صادق باشم_ وقتی متوجه شدم این شغل هیجانانگیز جدید را به دست آوردهام با رییسم برای خروج از کار فعلیام تماسگرفتم (و اسناد مهم زیادی را امضاکردم، درآمدهایم را باطل کردم، تلفن همراه، لپتاپ و کارت شرکتم را پسدادم)، واقعاً نوک انگشتهایم سرد شد (واقعا فشارم افتاد)، “آیا تصمیم درستی میگیرم؟”، “آیا همهی اینها خیلی سریع اتفاق نیفتاد؟”، “اگر…” ولی من توانستم با قدرت و صلابت چشمانداز اصلیام به خودم دوباره اطمینانخاطر بدهم و با اعتماد به نفس، در تصمیمگیریهایم پیش بروم.
همچنین آموختم که عصبیشدن کاملا طبیعی است و بدین معنی نیست که کار اشتباهی انجام میدهید؛ این فقط نشان میدهد که خودآگاهی بدن شما نسبت به این شرایط آشنا نیست، ولی چیزهای موجود دارند اتفاق میافتند. وقتی خودتان را با شرایط جدید وفق بدهید، این اعصاب قرمز محو میشوند.
آخر اینکه، شاید مهمترین چیزی که در آن ماه آموختم که همیشه در ذهنم میماند، این بود که گردباد تغییرات زندگی را فقط یک روز و یک بار میتوان مهار کرد.
اگر من دربارهی همهی منطقها و ترسهای ذهنپریشم مثل چیزهایی که باید در طول راه با آنها مقابله میکردم (مانند فروش همهچیز به معنای واقعی به جز یک چمدان پر از لباس)، فکر میکردم شاید از ابتدا هرگز حتی به قدمگذاشتن در این مسیر رغبت نداشتم. و حالا هنوز پشت میزم در نیویورک نشستهبودم و با خودم فکرمیکردم زندگیام چطور میشد اگر برای مدتی همهی اینها را رها میکردم و پشت سر میگذاشتم.
پس هر روز سه کار در رابطه با تغییر مورد نظرتان انجامدهید (یک روز نمونه: مذاکره دربارهی فسخ قرارداد، ابطال کارت شرکت، و پیدا کردن یک آپارتمان جدید)، و بقیهی روز را از لحظههایتان لذت ببرید.
بعد از این چند هفته، این فرمول من برای موفقیت و (خوشفکری) است، و مطئمنم شما هم میتوانید زندگیتان را اساسا در همین مدت زمان تغییر دهید، درست مثل من.
هرچه مینامیدش، یافتن شغل جدید، کمکردن وزن، احیای دوستی، آموختن مهارت جدید، ترک عادت بد، مهاجرت به شهر جدید_ اگر چشمانداز، مهلت، اعتماد به نفس، و تصمیم به اجرا داشتهباشید، میتواند در ۳۰ روز انجام شود.
موضوع: چگونه در ۳۰ روز زندگی و حرفه تان را تغییر دهید ؟
ترجمه: تحریریه سایت کسب و کار بازده
منبع: بیزینس اینسایدر
مقالات مرتبط:
چگونه بهترین باشیم؛ ۱۷ کاری که شما را از معمولی بودن نجات میدهد
چگونه با تغییر باورها جهان اطرافمان را تغییر دهیم
چرا و چگونه باید طرز فکر خود را عوض کنیم؟